باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی کثرت در وحدت
باسمه تعالی
کثرت در وحدت
از امر خدا، هزار صورت آید
با نقش و نگار و ذکر علت آید
بنگر که به ظاهر تفاوت پیداست
از فضل خدا، علم و حکمت آید
شرح شعر:
کثرت در وحدت
در این عبارت،
کثرت در وحدتاشاره به یک مفهوم عرفانی و فلسفی دارد که در آن نشان داده میشود که در ظاهر کثرت و تنوع (شکلها، موجودات و پدیدهها) وجود دارد، اما در حقیقت همهی اینها از یک منبع واحد و یکتا نشأت گرفتهاند، که همان وحدت الهی است. این مفهوم ریشه در حکمتهای اسلامی، عرفانی و فلسفی دارد که همواره تأکید دارند در پس این تفاوتهای ظاهری، یک حقیقت واحد نهفته است.
از امر خدا، هزار صورت آید
این مصرع اشاره به این دارد که همهچیز در جهان بهواسطهی امر خداوند به وجود آمده است. خداوند سرچشمه و منشأ تمام اشیاء و پدیدهها است و از اراده و فرمان او هزاران صورت و شکل مختلف بهوجود میآید. این تنوع و کثرت، در حقیقت از همان یک امر و اراده الهی سرچشمه میگیرد.
با نقش و نگار و ذکر علت آید
در اینجا،
نقش و نگاربه معانی مختلفی از جمله زیباییهای ظاهری و تنوع اشیاء اشاره دارد، که بهواسطهی این تنوعها، «علت» یا «حکمت» الهی را میتوان شناخت. در دنیای مادی و پدیدارهای ظاهری، همواره دلیل و علتهایی وجود دارد که به ما از حکمت خداوند آگاهی میدهد. این تنوع ظاهری، در اصل یک طرح الهی است که هدف و حکمت خاصی دارد.
بنگر که به ظاهر تفاوت پیداست
این مصرع به تفاوتهای ظاهری اشاره دارد که در نگاه اول ممکن است در میان موجودات و پدیدهها تفاوتها و گوناگونیها دیده شود. اما این تفاوتها در سطح ظاهری و مادی هستند و در باطن همه از یک حقیقت واحد ناشی میشوند.
از فضل خدا، علم و حکمت آید
در این مصرع، شاعر به فضل و رحمت الهی اشاره میکند که به واسطهی آن علم و حکمت الهی به انسانها و موجودات عطا میشود. علم و حکمت از خداوند نشأت میگیرند و تنها از فضل و رحمت او میتوان به حقیقت و شناخت رسید. این به معنای آن است که انسانها در دنیای ظاهری برای درک حقیقت نیازمند لطف و هدایت الهی هستند.
نتیجهگیری:
این شعر به زیبایی نشان میدهد که در پشت ظاهر و کثرت، یک حقیقت واحد نهفته است. کثرت در جهان بهواسطهی امر خداوند به وجود آمده و در حقیقت، همهی پدیدهها به دلیل حکمت و فضل خداوند به هم مرتبط هستند. شعر با استفاده از مفاهیم عرفانی و فلسفی، خواننده را به درک حقیقتی عمیق از وحدت در کثرت و حکمت الهی دعوت میکند.
کثرت در وحدتیکی از مفاهیم اساسی و عمیق در عرفان اسلامیاست که به رابطه بین وحدتو کثرتدر دنیای هستی اشاره دارد. این مفهوم عمدتاً به بررسی چگونگی ارتباط میان وجود واحد خداوندو تنوع و کثرت موجوداتدر جهان میپردازد. در عرفان اسلامی، این دو مقوله که به نظر متناقض میآیند، در حقیقت دو جنبه از یک حقیقت واحد هستند که در سطح ظاهری متفاوت به نظر میآیند اما در عمق و حقیقت، یکپارچه و متصل به هم هستند.
تعریف کثرت در وحدت
کثرت در وحدتبه این معناست که در حالی که کثرت و تنوع موجوداتدر سطح ظاهر و عالم ماده مشاهده میشود، این کثرتها در واقع از وحدت الهینشأت میگیرند و به آن باز میگردند. به عبارت دیگر، این موجودات مختلف — از انسانها گرفته تا طبیعت و سایر موجودات — همه به نوعی تجلیاز خداوند یگانههستند. بنابراین، با وجود ظاهری از کثرت و تفاوتها، در باطن تمامیموجودات در نهایت از وحدت الهیسرچشمه میگیرند و به آن باز میگردند.
مفهوم وحدت در عرفان
در عرفان اسلامی، وحدتبه معنای یگانگیو یکپارچگیاست، بهویژه وحدت وجودکه در آن تمامیموجودات به یک حقیقت واحد — یعنی خداوند— پیوستهاند. در این دیدگاه، خداوند تنها حقیقت واقعی است و هر آنچه در جهان میبینیم، تنها تجلیاتی از آن حقیقت واحد است.
وحدت وجودبه این معناست که هیچ چیزی در حقیقت جدا از خداوند نیست و همه چیز در اصل به خداوند بازمیگردد. حتی انسانها، موجودات طبیعی، و جهان مادی که در نظر ظاهر از هم جدا و متفاوت هستند، در عمق خود همگی جزئی از هستی واحدهستند که خداوندآن را ایجاد کرده است.
کثرت و تجلیات خداوند
در این نگرش، کثرتدر جهان به صورت تجلیاتو ظهورخداوند در اشکال مختلف دیده میشود. به عبارت دیگر، تمام موجودات به نوعی آینهای از حقیقت الهیهستند. در عرفان، گفته میشود که خداوند در هر چیزی تجلی کرده است. این تجلیات به اشکال مختلف (از جمله انسانها، موجودات، طبیعت و…) در جهان مشاهده میشوند. کثرت در وحدتیعنی این که هر چیز در جهان، با وجود تفاوتهای ظاهریاش، در حقیقت تجلی و ظهور یکی از اسماء و صفات الهی است.
برای مثال، در عرفان اسلامیگفته میشود که در هر موجودی، حتی در ذرات کوچکطبیعت، اسماء الهیتجلی دارند. هر موجودی، از کوچکترین ذره تا بزرگترین پدیدهها، به نوعی نشانهای از وجودو صفات خداونداست. این یعنی کثرتهای جهان به ظاهر متفاوت در حقیقت به یک حقیقت واحد(خداوند) اشاره دارند.
مثالهای عرفانی از کثرت در وحدت
در ادبیات و فلسفه عرفانی، شاعران و حکمای بسیاری به این مفهوم پرداختهاند. برخی از مهمترین این مفاهیم را میتوان در اشعار مولانایافت که در آن اشاره به وحدت وجودو کثرت در وحدتدارد. برای مثال:
-
مولانا در مثنوی معنویمیگوید:
- «بازیگر عشق، در خود به خدا پیوسته است / در این کثرتها، او در وحدت است.»
این به این معناست که در تمام بازیهای عاشقانه و تنوعهای عاشقانه جهان، در نهایت عشق به یک حقیقت واحد (خداوند) برمیگردد.
- «بازیگر عشق، در خود به خدا پیوسته است / در این کثرتها، او در وحدت است.»
-
شمس تبریزینیز میگوید:
- «من شدم، تو شدی، ما شدیم، همه شدیم / در آن یگانگی که در آن، هیچکس غیر از خدا نمیماند.»
این نشاندهنده آن است که در عمق کثرتها و موجودات، در حقیقت همه به یک خداوند واحد باز میگردند و به آن یگانگی پیوند دارند.
- «من شدم، تو شدی، ما شدیم، همه شدیم / در آن یگانگی که در آن، هیچکس غیر از خدا نمیماند.»
نتیجهگیری:
کثرت در وحدتدر عرفان به ما یادآوری میکند که در حالی که در سطح ظاهر جهان مادی، موجودات به نظر متفاوت و متنوع هستند، در واقع تمامیآنها به یک حقیقت واحد — خداوند — باز میگردند. این مفهوم نه تنها کثرت را به عنوان یک حقیقت متکامل میپذیرد، بلکه نشان میدهد که این تنوعها در نهایت به وحدت الهیمتصل میشوند.
بنابراین، کثرت در وحدتدر عرفان به معنای شناخت و درک آن است که تمامیتفاوتها و تنوعها در جهان، در حقیقت، از یک منبع واحد و مقدس (خداوند) نشأت میگیرند و در آن واحد به پایان میرسند. این دیدگاه میتواند به انسان کمک کند که از دیدگاههای سطحی و جداکننده دنیای مادی فراتر رفته و به عمق حقیقت و یگانگی هستی پی ببرد.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی