loading...

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

بازدید : 13
پنجشنبه 17 بهمن 1403 زمان : 10:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 5
پنجشنبه 17 بهمن 1403 زمان : 10:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی
نور علوی
سرچشمه‌ی فیض بی کران است علی
تابنده ترین فروغ جان است علی
هر دل که ز نور مرتضی روشن شد
در روز جزا، در امان است علی

شرح و تفسیر رباعی "نور علوی"

مصرع اول: سرچشمه‌ی فیض بی‌کران است علی

شرح:
این مصرع بیانگر مقام والای حضرت علی (ع) به‌عنوان منبعی لایزال از فیض و برکت الهی است. واژه‌ی "سرچشمه"نماد آغاز و منشأ است، و "فیض بی‌کران"نشان‌دهنده‌ی گستردگی و بی‌پایانی الطاف و عنایات او است.

تفسیر عرفانی:
از دیدگاه عرفانی، حضرت علی (ع) مظهر اسم "ولی" و واسطه‌ی فیض الهی است. او حلقه‌ی اتصال بین مخلوقات و خالق، و مجرای جاری‌شدن نور حقیقت در دل‌های مشتاقان است. همان‌طور که آب سرچشمه، حیات می‌بخشد، وجود ایشان نیز سرچشمه‌ی حیات معنوی است.


مصرع دوم: تابنده‌ترین فروغ جان است علی

شرح:
این مصرع تأکیدی بر درخشندگی وجودی حضرت علی (ع) دارد. "تابنده‌ترین"یعنی درخشنده‌ترین و برجسته‌ترین، و "فروغ جان"به معنای نوری است که درون جان‌ها را روشن می‌کند.

تفسیر عرفانی:
در عرفان اسلامی، نور، نماد حقیقت و هدایت است. حضرت علی (ع) چون آینه‌ای، نور الهی را بازتاب می‌دهد و قلوب طالبان حقیقت را روشن می‌کند. او نه‌تنها یک شخصیت تاریخی، بلکه یک حقیقت جاودانه و نور هدایت در مسیر سلوک عرفانی است.


مصرع سوم: هر دل که ز نور مرتضی روشن شد

شرح:
این مصرع به اثرپذیری قلوب از نور ولایت اشاره دارد. "دل"در ادبیات عرفانی جایگاه معرفت و عشق است، و "نور مرتضی"همان نور حقیقت و هدایت است. هر دلی که از این نور بهره‌مند شود، به حقیقت راه می‌یابد.

تفسیر عرفانی:
در سیر و سلوک عرفانی، پذیرش ولایت حضرت علی (ع) به معنای گام‌نهادن در مسیر حقیقت است. نور او در دل‌ها تجلی می‌کند و آن‌ها را از تاریکی جهل و غفلت خارج می‌سازد. این روشنایی، همان بصیرت باطنی است که سالک را به مقام یقین می‌رساند.


مصرع چهارم: در روز جزا، در امان است علی

شرح:
این مصرع به مقام شفاعت حضرت علی (ع) در قیامت اشاره دارد. در روزی که همه نگران سرنوشت خود هستند، کسانی که پیرو نور ولایت او باشند، در امنیت خواهند بود.

تفسیر عرفانی:
در نگاه عرفانی، "امان"یعنی رسیدن به مقام طمأنینه و رهایی از خوف و هراس. پیروی از حقیقت علوی، انسان را از سرگردانی در مسیر سلوک نجات می‌دهد و در قیامت نیز، این نور ولایت، او را از هول و هراس آن روز مصون می‌دارد. علی (ع) همچون کشتی نجات است که اهل ایمان را به ساحل آرامش می‌رساند.


جمع‌بندی کلی

این رباعی، تصویری عرفانی و الهی از حضرت علی (ع) ارائه می‌دهد که در آن، او سرچشمه‌ی فیض، نور هدایت، روشنگر قلوب و مایه‌ی نجات در قیامت است. از دیدگاه عرفان اسلامی، ولایت او راه رسیدن به حقیقت مطلق است و هر که در این مسیر گام نهد، به روشنایی و امنیت ابدی دست خواهد یافت.

بازدید : 22
پنجشنبه 17 بهمن 1403 زمان : 10:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 6
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 16:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

در عرفان اسلامی، «سرمدی» به معنای جاودانگی و فراتر بودن از زمان و تغییرات آن است. این واژه برگرفته از «سرمد» است که در لغت به معنای ازلیت و ابدیت می‌آید. سرمدیت مفهومی‌بنیادین در عرفان است که بر وجودی دلالت دارد که نه آغازی دارد و نه پایانی، و از تمامی‌قیود زمانی و مکانی آزاد است.

ابعاد مختلف مفهوم سرمدی در عرفان اسلامی:

۱. سرمدیت ذات الهی

در عرفان اسلامی، خداوند را سرمدیمی‌دانند، زیرا او «اول و آخر» است و وجودش مستقل از زمان و مکان است. این ویژگی، تفاوت مهمی‌میان خداوند و مخلوقات را نشان می‌دهد، زیرا همه چیز در عالم تغییر و فناپذیری دارد، اما خداوند ثابت و سرمدی است:

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ(سوره حدید، آیه ۳)

ابن‌عربی در فصوص‌الحکم نیز به این موضوع اشاره دارد که وجود حق، سرمدی و نامحدوداست، درحالی‌که مخلوقات، محدود به زمان هستند.

