باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی تضییق
تضییق
گفـتم که دلم، در تب هجران است
آیا فرجی زین غم سوزان است؟
گفتا که صبوری کن و بی تاب مشو
گر صبر کنی، روشنی در جان است
شرح و تفسیر رباعی "تضییق"
مصرع اول:
گفتم که دلم، در تب هجران است
شرح:
شاعر وضعیت روحی خود را در اوج اندوه و دلتنگی توصیف میکند.
"تب هجران"استعارهای از شدت اشتیاق و سوز دلی است که سالک در دوری از معشوق حقیقی (خداوند) احساس میکند. واژهی
"تب"نشاندهندهی التهاب درونی، بیقراری و اشتیاق سوزان است که در مسیر سلوک بهوجود میآید.
مصرع دوم:
آیا فرجی زین غم سوزان است؟
شرح:
در این مصرع، شاعر از امکان نجات و رهایی از این اندوه عمیق سخن میگوید.
"غم سوزان"تأکیدی بر شدت درد و رنج است. واژهی
"فرج"در عرفان به معنای گشایش و رفع سختیها بهکار میرود. این پرسش بیانگر امید سالک به پایان یافتن دورهی سختی و ورود به مرحلهی آرامش و وصال است.
مصرع سوم:
گفتا که صبوری کن و بیتاب مشو
شرح:
در پاسخ به پرسش قبل، توصیهای عرفانی ارائه میشود:
"صبوری کن". در مسیر سلوک، صبر یکی از مهمترین مقامات است.
"بیتاب مشو"به این معناست که بیقراری و ناشکیبایی، تنها موجب افزایش رنج میشود و مانع درک حقیقت خواهد شد. در تعالیم عرفانی، صبر راهی برای گذر از تضییق و رسیدن به بسط است.
مصرع چهارم:
گر صبر کنی، روشنی در جان است
شرح:
نتیجهگیری این رباعی در این مصرع بیان شده است.
"روشنی در جان"نمادی از گشایش، آرامش و دریافت حقیقت است. این مصرع تأکید دارد که پس از عبور از سختیها و تحمل صبر، سالک به نور معرفت و وصال الهی خواهد رسید. روشنی میتواند کنایه از کشف و شهود باشد که پس از گذر از تنگنای روحی بهدست میآید.
تضییق در عرفان اسلامی
تضییقدر اصطلاح عرفانی به حالتی از تنگنای وجودی، محدود شدن فیوضات الهی، و کاهش ظرفیت دریافت نور و معرفتگفته میشود. این وضعیت معمولاً به عنوان یکی از مراحل ضروری سلوک عرفانیشناخته میشود که در آن سالک دچار محدودیتهای روحی و باطنیمیشود. تضییق میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، مانند غفلت، حجابهای درونی، امتحان الهی یا لوازم سیر و سلوک.
ارتباط تضییق با مفاهیم عرفانی دیگر
1. تضییق و قبض
تضییق از نظر معنا با قبضشباهتهایی دارد، اما تفاوتهایی نیز میان این دو وجود دارد:
- قبضبیشتر حالتی احساسی و درونی است که با اندوه، غم و دلتنگیهمراه است و معمولاً ناشی از دوری از حق یا جذبهی شدید الهیاست.
- تضییقبیشتر به محدود شدن افاضات و کم شدن گشایش درونیاشاره دارد. در تضییق، سالک ممکن است دچار کمبود الهام، ضعف در دریافت حقایق و عدم گشایش قلبیشود.
2. تضییق و توسعه
همانطور که در عرفان، قبض همواره در کنار بسط معنا پیدا میکند، تضییق نیز مقدمهای برای توسعه است. توسعهبه معنای گشایش روحی و ازدیاد دریافتهای معنویاست که پس از تضییق رخ میدهد. سالکی که از مرحلهی تضییق عبور کند، وارد حالت وسع روحی و دریافت گستردهتر فیوضات الهیمیشود.
3. تضییق و فنا
یکی از کارکردهای مهم تضییق در عرفان، آمادهسازی سالک برای مرحلهی فنااست. سالکی که دچار تضییق میشود، از وابستگیهای نفسانی خود رها شده و برای فنا فی الله آماده میشود. در این مسیر، او باید از تمام تعلقات و محدودههای فکری و نفسانی عبور کند تا به حقیقت مطلق برسد.
نقش تضییق در سلوک عرفانی
تضییق یکی از مراحل ضروری در مسیر عرفانی است و میتوان نقش آن را در چند بعد بررسی کرد:
- آزمون الهی:خداوند گاهی سالک را در وضعیت تضییق قرار میدهد تا ظرفیت او را برای دریافت فیضهای بالاتر افزایش دهد. این آزمون میتواند شامل ریاضت، سختیهای روحی و حتی حجابهای موقتیباشد.
- ریاضت و تهذیب نفس:در مرحلهی تضییق، سالک از دریافتهای گستردهی معنوی محروم میشودتا وابستگی او به این دریافتها کم شده و به ذات حقتوجه کند، نه به الطاف ظاهری.
- رسیدن به توسع:پس از گذراندن مرحلهی تضییق، سالک وارد توسعمیشود که حالتی از گشایش، آرامش و دریافت گستردهی معارف الهیاست.
- افزایش ظرفیت روحی:همانطور که یک ظرف کوچک نمیتواند مقدار زیادی آب را در خود جای دهد، سالکی که ظرفیت درونی خود را افزایش نداده، نمیتواند تجلیات عظیم الهی را دریافت کند. تضییق، این ظرفیت را افزایش میدهد.
دیدگاه عرفای بزرگ دربارهی تضییق
۱. محییالدین ابن عربی
ابن عربی معتقد است که تضییق و توسعه هر دو تجلیات الهی هستندو خداوند گاهی با تضییق، بنده را محدود میکند تا او را برای دریافت تجلیهای عظیمتر آماده سازد. به گفتهی او:
«هر تضییقی که از حق بر بنده وارد شود، حامل گنجی از معرفت است که تنها با عبور از آن قابل دریافت است.»
۲. مولانا
مولانا نیز به تضییق و توسعه در سلوک عرفانی اشاره دارد و آن را مانند فصلهای طبیعتمیداند:
«این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا»
او معتقد است که تضییق همانند فصل زمستان است که اگرچه ظاهراً سخت و سرد است، اما مقدمهای برای رویش و شکوفایی بهار (توسع) است.
۳. سهروردی
سهروردی تضییق را بخشی از مراحل سلوک نوریمیداند. به نظر او، سالک برای رسیدن به نور اعلی باید از تاریکی تضییق عبور کند. در فلسفهی اشراق، تضییق همان حجابهایی است که مانع از ادراک نور حقیقی میشوند.
نتیجهگیری
تضییق در عرفان اسلامی مرحلهای ضروری در سلوک عرفانیاست که در آن سالک دچار محدودیتهای روحی و کاهش دریافتهای معنویمیشود. این مرحله، اگرچه ممکن است برای سالک سخت و دشوار باشد، اما در نهایت او را به توسعه، گشایش روحی و دریافت گستردهتر فیوضات الهیمیرساند.
پس تضییق نهتنها نشانهی دوری از خدا نیست، بلکه میتواند مقدمهای برای تقرب بیشتر به حق و رسیدن به مراحل بالاتر سلوک باشد.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی