عقل فعال در عرفان و فلسفهی اسلامی
عقل فعالیکی از مفاهیم بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامیاست که به عنوان واسطهی فیض الهی و منشأ شناخت و ادراک در عالم انسانیمطرح میشود. این مفهوم ابتدا در فلسفهی ارسطو و نوافلاطونیانشکل گرفت و سپس در تفکر فارابی، ابنسینا، سهروردی، و ابنعربیبه تفصیل مورد بررسی قرار گرفت. در عرفان، عقل فعال جایگاه خاصی پیدا میکند و با حقیقت محمدیه، نفس رحمانی، و وحی الهیپیوند میخورد.
۱. عقل فعال در فلسفهی اسلامی
الف) منشأ فلسفی عقل فعال (ارسطو و نوافلاطونیان)
مفهوم عقل فعال از نظریات ارسطودربارهی عقل گرفته شده است. ارسطو معتقد بود که انسان دارای دو نوع عقل است:
- عقل بالقوه(عقل هیولانی): قوهای در انسان که قابلیت دریافت صور عقلی را دارد.
- عقل فعال: قوهای که این صور را از ماده جدا کرده و آنها را بالفعل میکند.
بعدها، نوافلاطونیان، بهویژه فلوطین، این نظریه را گسترش دادند و عقل فعال را به عنوان یکی از تجلیات نخستین از "واحد" (خدا)معرفی کردند.
ب) عقل فعال در فارابی و ابنسینا
فارابی و ابنسینا این نظریه را با آموزههای اسلامیترکیب کردند و عقل فعال را یکی از عقول عشره(ده عقل مجرّد) دانستند. در این نظریه:
- خداوند (واجبالوجود)نخستین عقل را ایجاد میکند.
- هر عقل، عقل بعدی را تولید میکند، تا اینکه به عقل فعالبرسیم که آخرین مرتبه از عقول است.
- عقل فعال واسطهی فیض بین عالم مجردات و عالم ماده است.
- عقل فعال، نفس انسان را تکمیل میکندو منشأ الهام و معرفت اوست.
ابنسینا تأکید میکند که عقل فعال همان است که صور علمیرا به ذهن انسان افاضه میکندو عامل تحقق وحی در پیامبران است.
۲. عقل فعال در عرفان اسلامی
الف) تفاوت نگاه عرفانی و فلسفی به عقل فعال
اگرچه فلاسفه عقل فعال را مرتبهای از عقول مجرّدمیدانند، اما در عرفان، بهویژه در نظریات ابنعربیو سهروردی، عقل فعال نه فقط یک عقل فلسفی، بلکه یک حقیقت نورانی و الهیدر نظر گرفته میشود که وحی، الهام، و شهود عرفانی را به انسان منتقل میکند.
در این دیدگاه:
- عقل فعال همان نفس رحمانیاست که حیات و ادراک را به جهان و انسان میبخشد.
- این عقل، حقیقت محمدیهیا همان نور نبوی است که تمام معرفتهای عرفانی از آن سرچشمه میگیرد.
- معرفت حاصل از عقل فعال در عرفان، بیشتر از طریق اشراق و کشف شهودیاست، نه صرفاً استدلال عقلی.
ب) عقل فعال و حقیقت محمدیه در عرفان ابنعربی
ابنعربی عقل فعال را با حقیقت محمدیه یکی میداند. در نظریهی او:
- حقیقت محمدیه نخستین تجلی حق استکه واسطهی خلق عالم و نزول وحی است.
- پیامبران و اولیای الهی، معرفت خود را از عقل فعال دریافت میکنند.
- عقل فعال همان روحالقدس است که در قالب وحی و الهام بر دل عرفا و انبیا میدمد.
پس، در عرفان، عقل فعال فراتر از یک مرتبهی فلسفی استو تبدیل به یک حقیقت الهی و واسطهی فیض در جهان هستی میشود.
ج) عقل فعال در حکمت اشراق (سهروردی)
سهروردی که مکتب حکمت اشراقرا بنیان گذاشت، عقل فعال را همان نورالانوار میداندکه از طریق نورهای قاهر و مدبّر، جهان را هدایت میکند.
- در این نگاه، عقل فعال حقیقتی نوری است که بر جان انسانها میتابد و آنها را به سوی شهود و معرفت هدایت میکند.
- مکاشفه و دریافت حقیقت، نتیجهی اتصال به نور عقل فعال است.
۳. عقل فعال و نقش آن در شناخت عرفانی
الف) راههای ارتباط انسان با عقل فعال
در عرفان، سه راه برای دریافت معرفت از عقل فعال وجود دارد:
- وحی:پیامبران از طریق وحی، مستقیماً با عقل فعال مرتبط میشوند.
- الهام:اولیای الهی و عرفا از طریق کشف و شهود، معارف را از عقل فعال دریافت میکنند.
- تفکر و اشراق:برخی از حکما و اهل سلوک از طریق تفکر و تزکیهی نفس به عقل فعال متصل میشوند.
ب) عقل فعال و نفس رحمانی
نفس رحمانی، همان فیض دائم الهی است که هستی را زنده و پویا نگه میدارد.
- در عرفان، این نفس با عقل فعال یکی دانسته میشود.
- همانطور که عقل فعال در فلسفه سبب تحقق ادراک و حیات عقلانی است،در عرفان، نفس رحمانی سبب تحقق ادراک شهودی و روحانی است.
۴. نتیجهگیری
الف) در فلسفه:
- عقل فعال آخرین مرتبه از عقول مجرّد است.
- واسطهی فیض الهی به عالم ماده و انسان است.
- منشأ وحی و معرفت عقلی است.
ب) در عرفان:
- عقل فعال یک حقیقت نوری و الهی استکه با حقیقت محمدیه و نفس رحمانی پیوند دارد.
- منشأ معرفت شهودی، وحی، و الهام است.
- اتصال به آن، انسان را به شناخت حقیقی و شهود الهی میرساند.
بنابراین، در عرفان، عقل فعال صرفاً یک نیروی تعقلی نیست، بلکه یک حقیقت وجودی است که عارف با سلوک و تزکیه میتواند با آن متحد شود و از فیض آن بهرهمند گردد.
۵. پرسش نهایی:
آیا میخواهید این بحث را با نگاه به آثار عرفانی خاص (مثلاً مثنوی مولانا، فصوصالحکم ابنعربی یا اشراقات سهروردی) بیشتر بررسی کنیم؟