باسمه تعالی
بهار(۷)
این شعر با مضمون بهار و پیوند آن با لطافت الهی و نور ایمان، جلوهای عرفانی و معنوی از تحول روحی انسان را به تصویر میکشد. در این شعر، بهارنمادی از تجدید حیات معنویو بیداری دل از غفلتاست. هر مصرع با دقت به لطافت معانی و ارتباط عمیق با حق تعالی اشاره دارد.
تحلیل و شرحابیات:
بهاری که از لطف جانان رسد
دل از هر چه غیر از خدا وانهد
این بیت تأکید دارد بر اینکه بهاری که از
جانب محبوب حقیقی (خدا)میرسد، دل را از هر
علایق دنیویپاک کرده و به
اخلاص و توحیدمیرساند.
بهاری که از مهر یزدان بود
صفای دل و روح انسان بود
این بیت، مهر و لطف الهی را به
بهاری معنویتشبیه کرده که
دل و جانرا از
کدورتهاپاک کرده و
صفای باطنبه ارمغان میآورد.
ز فیض الهی ، چمن باز شد
ز الطاف یزدان، سر افراز شد
فیض الهیباعث میشود که
جهانبه
شکوفاییبرسد و دلهای افسرده نیز همانند
غنچههاشکفته شوند.
نسیمیوزید از بهشت برین
به دلها رساند عطر یقین
این بیت
یقینرا همچون نسیمی
بهشتیمعرفی میکند که جان را از
تردیدو
گمراهیرها ساخته و
اطمینان قلبیبه همراه دارد.
چو خورشید تابید بر جان ما
گشود از کرامت، نظر جان ما
نور حقچون
خورشیدبر جان انسان تابیده و
درک و بینشرا به سوی حقایق متعالی باز میکند.
بهاری که از لطف یزدان رسید / به باغ دل ما نشاطی دمید
این بیت،
نشاط حقیقیرا از جانب
لطف الهیدانسته که دل را زنده کرده و به
بهجت معنویمیرساند.
بهاری که با یاد حق میوزد
نسیمیز عطر سَبَق میوزد
در این بیت، بهار حقیقیبه یاد خداوابسته شده است. "سَبَق" به معنای پیشی گرفتنو فضل پیشین خداونداست. این نسیمِ معنوی که از یاد حق برمیخیزد، رحمت سابقهو لطف پیشینیخداوند را به دلها میرساند و انسان را در مسیر توفیق الهیقرار میدهد.
خدا رحمتش پیشه گیرد ز خشم
بپوشد ز لطفش گناه و ستم
این بیت اشاره به
صفات جمال و جلال الهیدارد.
رحمت خداوندبر
غضباو پیشی میگیرد و از
لطف بیپایانش، گناهان و لغزشهای بندگان را میپوشاند. اشارهای لطیف به حدیث قدسی:
"سبقت رحمتی علی غضبی"(رحمتم بر خشمم پیشی گرفته است).
دل از نور حق کی کند احتراز؟
که آرام جان است در سوز و ساز
این بیت بر
ماهیت آرامبخش نور الهیتأکید دارد. دل آنگاه که به
نور حقروشن شود، از این نور فاصله نمیگیرد، زیرا تنها با آن
آرامش حقیقیحتی در
سختیها و سوز و سازهاممکن میشود. در اینجا
سوز و سازنمادی از
تلاطمهای روحی و ریاضتهای معنویاست که تنها با
یاد خداآرام میگیرد:
"ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ" (رعد: ۲۸)
دل از نور حق، نیست هرگز گسست
که آرام دل را به وصلش نشست
این ابیات بر تداوم ارتباط دل با خداوندتأکید دارد. نور الهیرشتهای گسستناپذیر است و دلِ حقیقتطلب، آرامش را تنها در وصل الهیمییابد. اشارهای به وحدت عاشق و معشوقدارد؛ جایی که عاشق حقیقیتنها در محضر معشوق ازلیقرار میگیرد.
دل از شوق وصلش به پرواز شد
ز بند گنه، دل سبکساز شد
شوق وصالنیرویی است که دلرا به سوی معشوق به پروازدرمیآورد و قیدهای گناهرا از پای جان باز میکند. این بیت به سیر الی اللهاشاره دارد که در آن شوق وصالدل را از ظلمت گناهرهایی بخشیده و به آزادی معنویمیرساند.
دلی کو زِ نور خدا جان گرفت
زِ هر درد دنیا، امان آن گرفت
این بیت نشانگر
قدرت شفابخش نور الهیاست.
نوریکه از جانب خدا بر دل میتابد، انسان را از
رنجها و دردهای دنیویمصون میدارد. این مضمون با آیهای از قرآن هماهنگ است:
"وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ" (اسراء: ۸۲)
بهاری که از نور ایمان رسد
دل از شوق وصلش، به پایان رسد
در اینجا نور ایمانهمچون بهارتوصیف شده است که در نهایت دل مشتاقرا به مقصد وصالمیرساند. اشاره دارد به این حقیقت عرفانی که ایمان راستینانسان را از هر سردرگمینجات داده و به کمال و فناء فیاللههدایت میکند.
ز هر قطره باران، صدایی وزد
که بر خاک دل، یک نوایی وزد
این بیت به باران رحمت الهیتشبیه شده که دلهای خشکیدهرا زنده کرده و هر قطره آن، ندا و پیامیالهیدارد. باران که مظهر حیات و طهارتاست، در اینجا نشانهای از فیوضات دائمیالهیبر قلوب تشنه است.
دل از نور حق، کی شود بینیاز؟
که در وصل او هست آرام و ساز
این بیت تأکید دارد که بینیازی حقیقیتنها از نور الهیحاصل میشود. در وصال حق، همهی اضطرابها و تشویشهای باطنیبه آرامش و سازگاریبدل میگردد.
بهاری که از جان برآید صدا
رساند دل ما به کوی بقا
این بیت، بهار حقیقیرا به ندای جانتشبیه کرده که دل سالکرا به ساحت بقا و جاودانگیهدایت میکند. اشارهای است به مقام بقاء باللهکه در عرفان مرحلهی نهایی سیر و سلوک است.
ز نوری که از کوی جانان رسد
زِ یزدان، خبر بر محبان رسد
در این ابیات، نور جاناننشانهای از تجلیات الهیاست که پیام رحمت و محبت از جانب یزدانرا به دوستداران حقمیرساند.
ز عشقش جهان پر زِ عرفان شود
به درگاهِ حق، شمعِ ایوان شود
عشق الهیچنان قدرتی دارد که میتواند جهان هستیرا سرشار از معرفت و شناخت حقسازد. این بیت عشق و عرفانرا در مقام نور هدایتتصویر کرده است.
هر آن کس که جانش زِ حق پر شود
زِ تاریکیِ دل مُطَهَّر شود
در اینجا نور حقبه عنوان عامل پاکی و طهارت باطنیمعرفی شده است. هر کس که جانش سرشار از یاد خدا شود، از ظلمات و ناپاکیهای نفسانیپاک خواهد شد.
اگر قطرهای بر دل و جان رسد
به دریا رسانَد، به ایمان رسد
این بیت نشان میدهد که حتی یک قطره از فیض الهیمیتواند دل تشنهی حقیقترا به بحر ایمانبرساند.
دل از یاد حق کی جدا میشود؟
که بینور حق، دل فنا میشود
اینجا یاد خدابه عنوان محور بقا و هستیمعرفی شده است. دل انسانبدون نور الهیبه فنا و نیستیکشیده میشود.
دل از غیر حق پاک گردد اگر
رهاند خدا، هر بلا و خطر
این بیت بیانگر این حقیقت است که پاک شدن دل از غیر خداباعث امان از بلاها و خطراتمیشود.
بهاری که از لطف یزدان وزد
دل از هر چه غیر از خدا، وا رهد
بهار حقیقی که از لطف خداوندسرچشمه میگیرد، دل را از وابستگیهای دنیویآزاد کرده و به سوی حقیقت مطلقرهنمون میسازد. این بیت اشاره دارد به این که نور الهی، تمامی تعلقات مادیرا از دل میزداید و آن را برای سیر الیاللهآماده میکند.
دل از مهر یزدان چو روشن شود
زِ تاریکی و غم، مُطهّر شود
این بیت بر تأثیر
محبت الهیبر
پاکسازی درونتأکید دارد.
نور محبت خداوندهر
ظلمت و غمیرا از دل میزداید و آن را
روشن و مصفامیکند. این مفهوم برگرفته از حدیثی قدسی است که خداوند میفرماید:
"اذا احببت عبدی، کنتُ سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به..."
نسیمیکه از کوی جانان وزد
دلِ خسته را سوی عرفان کشد
در این بیت نسیم جانبخش الهیبه عنوان عامل تحول روحیمعرفی شده است. این نسیم معنوی، دلهای خسته و رنجوررا به سوی معرفت و شهود الهیهدایت میکند. اشاره دارد به حالاتی که سالک طریق حقبا اشراقات الهیبه یقین و معرفتدست مییابد.
دل از بند غفلت چو آزاد شد
به دیدارِ معبود، دل شاد شد
وقتی که
دلاز
غفلتو
تعلقات دنیویرهایی یابد، آمادهی
مشاهدهی انوار الهیمیشود. شادی حقیقی زمانی حاصل میشود که دل،
حضرت معبودرا در
باطن خویششهود کند:
"فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ" (بقره: ۱۵۲)
بهاری که از عشق، جان میدهد
به دلهای عاشق، امان میدهد
این بیت عشق الهیرا به بهاری جاودانتشبیه کرده است که جان را زندهمیسازد و به قلبهای مشتاقآرامش و ایمنی از اضطرابعطا میکند. این مضمون ریشه در آموزههای عرفانی دارد که عشق الهیرا عامل احیای جانمیدانند.
زِ هر قطرهاش، نور ایمان وزد
زِ هر غنچهاش، بوی قرآن وزد
در اینجا باران رحمت الهیچنان وصف شده که هر قطرهآن ایمانرا در دل زنده میکند و هر غنچهای که در اثر این باران میشکفد، رایحهی کلام وحیرا منتشر میسازد. این تشبیه اشاره به برکات قرآن و وحی الهیدارد که دلها را از جهلو ظلماتمیرهاند.
دلی کو زِ یاد خدا پر شود
زِ هر وسوسه پاک و مطهر شود
دل آنگاه که با
یاد خداآباد شود، از
وسوسههای شیطانیو
آلایشهای نفسانیپاک و منزه میگردد. اشاره به این مضمون قرآنی دارد:
"أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ" (رعد: ۲۸)
اگر دل زِ غیر خدا خالی است
بهاری در آن سبز و خوشحالی است
در این بیت، خلوص دلشرط تجلی انوار الهیمعرفی شده است. دلی که از وابستگیهای غیر الهیتهی شود، محل ظهور بهار معنویخواهد شد. این مفهوم با آموزههای توحید افعالیو تصفیهی قلبدر عرفان اسلامیهماهنگ است.
چو باران لطفش به جان میوزد
"رجالی" زِ وصلش سخن میزند
این بیت پایانی، باران رحمت خداوندرا عامل الهام شاعرانهمیداند. شاعرتحت تأثیر این عنایات الهی، ذکر وصال و عشق حقرا در کلام خویشجاری میسازد و بر پیوستگی کلام عرفانیبا عنایت خداوندتأکید دارد.
جمعبندی نهایی:
این سروده تأکیدی است بر اینکه بهار حقیقینه در تغییر فصل، بلکه در شکفتن نور ایمان و محبت الهی در دلاست. شاعر با بهرهگیری از مفاهیم قرآنیو عرفانی، رحمت الهیرا به بارانی جانبخشتشبیه کرده که دل را از غفلتو تعلقاتمیرهاند و به وصال معبودمیرساند.
این شعر با زبانی عرفانی و لطیفاز بهار معنویسخن میگوید. بهار حقیقیاز لطف الهیسرچشمه گرفته و دلهای مشتاقرا به سوی نور ایمانو وصال حقرهنمون میسازد.
سراینده
دکتر علی رجالی