۲. سرمدیت حقیقت مطلق

عرفا بر این باورند که حقیقت واحده، که همان نور الهی یا وجود مطلق است، سرمدیبوده و هیچ‌گاه دچار تغییر و زوال نمی‌شود. این حقیقت، اساس کل عالم هستی است و هرچه در عالم مشاهده می‌شود، تجلیات و تعینات آن حقیقت واحد است.

مولانا در مثنوی، به سرمدیت این حقیقت اشاره می‌کند:

آنِ واحد را چو فهمیدی ز جان / در سرمد گم شو، برون آی از زمان

۳. سرمدیت عشق الهی

یکی از عمیق‌ترین مفاهیم سرمدیت در عرفان، عشق سرمدی است. عرفا بر این باورند که عشق حقیقی، که عشق به خداوند است، ازلی و ابدی است و هیچ‌گاه فنا نمی‌شود. این عشق، مبدأ و معاد عارف است و او را به وصال حق می‌رساند.

حافظ این عشق را چنین توصیف می‌کند:

عشق تو نهال حیرت آمد / وصل تو کمال حیرت آمد

۴. سرمدیت علم الهی

در عرفان، علم الهی را نیز سرمدی می‌دانند، زیرا خداوند ازلی و ابدی است و دانش او نسبت به مخلوقات محدود به گذشته، حال و آینده نیست، بلکه همه چیز را به صورت آنی و بی‌زمان درک می‌کند. ابن‌عربی در فتوحات مکیه می‌گوید که علم الهی، همچون ذات او، سرمدی و مطلق است.

۵. سرمدیت اولیای الهی

برخی عرفا معتقدند که اولیای کامل، پس از فنا فی‌الله، به نوعی از بقا و سرمدیت می‌رسند که در آن وجودشان در حق فانی شده و جاودانه می‌گردد. این مقام، بقای بعد از فنانامیده می‌شود و نشانه‌ی رسیدن به کمال عرفانی است.

نتیجه‌گیری

مفهوم سرمدی در عرفان اسلامی، نشان‌دهنده‌ی جاودانگی ذات الهی، حقیقت مطلق، عشق حقیقی و علم خداوند است. در نگاه عرفانی، سالک در سیر و سلوک خود تلاش می‌کند از وابستگی‌های زمانی و مکانی رها شود و به مرتبه‌ای برسد که در آن به سرمدیت حقمتصل شود. این مسیر، همان «طریق وصال» است که در نهایت، او را به جاودانگی در حق می‌رساند.

بازدید : 5
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 12:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

شرحی بر مراحل هفت گانه عشق

شرح و تفسیر منظومه‌ی "مراحل هفت‌گانه طریق وصال عشق"

منظومه‌ی "مراحل هفت‌گانه طریق وصال عشق" به قلم دکتر علی رجالی، به سیر و سلوک عرفانی از تزکیه‌ی نفس تا وصال الهی می‌پردازد. این مراحل برگرفته از آموزه‌های عرفانی اسلامی‌و طریقت سلوک است که هر یک به منزله‌ی گامی‌در راه رسیدن به حقیقت و قرب الهی محسوب می‌شود.


۱. تزکیه(خودسازی و پالایش درون)

توبه و خودسازی و کسب یقین
از فضیلت‌های مردان امین
بنده‌ی حق گردی و یابی نجات
این طریق عاشقان و اهل دین

تفسیر:

نخستین گام در مسیر وصال، تزکیه‌ی نفساست که به معنای پالایش درون از رذایل و آماده‌سازی قلب برای دریافت انوار الهی است. این مرحله با خودسازیو کسب یقینهمراه است. شاعر در این ابیات به این نکته اشاره دارد که تنها کسانی که دل از پلیدی‌ها پاک کنند و در مسیر حق گام بردارند، به نجات و رستگاری خواهند رسید.


۲. توبه(بازگشت به سوی خداوند)

آن خدایی که بود توبه‌پذیر و غفار
برهاند ز غم و وحشت دوزخ، هر بار
آن لباسی که ز غفلت به تن افتد ما را
ببرد سوی بلا، در غم و حسرت بسیار

تفسیر:

پس از تزکیه، دومین گام توبهاست، یعنی بازگشت صادقانه به سوی خداوند. شاعر در این بخش به رحمت گسترده‌ی خداوند اشاره دارد که غفارو توبه‌پذیراست و بندگان را از عذاب و رنج‌های دوزخ رهایی می‌بخشد. توبه به معنای کنار گذاشتن گناهان و آلودگی‌های روحی و روی آوردن به نور الهی است.


۳. تخلیه(پاک‌سازی درون از رذایل)

از دل بزدای، جمله وسواس ز خویش
کبر و حسد و شرار انفاس ز خویش
گر خانه‌ی دل ز تیرگی پاک شود
آید به دلت فروغ اخلاص ز خویش

تفسیر:

پس از توبه، سالک باید درون خود را از تمامی‌صفات ناپسند (کبر، حسد، وسوسه‌های نفسانی)پاک کند. این مرحله تخلیهنام دارد، یعنی تخلیه‌ی قلب از آلودگی‌ها. شاعر به زیبایی بیان می‌کند که اگر دل از تیرگی‌ها پاک شود، اخلاصدر وجود انسان جلوه خواهد کرد.


۴. یقظه(بیداری معنوی و درک حقیقت)

یک لحظه نگر، عمر چه در خواب گذشت
در حسرت و اندوه، چه بی‌تاب گذشت
چون نور خدایی به دلم راه گشود
در ظلمت شب، نور مهتاب گذشت

تفسیر:

یقظه به معنای بیداری معنویاست؛ لحظه‌ای که انسان درمی‌یابد عمر خود را در غفلت و بی‌خبری گذرانده است. شاعر با زبانی لطیف و تصویری زیبا بیان می‌کند که این بیداری همچون طلوع نور خداییدر دل شب تاریک است. این لحظه، آغازی برای ورود به مراتب بالاتر سلوک عرفانی است.


۵. تحلیه(آراستن نفس به صفات پسندیده)

تواضع گر بود همراه حکمت
گشاید رمز و اسراری ز خلقت
قناعت با خلوص و صبر و ایمان
سبب گردد صفای جان و عزت

تفسیر:

پس از تخلیه‌ی دل از رذایل، نوبت به تحلیهمی‌رسد، یعنی آراستن نفس به صفات پسندیدههمچون تواضع، حکمت، قناعت، خلوص و صبر. شاعر بر این نکته تأکید دارد که این صفات، سبب صفای جان و عزتخواهند شد. تحلیه به معنای جایگزین کردن فضایل اخلاقی به جای رذایل است و از گام‌های مهم در مسیر وصال محسوب می‌شود.


۶. فنا(محو شدن در حقیقت الهی)

هفت شهر عشق را پیموده شد
سر به خاک دوست هر دم سوده شد
جان رها شد، گر ز بند نفس پست
دل ز روی ماه جانان برده شد

تفسیر:

فنا فی‌الله به معنای از بین رفتن خودیت و انانیت در برابر ذات الهی است. شاعر در این مرحله اشاره دارد که هفت شهر عشقطی شده و سالک در این مسیر، سر بر آستان دوست ساییده است. جان او از قید نفس آزاد شده و به نور الهی پیوسته است. این مرحله یکی از عمیق‌ترین و مهم‌ترین مراتب عرفانی است که در آن، فرد دیگر "من"ی برای خود قائل نیست، بلکه تنها خدا را می‌بیند.


۷. وصال(رسیدن به حقیقت مطلق و مشاهده‌ی حق در همه چیز)

جمله عالم مظهر حالات اوست
ذره‌ذره در پی اثبات اوست
گر شوی غرق وصال ذوالجلال
هر چه بینی، جمله‌اش آیات اوست

تفسیر:

وصال، غایت و نهایت سفر عرفانی است؛ لحظه‌ای که پرده‌ها از میان برداشته می‌شود و عارف، جلوه‌ی حق را در همه چیز مشاهده می‌کند. در این مرحله، هر آنچه در عالم وجود دارد، آیه و نشانه‌ای از ذات الهی است. شاعر با اشاره به ذوالجلال(خداوند) بیان می‌کند که در وصال حقیقی، دیگر هیچ چیز مستقل از خداوند دیده نمی‌شود و همه‌ی عالم، جلوه‌ی اوست.


جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این منظومه، سفری عرفانی از تزکیه تا وصالرا به تصویر می‌کشد. شاعر به ترتیب مراحل سلوک را بیان می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه سالک باید ابتدا خود را پاک کند (تزکیه، توبه، تخلیه)، سپس به بیداری و معرفت دست یابد (یقظه، تحلیه)، تا در نهایت در حق فانی شود (فنا) و به وصال الهی برسد.

این ساختار، به وضوح الهام‌گرفته از آموزه‌های عرفانی بزرگان تصوف است. شاعر با زبانی روان و موزون، این مفاهیم عمیق را بیان کرده و خواننده را به تفکر و تأمل در مسیر معرفت الهی دعوت می‌کند.

در نهایت، این اثر نمایانگر حقیقتی است که در کلام مولانا نیز آمده است:

این جهان یک فکرت است از عقل کل
عقل کل شاه است و این عالم دهل

سراینده

دکتر علی رجالی

۱۴۰۳/۱۱/۱۶

بازدید : 5
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 12:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

مراحل هفت گانهطریق وصال عشق

۱.تز کیه

۲.توبه

۳.تخلیه

۴.یقظه

۵.تحلیه

۶.فنا

۷.وصال

۱.خود سازی
توبه و خود سازی و کسب یقین
از فضیلت‌های مردان امین
بنده‌ی حق گردی و یابی نجات
این طریق عاشقان و اهل دین

۲.توبه
آن خدایی که بود توبه‌پذیر و غفار
برهاند ز غم و وحشت دوزخ، هر بار
آن لباسی که ز غفلت به تن افتد ما را
ببرد سوی بلا، در غم و حسرت بسیار

بازدید : 7
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 11:52
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 4
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 11:32
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی تزکیه


خود سازی
توبه و خود سازی و کسب یقین
از فضیلت‌های مردان امین
بنده‌ی حق گردی و یابی نجات
این طریق عاشقان و اهل دین

شعر شما مفهومی‌عمیق و معنوی دارد که به فرآیند خودسازی، توبه و کسب یقینپرداخته است. در اینجا شرح و تفسیر هر مصرع را به تفصیل بیان می‌کنم:


مصرع 1: "توبه و خود سازی و کسب یقین"

در این مصرع، مفاهیم بنیادی در مسیر خودسازی روحیآورده شده است. توبه، به عنوان آغازگر مسیر خودسازی معرفی می‌شود. توبه در عرفان اسلامی‌به معنای بازگشت به سوی خداوند و پشیمانی از گناه است. این بازگشت، راهی برای اصلاح خود و رسیدن به فطرت اصلی انسان است. خودسازیدر اینجا به معنای فرآیند رشد و تکامل انسان در تمامی‌ابعاد روحی، اخلاقی و معنوی است. کسب یقیننیز به معنای رسیدن به معرفت قلبی و درونی از حقایق است؛ در این مرحله انسان به یقین در مورد حقیقت هستی، خداوند و مسیر رشد روحی خود می‌رسد.

مصرع 2: "از فضیلت‌های مردان امین"

این مصرع به فضایل اخلاقی مردان امیناشاره دارد. امیندر اینجا به معنای کسانی است که در مسیر حقیقت و معنویت ثابت قدم و قابل اعتماد هستند. فضیلت‌های این افراد شامل صداقت، درستکاری، شجاعت معنوی، تقوا و ایمان به خداوند است. این افراد در عالم معنوی به عنوان الگوهای واقعیبرای کسانی که در جستجوی حقیقت و معنویت هستند، شناخته می‌شوند. این مصرع به ما یادآوری می‌کند که مسیر خودسازی و رشد، تنها از طریق اتخاذ فضایل عالی انسان‌های راستین و پاکمیسر است.

مصرع 3: "بنده‌ی حق گردی و یابی نجات"

در اینجا مفهوم بندگیبه معنای خضوع و تسلیم در برابر خداوندآورده شده است. بنده‌ی حق شدنبه معنای رها کردن خواسته‌های نفسانیو تسلیم اراده خداونداست. در این مرحله، فرد به درجه‌ای از رشد معنوی می‌رسد که حقیقت و اراده الهی را در زندگی خود درک کرده و به آن عمل می‌کند. نجاتدر اینجا به معنای رهایی از زلال و آلایش دنیا و رسیدن به آرامش و حقیقت است. نجات در عرفان به معنای رهایی از اسارت نفس، گناهان و دنیاپرستی و نزدیک‌تر شدن به خداوند است.

مصرع 4: "این طریق عاشقان و اهل دین"

این مصرع اشاره دارد به راه و روش کسانی که در جستجوی حقیقت و قرب الهی هستند. عاشقان و اهل دینبه معنای افرادی است که در مسیر عبادت، عشق به خداوند و تقویت ایمانگام برمی‌دارند. این افراد در پی نزدیکی به خداوندو تحقق آرمان‌های الهیدر زندگی هستند. در این مصرع، شاعر از مسیر عاشقان و اهل دینبه عنوان راهی مطمئن و معتبربرای رسیدن به کمال و نجات یاد می‌کند.


جمع‌بندی:

این شعر در حقیقت مسیر خودسازی و روحانیرا به زیبا‌ترین و معنادارترین شکل بیان می‌کند. شروع از توبهبه عنوان اولین قدم در مسیر خودسازیو کسب یقین، به دنبال آن تاکید بر فضیلت‌های اخلاقیدر مسیر اهل ایمان، بندگیو تسلیم در برابر خداوند و در نهایت رسیدن به نجات و رهایی، همگی مراحل اساسی برای رسیدن به کمال روحی و معنویاست. در پایان، اشاره به عاشقان و اهل دین، به عنوان کسانی که در این مسیر قدم می‌گذارند، تأکید دارد.

این شعر به وضوح مسیر تکامل معنوی و عرفانیانسان را ترسیم می‌کند که از توبه، خودسازی، کسب یقینآغاز و به نجات و رهاییمنتهی می‌شود.

خودسازیدر عرفان اسلامیفرآیندی است که به موجب آن انسان در مسیر تکامل روحی و معنوی حرکت می‌کند و تلاش می‌کند تا از گناهان و رذایل اخلاقی پاک شود، در حالی که به فضایل عالی انسانی و معنوی دست می‌یابد. این فرآیند، گامی‌است برای رسیدن به تقرب به خداوند، رستگاریو کمال انسانی. در عرفان اسلامی، خودسازی تنها یک فرآیند فردی نیست بلکه به معنای تغییر درونیانسان است که بر روابط او با دیگران و جهان تأثیر می‌گذارد.

تعریف خودسازی در عرفان اسلامی:

خودسازی در عرفان اسلامی‌به معنای تربیت نفس و اصلاح روحاست که هدف آن رسیدن به کمال انسانی و معنویاست. انسان در این مسیر باید از بندهای دنیاییو نفسانیرهایی یابد و در مسیر نیکویی، تقوا، ایمانو عرفانقدم بردارد. این فرآیند در حقیقت مسیر بازگشت به فطرت انسانیاست که در آغاز از آن پاک و خالص بود و در اثر عوامل بیرونی و داخلی دچار آلودگی شده است.

مراحل خودسازی در عرفان اسلامی:

  1. توبه و بازگشت به خدا:اولین گام در خودسازی در عرفان اسلامی توبهاست. توبه یعنی بازگشت به خداوندو پشیمانی از گناهان و انحرافاتی که فرد در طول زندگی مرتکب شده است. در این مرحله، فرد باید صادقانهاز اعمال ناپسند خود پشیمان شده و عزم جدی برای تغییر در زندگی خود داشته باشد. توبه در عرفان اسلامی‌نه تنها به معنای پشیمانی از گذشته است، بلکه به معنای شروع دوبارهدر مسیر درست است.

  2. تزکیه نفس و دوری از رذایل:در عرفان اسلامی، یکی از ارکان اصلی خودسازی، تزکیه نفساست. تزکیه به معنای پاکسازی درونی از رذایل اخلاقیاست. این رذایل ممکن است شامل غرور، حسادت، تکبر، دروغ‌گویی، شهوت‌پرستیو دیگر ویژگی‌های منفی باشد که انسان را از خداوند دور می‌کنند. تزکیه نفس فرآیندی است که فرد در آن باید به مرور این صفات منفی را شناسایی کرده و از آن‌ها رهایی یابد.

  3. تعمق در عبادات و ارتباط با خداوند:در عرفان اسلامی، خودسازی از طریق عبادتو مراقبت‌های معنوینیز تحقق می‌یابد. فرد باید با نماز، دعا، ذکر، روزهو دیگر عبادات به تقویت ارتباط خود با خداوند بپردازد. این عبادات به فرد کمک می‌کنند تا از هر گونه غفلت و فاصله از خدا دور شود و روح او را پاک و متصل به ذات الهی کنند. این ارتباط مستمر و معنادار با خداوند، انسان را در مسیر خودسازی یاری می‌دهد.

  4. تقویت فضایل اخلاقی و انسانی:یکی از جنبه‌های خودسازی در عرفان اسلامی، تقویت فضایل اخلاقیاست. این فضایل شامل صفاتی چون صبر، تواضع، صداقت، بخشندگی، شجاعت، حکمت و دلسوزیهستند که انسان را از درون رشد داده و به سمت کمال سوق می‌دهند. در این مرحله، فرد باید تلاش کند تا از رذایلبه فضایلگذر کند و صفات نیکو را در خود پرورش دهد.

  5. مجاهده با نفس و ریاضت روحی:در مسیر خودسازی، فرد باید با نفس اماره، یعنی نفس تمایل‌گر و گناه‌کار، مجاهدهکند. مجاهده یعنی جنگیدن با خواسته‌های نفسانی که انسان را از راه درست منحرف می‌کنند. این جنگیدن ممکن است به شکل ریاضت‌های روحیباشد که شامل خودداری از خواسته‌های دنیوی، پرهیز از خوشی‌های زودگذرو تمرینات معنویاست.

  6. کسب یقین و معرفت:در عرفان اسلامی، خودسازی به معنای کسب یقینو درک عمیق حقیقت‌هااست. فرد باید به یقین دینیدست یابد و از شک و تردیدرهایی یابد. این یقین شامل یقین به خداوند، یقین به قیامتو یقین به اراده الهیاست. کسی که در این مرحله قرار می‌گیرد، هیچ تردیدی در دل خود نسبت به حقایق ایمان ندارد و زندگی‌اش بر اساس بینش صحیح دینیو معرفت قلبیاستوار می‌شود.

  7. رهایی از تعلقات دنیوی و تمرکز بر آخرت:در عرفان اسلامی، یکی از ارکان مهم خودسازی، رهایی از تعلقات دنیویاست. انسان باید از دنیاطلبیو شهوت‌پرستیرهایی یابد و زندگی‌اش را بر اساس رضایت الهیو آخرتتنظیم کند. این به معنای پرهیز از حب مال و مقامو تلاش برای دست یافتن به قرب الهیاست.

  8. رشد در ایمان و تقوا:در مسیر خودسازی، فرد باید به رشد در ایمانو تقوادست یابد. این رشد به معنای تلاش برای تقویت رابطه با خداوند، انجام اعمال صالح، پرهیز از گناهانو تقویت روحیه خشیت و احترام به پروردگاراست. تقوا به معنای حفظ خود از گناهان و تلاش برای انجام اعمالی است که خداوند پسندیده است.

نتیجه‌گیری:

خودسازیدر عرفان اسلامی، فرآیند رشد درونیاست که هدف آن تطهیر نفس، تقویت ایمانو تقرب به خداوندمی‌باشد. این مسیر شامل مراحل مختلفی است که از توبهآغاز می‌شود و در نهایت به کمال روحی، معنویو نجاتمنتهی می‌شود. فردی که در این مسیر حرکت می‌کند، باید فضایل اخلاقیرا در خود پرورش دهد، رذایلرا کنار بگذارد و با عبادتو توجه به خداوندبه یقین و حقیقتدست یابد. در این فرآیند، فرد نه تنها به رستگاری معنویمی‌رسد بلکه در روابط خود با دیگران و در تعامل با دنیای اطرافش نیز تغییرات مثبتی ایجاد می‌کند.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

بازدید : 4
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 11:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی
خود سازی
توبه و خود سازی و کسب یقین
از فضیلت‌های مردان امین
بنده‌ی حق گردی و یابی نجات
این طریق عاشقان و اهل دین

شعر شما مفهومی‌عمیق و معنوی دارد که به فرآیند خودسازی، توبه و کسب یقینپرداخته است. در اینجا شرح و تفسیر هر مصرع را به تفصیل بیان می‌کنم:


مصرع 1: "توبه و خود سازی و کسب یقین"

در این مصرع، مفاهیم بنیادی در مسیر خودسازی روحیآورده شده است. توبه، به عنوان آغازگر مسیر خودسازی معرفی می‌شود. توبه در عرفان اسلامی‌به معنای بازگشت به سوی خداوند و پشیمانی از گناه است. این بازگشت، راهی برای اصلاح خود و رسیدن به فطرت اصلی انسان است. خودسازیدر اینجا به معنای فرآیند رشد و تکامل انسان در تمامی‌ابعاد روحی، اخلاقی و معنوی است. کسب یقیننیز به معنای رسیدن به معرفت قلبی و درونی از حقایق است؛ در این مرحله انسان به یقین در مورد حقیقت هستی، خداوند و مسیر رشد روحی خود می‌رسد.

مصرع 2: "از فضیلت‌های مردان امین"

این مصرع به فضایل اخلاقی مردان امیناشاره دارد. امیندر اینجا به معنای کسانی است که در مسیر حقیقت و معنویت ثابت قدم و قابل اعتماد هستند. فضیلت‌های این افراد شامل صداقت، درستکاری، شجاعت معنوی، تقوا و ایمان به خداوند است. این افراد در عالم معنوی به عنوان الگوهای واقعیبرای کسانی که در جستجوی حقیقت و معنویت هستند، شناخته می‌شوند. این مصرع به ما یادآوری می‌کند که مسیر خودسازی و رشد، تنها از طریق اتخاذ فضایل عالی انسان‌های راستین و پاکمیسر است.

مصرع 3: "بنده‌ی حق گردی و یابی نجات"

در اینجا مفهوم بندگیبه معنای خضوع و تسلیم در برابر خداوندآورده شده است. بنده‌ی حق شدنبه معنای رها کردن خواسته‌های نفسانیو تسلیم اراده خداونداست. در این مرحله، فرد به درجه‌ای از رشد معنوی می‌رسد که حقیقت و اراده الهی را در زندگی خود درک کرده و به آن عمل می‌کند. نجاتدر اینجا به معنای رهایی از زلال و آلایش دنیا و رسیدن به آرامش و حقیقت است. نجات در عرفان به معنای رهایی از اسارت نفس، گناهان و دنیاپرستی و نزدیک‌تر شدن به خداوند است.

مصرع 4: "این طریق عاشقان و اهل دین"

این مصرع اشاره دارد به راه و روش کسانی که در جستجوی حقیقت و قرب الهی هستند. عاشقان و اهل دینبه معنای افرادی است که در مسیر عبادت، عشق به خداوند و تقویت ایمانگام برمی‌دارند. این افراد در پی نزدیکی به خداوندو تحقق آرمان‌های الهیدر زندگی هستند. در این مصرع، شاعر از مسیر عاشقان و اهل دینبه عنوان راهی مطمئن و معتبربرای رسیدن به کمال و نجات یاد می‌کند.


جمع‌بندی:

این شعر در حقیقت مسیر خودسازی و روحانیرا به زیبا‌ترین و معنادارترین شکل بیان می‌کند. شروع از توبهبه عنوان اولین قدم در مسیر خودسازیو کسب یقین، به دنبال آن تاکید بر فضیلت‌های اخلاقیدر مسیر اهل ایمان، بندگیو تسلیم در برابر خداوند و در نهایت رسیدن به نجات و رهایی، همگی مراحل اساسی برای رسیدن به کمال روحی و معنویاست. در پایان، اشاره به عاشقان و اهل دین، به عنوان کسانی که در این مسیر قدم می‌گذارند، تأکید دارد.

این شعر به وضوح مسیر تکامل معنوی و عرفانیانسان را ترسیم می‌کند که از توبه، خودسازی، کسب یقینآغاز و به نجات و رهاییمنتهی می‌شود.

alirejali.blog.ir

بازدید : 6
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 11:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی توبه


توبه
آن خدایی که بود توبه‌پذیر و غفار
برهاند ز غم و وحشت دوزخ، هر بار
آن لباسی که ز غفلت به تن افتد ما را
ببرد سوی بلا، در غم و حسرت بسیار

شرح و تفسیر شعر "توبه"(مصرع به مصرع)

مصرع ۱:

"آن خدایی که بود توبه‌پذیر و غفار"

در این مصرع، شاعر به یکی از مهم‌ترین صفات الهی یعنی غفاریت و توبه‌پذیری خداونداشاره می‌کند.

  • "توبه‌پذیر"نشان‌دهنده مهربانی خداوند و امکان بازگشت انسان به مسیر درستاست.
  • "غفار"یکی از نام‌های الهی است که به بخشش بی‌پایانخداوند دلالت دارد.
  • این مصرع بر امیدواری انسان به رحمت الهیتأکید دارد و نشان می‌دهد که خداوند درهای آمرزش را همیشه باز گذاشته است.

مصرع ۲:

"برهاند ز غم و وحشت دوزخ، هر بار"

این مصرع نتیجه‌ی رحمت و بخشش الهی را بیان می‌کند:

  • "برهاند"نشان‌دهنده نجات و رهاییاست که خداوند به بندگان توبه‌کار عطا می‌کند.
  • "غم و وحشت دوزخ"تصویری از عذاب اخروی و وحشتی است که در نتیجه‌ی گناه به انسان می‌رسد.
  • "هر بار"تأکیدی بر نامحدود بودن رحمت خدادارد؛ یعنی اگر انسان بارها و بارها خطا کند، اما توبه کند، باز هم مورد مغفرت الهی قرار می‌گیرد.

مصرع ۳:

"آن لباسی که ز غفلت به تن افتد ما را"

این مصرع با یک تمثیل زیبا، غفلت را به لباسی بر تن انسانتشبیه کرده است:

  • "لباس غفلت"کنایه از بی‌خبری، فراموشی حقایق و فرو رفتن در گناه و دنیاپرستیاست.
  • "به تن افتد ما را"نشان می‌دهد که غفلت به تدریج و ناآگاهانه بر انسان چیره می‌شود، گویی لباسی است که بدون توجه بر تن او پوشانده شده است.

مصرع ۴:

"ببرد سوی بلا، در غم و حسرت بسیار"

در این مصرع، نتیجه‌ی غفلت و دوری از خدابیان شده است:

  • "ببرد سوی بلا"یعنی غفلت انسان را به سوی مشکلات، رنج‌ها و عواقب ناگوار سوق می‌دهد.
  • "غم و حسرت بسیار"اشاره به پشیمانی انسان پس از درک حقیقتدارد؛ وقتی که فرصت‌ها از دست رفته و راه بازگشت دشوار شده است.

جمع‌بندی:

این شعر با زبانی ساده و درعین‌حال پرمغز، به دو راهی انسان در زندگیاشاره دارد:

  1. راه توبه و رحمت الهیکه موجب نجات از عذاب و وحشت می‌شود.
  2. راه غفلتکه انسان را به بلا، حسرت و نابودیمی‌کشاند.

توبه در عرفان اسلامی: سفری از غفلت به حقیقت

توبه در عرفان اسلامی، صرفاً پشیمانی از گناه نیست، بلکه بازگشت به سوی خدا و قطع تعلق از غیر او است. عارفان توبه را به عنوان یک سفر روحانی از تاریکی به نور، از نفس به حق، و از دنیا به معنا می‌دانند. در این نگاه، توبه نه‌تنها برای گناهکاران، بلکه برای همه سالکان الی‌الله ضروری است، زیرا حتی در بالاترین درجات سیر و سلوک، سالک باید همواره از غفلت، خودبینی و هرچه غیرخدایی است، توبه کند.


---

۱. تعریف توبه در عرفان اسلامی

در عرفان، توبه به معنای رجوع از نقصان به کمال است. به این معنا که هر مرحله‌ای از حیات معنوی، نسبت به مرتبه بالاتر، نوعی نقصان و حجاب محسوب می‌شود. بنابراین، توبه فقط مخصوص گناهکاران نیست، بلکه هر کسی در هر درجه‌ای باید از نقصان خویش به سوی کمال حرکت کند.

تفاوت توبه عرفانی و توبه فقهی


---

۲. انواع و مراتب توبه در عرفان

عرفا توبه را به سه مرتبه تقسیم می‌کنند:

۱. توبه عوام (بازگشت از گناه)

این توبه برای گناهکاران معمولی است. آنان که در معصیت به سر برده‌اند، از گناه خود پشیمان شده و تصمیم به اصلاح خود می‌گیرند. این همان معنای فقهی توبه است که در قرآن نیز آمده است:
"وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ" (نور: ۳۱)
(همگی به سوی خدا توبه کنید،‌‌‌ای اهل ایمان! شاید رستگار شوید.)

۲. توبه خواص (بازگشت از غفلت و دنیاپرستی)

در این مرحله، عارف نه‌تنها از گناهان ظاهری، بلکه از وابستگی‌های دنیوی و تعلقات نفسانی نیز توبه می‌کند. او درک می‌کند که غرق شدن در دنیا، حتی اگر گناه نباشد، او را از خدا دور می‌سازد.

📌 مولانا در این باره می‌گوید:
"هر که او بیدارتر، پرده‌اش بیشتر"
(هر که آگاه‌تر شود، بیشتر به نقص خود پی می‌برد و نیاز به توبه را درک می‌کند.)

۳. توبه عارفان و اولیای الهی (بازگشت از خودبینی و توجه به غیرخدا)

این توبه، مخصوص مقربان و اولیای خدا است. آنان حتی از دیدن خود در برابر خداوند نیز توبه می‌کنند. این همان فنا فی‌الله است، یعنی نفی "من" و "تو" و ذوب شدن در حقیقت الهی.

📌 ابن‌عربی می‌گوید:
"توبه حقیقی آن است که از خودت توبه کنی، نه از گناهت."
(زیرا تا وقتی "خود" را ببینی، هنوز در حجاب هستی.)


---

۳. شرایط و ویژگی‌های توبه در عرفان

برای آنکه توبه حقیقی و مقبول باشد، عرفا شرایطی را برای آن قائل شده‌اند:

۱. ندامت قلبی (پشیمانی عمیق از دوری خدا)

عارف معتقد است که بدترین گناه، دوری از حق است. بنابراین، او از اینکه عمر خود را به غیر از یاد خدا گذرانده است، پشیمان می‌شود.

📌 امام علی (ع):
"أشدُّ الذُّنوبِ ما استَخَفَّ به صاحِبُهُ"
(سخت‌ترین گناه، آن است که انسان آن را کوچک بشمارد.)

۲. عزم بر ترک (قطع کامل وابستگی‌ها)

توبه نباید سطحی و لحظه‌ای باشد. بلکه باید یک تصمیم عمیق برای بریدن از گذشته و حرکت به سوی خدا باشد.

📌 مولانا می‌گوید:
"از کجا آمده‌ام؟ آمدنم بهر چه بود؟"
(انسان باید همیشه از خود بپرسد که چرا به این دنیا آمده است و به کجا بازخواهد گشت.)

۳. استغفار (طلب مغفرت با زبان و قلب)

استغفار، تنها گفتن "استغفرالله" نیست، بلکه باید همراه با حسرت عمیق از گذشته باشد.

📌 حسن بصری:
"استغفارِ ما نیاز به استغفار دارد!"
(زیرا بسیاری از ما، استغفار را زبانی ادا می‌کنیم، اما در قلب همچنان به دنیا وابسته‌ایم.)

۴. اصلاح اعمال (جبران گذشته و تلاش برای رشد معنوی)

توبه حقیقی فقط در دل نیست، بلکه در عمل هم باید تغییر ایجاد شود.

📌 قرآن:
"إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ" (بقره: ۲۲۲)
(خداوند توبه‌کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.)


---

۴. دیدگاه عرفای بزرگ درباره توبه

🔹 مولانا:
"این جهان زندان و ما زندانیان،
حفره کن زندان و خود را وا رهان!"
✅ (توبه، شکستن زندان نفس است و راهی برای آزادی روح.)

🔹 ابن‌عربی:
"توبه تنها از گناه نیست، بلکه از هرچه غیر اوست باید توبه کرد."
✅ (حتی عبادات ما، اگر به نیت غیرخدا باشد، نیاز به توبه دارد.)

🔹 حسن بصری:
"هر توبه‌ای که تو را از خدا دور کند، توبه نیست، بلکه حجاب است!"
✅ (توبه نباید فقط برای ترس از عذاب باشد، بلکه باید از عشق به خدا سرچشمه بگیرد.)


---

نتیجه‌گیری: توبه، بازگشت جاودانه به سوی خدا

✅ در عرفان، توبه فقط ترک گناه نیست، بلکه حرکتی دائمی‌از غفلت به حقیقت است.
✅ هر مرحله‌ای از کمال، خود نیازمند توبه‌ای جدید است، زیرا همیشه مرتبه‌ای بالاتر برای شناخت و قرب الهی وجود دارد.
✅ در نهایت، توبه حقیقی آن است که "خود" را فراموش کنی و تنها به "او" بیندیشی.

📌 پس، توبه یعنی آغاز یک سفر، نه پایان آن.


تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 45
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 97
  • بازدید کننده امروز : 97
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 98
  • بازدید ماه : 124
  • بازدید سال : 2588
  • بازدید کلی : 2613
  • کدهای اختصاصی