loading...

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

بازدید : 26
شنبه 1 فروردين 1404 زمان : 15:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

بهار(۷)

این شعر با مضمون بهار و پیوند آن با لطافت الهی و نور ایمان، جلوه‌ای عرفانی و معنوی از تحول روحی انسان را به تصویر می‌کشد. در این شعر، بهارنمادی از تجدید حیات معنویو بیداری دل از غفلتاست. هر مصرع با دقت به لطافت معانی و ارتباط عمیق با حق تعالی اشاره دارد.

تحلیل و شرحابیات:

بهاری که از لطف جانان رسد

دل از هر چه غیر از خدا وانهد
این بیت تأکید دارد بر اینکه بهاری که از جانب محبوب حقیقی (خدا)می‌رسد، دل را از هر علایق دنیویپاک کرده و به اخلاص و توحیدمی‌رساند.

بهاری که از مهر یزدان بود

صفای دل و روح انسان بود
این بیت، مهر و لطف الهی را به بهاری معنویتشبیه کرده که دل و جانرا از کدورت‌هاپاک کرده و صفای باطنبه ارمغان می‌آورد.

ز فیض الهی ، چمن باز شد
ز الطاف یزدان، سر افراز شد
فیض الهیباعث می‌شود که جهانبه شکوفاییبرسد و دل‌های افسرده نیز همانند غنچه‌هاشکفته شوند.

نسیمی‌وزید از بهشت برین

به دل‌ها رساند عطر یقین
این بیت یقینرا همچون نسیمی‌ بهشتیمعرفی می‌کند که جان را از تردیدو گمراهیرها ساخته و اطمینان قلبیبه همراه دارد.

چو خورشید تابید بر جان ما

گشود از کرامت، نظر جان ما
نور حقچون خورشیدبر جان انسان تابیده و درک و بینشرا به سوی حقایق متعالی باز می‌کند.

بهاری که از لطف یزدان رسید / به باغ دل ما نشاطی دمید
این بیت، نشاط حقیقیرا از جانب لطف الهیدانسته که دل را زنده کرده و به بهجت معنویمی‌رساند.

بهاری که با یاد حق می‌وزد
نسیمی‌ز عطر سَبَق می‌وزد

در این بیت، بهار حقیقیبه یاد خداوابسته شده است. "سَبَق" به معنای پیشی گرفتنو فضل پیشین خداونداست. این نسیمِ معنوی که از یاد حق برمی‌خیزد، رحمت سابقهو لطف پیشینیخداوند را به دل‌ها می‌رساند و انسان را در مسیر توفیق الهیقرار می‌دهد.

خدا رحمتش پیشه گیرد ز خشم
بپوشد ز لطفش گناه و ستم

این بیت اشاره به صفات جمال و جلال الهیدارد. رحمت خداوندبر غضباو پیشی می‌گیرد و از لطف بی‌پایانش، گناهان و لغزش‌های بندگان را می‌پوشاند. اشاره‌ای لطیف به حدیث قدسی:
"سبقت رحمتی علی غضبی"(رحمتم بر خشمم پیشی گرفته است).

دل از نور حق کی کند احتراز؟
که آرام جان است در سوز و ساز

این بیت بر ماهیت آرام‌بخش نور الهیتأکید دارد. دل آنگاه که به نور حقروشن شود، از این نور فاصله نمی‌گیرد، زیرا تنها با آن آرامش حقیقیحتی در سختی‌ها و سوز و سازهاممکن می‌شود. در اینجا سوز و سازنمادی از تلاطم‌های روحی و ریاضت‌های معنویاست که تنها با یاد خداآرام می‌گیرد:
"ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ" (رعد: ۲۸)

دل از نور حق، نیست هرگز گسست
که آرام دل را به وصلش نشست

این ابیات بر تداوم ارتباط دل با خداوندتأکید دارد. نور الهیرشته‌ای گسست‌ناپذیر است و دلِ حقیقت‌طلب، آرامش را تنها در وصل الهیمی‌یابد. اشاره‌ای به وحدت عاشق و معشوقدارد؛ جایی که عاشق حقیقیتنها در محضر معشوق ازلیقرار می‌گیرد.

دل از شوق وصلش به پرواز شد
ز بند گنه، دل سبک‌ساز شد

شوق وصالنیرویی است که دلرا به سوی معشوق به پروازدرمی‌آورد و قیدهای گناهرا از پای جان باز می‌کند. این بیت به سیر الی اللهاشاره دارد که در آن شوق وصالدل را از ظلمت گناهرهایی بخشیده و به آزادی معنویمی‌رساند.

دلی کو زِ نور خدا جان گرفت
زِ هر درد دنیا، امان آن گرفت

این بیت نشانگر قدرت شفابخش نور الهیاست. نوریکه از جانب خدا بر دل می‌تابد، انسان را از رنج‌ها و دردهای دنیویمصون می‌دارد. این مضمون با آیه‌ای از قرآن هماهنگ است:
"وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ" (اسراء: ۸۲)

بهاری که از نور ایمان رسد
دل از شوق وصلش، به پایان رسد

در اینجا نور ایمانهمچون بهارتوصیف شده است که در نهایت دل مشتاقرا به مقصد وصالمی‌رساند. اشاره دارد به این حقیقت عرفانی که ایمان راستینانسان را از هر سردرگمی‌نجات داده و به کمال و فناء فی‌اللههدایت می‌کند.

ز هر قطره باران، صدایی وزد
که بر خاک دل، یک نوایی وزد

این بیت به باران رحمت الهیتشبیه شده که دل‌های خشکیدهرا زنده کرده و هر قطره آن، ندا و پیامی‌الهیدارد. باران که مظهر حیات و طهارتاست، در اینجا نشانه‌ای از فیوضات دائمی‌الهیبر قلوب تشنه است.

دل از نور حق، کی شود بی‌نیاز؟
که در وصل او هست آرام و ساز

این بیت تأکید دارد که بی‌نیازی حقیقیتنها از نور الهیحاصل می‌شود. در وصال حق، همه‌ی اضطراب‌ها و تشویش‌های باطنیبه آرامش و سازگاریبدل می‌گردد.

بهاری که از جان برآید صدا
رساند دل ما به کوی بقا

این بیت، بهار حقیقیرا به ندای جانتشبیه کرده که دل سالکرا به ساحت بقا و جاودانگیهدایت می‌کند. اشاره‌ای است به مقام بقاء باللهکه در عرفان مرحله‌ی نهایی سیر و سلوک است.

ز نوری که از کوی جانان رسد
زِ یزدان، خبر بر محبان رسد

در این ابیات، نور جاناننشانه‌ای از تجلیات الهیاست که پیام رحمت و محبت از جانب یزدانرا به دوستداران حقمی‌رساند.

ز عشقش جهان پر زِ عرفان شود
به درگاهِ حق، شمعِ ایوان شود

عشق الهیچنان قدرتی دارد که می‌تواند جهان هستیرا سرشار از معرفت و شناخت حقسازد. این بیت عشق و عرفانرا در مقام نور هدایتتصویر کرده است.

هر آن کس که جانش زِ حق پر شود
زِ تاریکیِ دل مُطَهَّر شود

در اینجا نور حقبه عنوان عامل پاکی و طهارت باطنیمعرفی شده است. هر کس که جانش سرشار از یاد خدا شود، از ظلمات و ناپاکی‌های نفسانیپاک خواهد شد.

اگر قطره‌ای بر دل و جان رسد
به دریا رسانَد، به ایمان رسد

این بیت نشان می‌دهد که حتی یک قطره از فیض الهیمی‌تواند دل تشنه‌ی حقیقترا به بحر ایمانبرساند.

دل از یاد حق کی جدا می‌شود؟
که بی‌نور حق، دل فنا می‌شود

اینجا یاد خدابه عنوان محور بقا و هستیمعرفی شده است. دل انسانبدون نور الهیبه فنا و نیستیکشیده می‌شود.

دل از غیر حق پاک گردد اگر
رهاند خدا، هر بلا و خطر

این بیت بیانگر این حقیقت است که پاک شدن دل از غیر خداباعث امان از بلاها و خطراتمی‌شود.

بهاری که از لطف یزدان وزد
دل از هر چه غیر از خدا، وا رهد

بهار حقیقی که از لطف خداوندسرچشمه می‌گیرد، دل را از وابستگی‌های دنیویآزاد کرده و به سوی حقیقت مطلقرهنمون می‌سازد. این بیت اشاره دارد به این که نور الهی، تمامی‌ تعلقات مادیرا از دل می‌زداید و آن را برای سیر الی‌اللهآماده می‌کند.

دل از مهر یزدان چو روشن شود
زِ تاریکی و غم، مُطهّر شود

این بیت بر تأثیر محبت الهیبر پاک‌سازی درونتأکید دارد. نور محبت خداوندهر ظلمت و غمیرا از دل می‌زداید و آن را روشن و مصفامی‌کند. این مفهوم برگرفته از حدیثی قدسی است که خداوند می‌فرماید:
"اذا احببت عبدی، کنتُ سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به..."

نسیمی‌که از کوی جانان وزد
دلِ خسته را سوی عرفان کشد

در این بیت نسیم جان‌بخش الهیبه عنوان عامل تحول روحیمعرفی شده است. این نسیم معنوی، دل‌های خسته و رنجوررا به سوی معرفت و شهود الهیهدایت می‌کند. اشاره دارد به حالاتی که سالک طریق حقبا اشراقات الهیبه یقین و معرفتدست می‌یابد.

دل از بند غفلت چو آزاد شد
به دیدارِ معبود، دل شاد شد

وقتی که دلاز غفلتو تعلقات دنیویرهایی یابد، آماده‌ی مشاهده‌ی انوار الهیمی‌شود. شادی حقیقی زمانی حاصل می‌شود که دل، حضرت معبودرا در باطن خویششهود کند:
"فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ" (بقره: ۱۵۲)

بهاری که از عشق، جان می‌دهد
به دل‌های عاشق، امان می‌دهد

این بیت عشق الهیرا به بهاری جاودانتشبیه کرده است که جان را زندهمی‌سازد و به قلب‌های مشتاقآرامش و ایمنی از اضطرابعطا می‌کند. این مضمون ریشه در آموزه‌های عرفانی دارد که عشق الهیرا عامل احیای جانمی‌دانند.

زِ هر قطره‌اش، نور ایمان وزد
زِ هر غنچه‌اش، بوی قرآن وزد

در اینجا باران رحمت الهیچنان وصف شده که هر قطرهآن ایمانرا در دل زنده می‌کند و هر غنچه‌ای که در اثر این باران می‌شکفد، رایحه‌ی کلام وحیرا منتشر می‌سازد. این تشبیه اشاره به برکات قرآن و وحی الهیدارد که دل‌ها را از جهلو ظلماتمی‌رهاند.

دلی کو زِ یاد خدا پر شود
زِ هر وسوسه پاک و مطهر شود

دل آنگاه که با یاد خداآباد شود، از وسوسه‌های شیطانیو آلایش‌های نفسانیپاک و منزه می‌گردد. اشاره به این مضمون قرآنی دارد:
"أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ" (رعد: ۲۸)

اگر دل زِ غیر خدا خالی است
بهاری در آن سبز و خوش‌حالی است

در این بیت، خلوص دلشرط تجلی انوار الهیمعرفی شده است. دلی که از وابستگی‌های غیر الهیتهی شود، محل ظهور بهار معنویخواهد شد. این مفهوم با آموزه‌های توحید افعالیو تصفیه‌ی قلبدر عرفان اسلامی‌هماهنگ است.

چو باران لطفش به جان می‌وزد
"رجالی" زِ وصلش سخن می‌زند

این بیت پایانی، باران رحمت خداوندرا عامل الهام شاعرانهمی‌داند. شاعرتحت تأثیر این عنایات الهی، ذکر وصال و عشق حقرا در کلام خویشجاری می‌سازد و بر پیوستگی کلام عرفانیبا عنایت خداوندتأکید دارد.

جمع‌بندی نهایی:

این سروده تأکیدی است بر این‌که بهار حقیقینه در تغییر فصل، بلکه در شکفتن نور ایمان و محبت الهی در دلاست. شاعر با بهره‌گیری از مفاهیم قرآنیو عرفانی، رحمت الهیرا به بارانی جان‌بخشتشبیه کرده که دل را از غفلتو تعلقاتمی‌رهاند و به وصال معبودمی‌رساند.

این شعر با زبانی عرفانی و لطیفاز بهار معنویسخن می‌گوید. بهار حقیقیاز لطف الهیسرچشمه گرفته و دل‌های مشتاقرا به سوی نور ایمانو وصال حقرهنمون می‌سازد.

سراینده

دکتر علی رجالی

بازدید : 9
سه شنبه 27 اسفند 1403 زمان : 6:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

انواع اشعار فارسی بر اساس وزن، قالب، و محتوای شعریدسته‌بندی می‌شوند. در ادامه به شرح مهم‌ترین قالب‌های شعری سنتی و نو می‌پردازم:


۱. قالب‌های سنتی (کلاسیک)

این قالب‌ها از قواعد مشخص عروضی پیروی می‌کنند و دارای وزن و قافیه‌ی معین هستند:

الف) غزل

  • ویژگی‌ها:
    • تعداد ابیات: معمولاً بین ۵ تا ۱۵ بیت
    • قافیه: مصرع اول و مصرع‌های دوم همه‌ی ابیات یکسان هستند.
    • موضوع: عاشقانه، عارفانه، اخلاقی، مدح و گاهی اجتماعی
    • شاعر معروف: حافظ، سعدی، مولوی

ب) مثنوی

  • ویژگی‌ها:
    • تعداد ابیات: نامحدود
    • قافیه: هر بیت، قافیه‌ی مستقل دارد.
    • موضوع: داستان‌سرایی، تعلیمی، عرفانی
    • شاعر معروف: مولوی (مثنوی معنوی)، نظامی‌(خمسه نظامی)

پ) رباعی

  • ویژگی‌ها:
    • تعداد ابیات: ۲ بیت (۴ مصرع)
    • قافیه: مصرع‌های اول، دوم و چهارم هم‌قافیه، مصرع سوم آزاد
    • موضوع: فلسفی، عاشقانه، عرفانی
    • شاعر معروف: خیام

ت) دوبیتی (چهارپاره)

  • ویژگی‌ها:
    • تعداد ابیات: ۲ بیت (۴ مصرع)
    • قافیه: مصرع‌های اول و دوم و چهارم هم‌قافیه، مصرع سوم آزاد
    • موضوع: عاشقانه، روستایی، غم و اندوه
    • شاعر معروف: باباطاهر

ث) قصیده

  • ویژگی‌ها:
    • تعداد ابیات: معمولاً بیش از ۱۵ بیت
    • قافیه: مشابه غزل (مصرع اول و همه‌ی مصرع‌های دوم هم‌قافیه)
    • موضوع: مدح، توصیف، وعظ، حکمت
    • شاعر معروف: فرخی سیستانی، ناصرخسرو

ج) قطعه

  • ویژگی‌ها:
    • تعداد ابیات: معمولاً بین ۲ تا ۱۵ بیت
    • قافیه: مانند مثنوی، ولی موضوع مستقل است.
    • موضوع: حکمت، پند، اجتماعی
    • شاعر معروف: انوری، سعدی

۲. قالب‌های نیمه‌آزاد و نو

این قالب‌ها در قرن اخیر رواج یافته و نسبت به قالب‌های سنتی آزادی بیشتری دارند:

الف) شعر نیمایی

  • ویژگی‌ها:
    • مبتنی بر وزن عروضی اما طول مصراع‌ها آزاد
    • قافیه ضروری نیست
    • موضوع: اجتماعی، عاشقانه، سیاسی
    • شاعر معروف: نیما یوشیج، احمد شاملو

ب) شعر سپید (آزاد)

  • ویژگی‌ها:
    • بدون وزن عروضی و قافیه
    • بر موسیقی درونی و تصویرسازی تکیه دارد.
    • موضوع: گسترده و متنوع (فلسفی، اجتماعی، عاشقانه)
    • شاعر معروف: احمد شاملو، فروغ فرخزاد

۳. قالب‌های کهن‌تر و فرعی

الف) ترجیع‌بند و ترکیب‌بند

  • ویژگی‌ها:
    • ابیات با چند بخش مستقل همراه با یک بیت تکرارشونده (ترجیع)
    • موضوع: مدح، عرفانی، مرثیه
    • شاعر معروف: محتشم کاشانی (ترکیب‌بند عاشورا)

ب) مستزاد

  • ویژگی‌ها:
    • مصراع‌های کوتاه به پایان هر بیت افزوده می‌شوند.
    • موضوع: اجتماعی، مذهبی، عاشقانه

۴. قالب‌های محلی و فولکلور

  • لالایی، ترانه، دوبیتی‌های محلی (مثل فایز و باباطاهر)

جمع‌بندی:
هر قالب شعری ویژگی‌ها و اهداف خاص خود را دارد. قالب‌های سنتی مثل غزلو مثنویبر وزن و قافیه متکی هستند، در حالی که شعر نیماییو سپیدآزادی بیشتری دارند و برای بیان مفاهیم نوین مناسب‌اند.

بازدید : 25
سه شنبه 27 اسفند 1403 زمان : 6:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

متن و شرحقصیده دریا(۲)

این قصیده دریا که ترکیبی از راز، غم، آزادی و شور زندگی است. در اینجا شرح و تفسیر هر بیت به همراه تفکرات عرفانی آن را می‌آورم:

بیت 1:
آغوشِ تو رازِ بی‌نشانی، دریا
غم‌خوارِ هزار داستانی، دریا

تفسیر:دریا نماد آرامش و اضطراب در عین حال است. آغوش دریا همچنان که عمیق و بی‌نهایت است، حامل هزاران داستان ناشناخته است که با هر موج، به دل انسان می‌زند. دریا نمایانگر شکوه و عظمت بی‌پایان است، درست همانطور که غم‌ها و رازهای بشر در دل خود نهفته دارد.

بیت 2:
بر سنگ زنی و پر ز خون دل باشد
همدردِ هزار بی‌امانی، دریا

تفسیر:این بیت اشاره به رنج و درد دریا دارد. سنگ‌هایی که در مسیر امواج قرار دارند، گویی زخمی‌می‌شوند و دریا به عنوان همدردی با این دردها شناخته می‌شود. دریا همواره در حال پذیرش مشکلات است، بی‌آنکه بگوید یا بپرسد.

بیت 3:
چون شانه به شانه‌ی نسیم افتادی
رازت نرسد به مردمانی، دریا

تفسیر:در این بیت دریا و نسیم همچون دو دوست در کنار یکدیگر هستند، اما دریا رازهای خود را تنها برای خود می‌دارد. در اینجا، ناتوانی انسان در درک و فهم کامل اسرار دریا به تصویر کشیده شده است.

بیت 4:
افسانه‌ی صخره‌ها به لب می‌داری
پیغامِ نهان به هر زبانی، دریا

تفسیر:دریا همیشه از صخره‌ها و سنگ‌ها عبور می‌کند و از زبان خود، پیغام‌هایی به دنیا می‌رساند. این پیغام‌ها نمایانگر حکمت‌های نهفته در دریا هستند که فراتر از فهم بشری‌اند.

بیت 5:
بی‌تاب و روان به وسعتِ اندوهی
سرمست ز آهِ عاشقانی، دریا

تفسیر:دریا همیشه در حال حرکت است، بی‌وقفه در حال جوشش و اندوه. او سرمست از درد و آه عاشقان است، دردهایی که به دل هر انسان عمیق‌تر می‌شود.

بیت 6:
ای همدمِ شب، صدای تو در دلهاست
از دردِ نهان، سخن‌ پرانی، دریا

تفسیر:شب و دریا همدمان دیرین‌اند، و هر شب صدای امواج دریا همچون صدای دل‌های دردمند به گوش می‌رسد. دریا در این بیت نماد سخن گفتن از دردهای نهانی است.

بیت 7:
هر موجِ تو گریه‌ای به رازِ دل‌هاست
آرام، ولی شکسته جانی، دریا

تفسیر:هر موج دریا گویی از دردی عمیق می‌آید، در حالی که ظاهراً آرام است، اما در دل هر موج شکستی عاطفی نهفته است. دریا نمایش‌دهنده عواطف پیچیده انسان است.

بیت 8:
چون آینه‌ای ز حال ما آگاهی
در دیده‌ی تو غمی‌نهانی، دریا

تفسیر:دریا همچون آینه‌ای است که حالت‌ها و احساسات درونی انسان‌ها را منعکس می‌کند. در دل دریا همیشه یک غم نهانی وجود دارد که به راحتی دیده نمی‌شود.

بیت 9:
دلداده‌ی موج و غرقِ بی‌پروایی
آزاد ز هرچه زندگانی، دریا

تفسیر:دریا خود را از همه قید و بندهای زندگی آزاد می‌بیند. او دلداده به موج‌هایش است و در جریان آن‌ها غرق می‌شود، بی‌آنکه در نگرانی‌های دنیا غرق شود.

بیت 10:
گاهی به فغان، ز شوقِ دل می‌خوانی
گاهی ز سکوت، بی‌زبانی، دریا

تفسیر:دریا زمانی از شوق دل فریاد می‌زند و زمانی در سکوت است. این نشان‌دهنده تضادها و دگرگونی‌های درونی دریا است که با لحظات مختلف، در درون خود روبه‌رو می‌شود.

بیت 11:
پنهان شده در تو صد حکایتِ اسرار
در سینه‌ی خود چه بیکرانی، دریا

تفسیر:در دل دریا هزاران راز پنهان است. دریا محلی است برای بیان اسرار که فراتر از درک انسان‌هاست، و این بیکرانی به جهانی بی‌پایان اشاره دارد.

بیت 12:
هر لحظه تو را نسیمِ دل می‌خواند
در عالم خویش، جاودانی، دریا

تفسیر:نسیم دل دریا را همچون یک نغمه‌ی جاودان می‌خواند. دریا در اینجا نماد جاودانگی است که همواره در جریان است.

بیت 13:
موجت ز دلِ بی‌قرار است فزون
چون اشکِ روان ز دیدگانی، دریا

تفسیر:موج‌های دریا از دل‌های بی‌قرار برمی‌خیزند. همچون اشک‌هایی که از چشم انسان‌ها می‌ریزد، این موج‌ها نمادی از رنج‌ها و تنهایی‌های انسان هستند.

بیت 14:
در آینه‌ی نگاهِ تو پنهان است
رازِ دلِ هرچه زندگانی، دریا

تفسیر:نگاه دریا مانند آینه‌ای است که رازهای دل و زندگی را نشان می‌دهد. دریا در عمق خود، حقیقت زندگی انسان‌ها را در خود نهفته دارد.

بیت 15:
هر قطره‌ی تو حدیثِ بی پایان است
در وسعتِ خود، چه مهربانی، دریا

تفسیر:هر قطره از دریا یک حکایت بی‌پایان از زندگی است. دریا در اینجا نمایانگر تمام پیچیدگی‌ها و دگرگونی‌های زندگی انسان است.

بیت 16:
در وسعتِ خود به عاشقان نزدیکی
پنهان شده از دلِ جهانی، دریا

تفسیر:دریا به عاشقان و دل‌سوزان خود نزدیک است، اما از دل‌های دیگر پنهان است. این نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ای است که میان دریا و انسان‌های خاص برقرار است.

بیت 17:
ای رازِ نهفته در دلِ دریا‌ها
در پرده‌ی موج، بی‌نشانی، دریا

تفسیر:دریا همچنان که در دل خود رازهایی نهفته دارد، این رازها از دیده‌ها پنهان‌اند و در هر موج آن پرده‌ای از اسرار کشیده شده است.

بیت 18:
بر سنگ زنی ولی دلِت خونین است
همرازِ سکوتِ جاودانی، دریا

تفسیر:دریا گاهی در مسیری سخت قرار می‌گیرد و بر سنگ‌ها می‌زند، اما دل او پر از درد و رنج است. او در سکوت جاودانه خود به پذیرش دردهای زندگی ادامه می‌دهد.

بیت 19:
چون موج شدی ز خویش بیرون رفتی
رازت نرسد به مردمانی، دریا

تفسیر:دریا خود را از هر چیزی رها می‌کند و به عمق وجود خود می‌رود. رازهای او همواره برای بشر قابل فهم نیست و به او دست نمی‌یابد.

بیت 20:
شوری ز فغانِ کهکشان داری تو
نجوای غریبِ بادبانی، دریا

تفسیر:دریا همچون فغانی از کهکشان‌هاست و نجوای بادبانی که به دریا می‌رسد، نشان‌دهنده‌ی آوای غریبی است که در دل تمامی‌جهان‌ها طنین‌انداز است.

بیت 21:
بی‌تاب و روان ز دوری معشوقی
سرمست ز آهِ عاشقانی، دریا

تفسیر:دریا به دنبال معشوق خود است و سرمست از آه عاشقان است که در دل آن موج می‌زنند. او نماد تمنا است که در دل هر انسان در جستجوی وصال است.

بیت 22:
ای روشنیِ خیال و افکار سخیف
آغوشِ تو رازِ بی‌نشانی، دریا

تفسیر:دریا همچنان که در دل خود روشنایی و حقیقت را دارد، در عین حال رازهای زیادی به همراه دارد که برای بشر پوشیده است.

بیت 23:
در ژرفیِ تو هزار غوغا خفته
آشوب‌گری به کهکشانی، دریا

تفسیر:در عمق دریا غوغا و آشوبی نهفته است که همچون کهکشان‌هاست. دریا در اینجا نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی‌های درونی است که در هر لحظه می‌تواند برافروخته شود.

بیت 24:
بنشین و بگو حکایتِ بی‌پایان
از ناله‌ی خاموشِ شبانی، دریا

تفسیر:دریا حکایت‌های بی‌پایانی برای گفتن دارد و این حکایت‌ها همچنان که در دل شبانان خاموش است، در دل دریا به نغمه در می‌آید.

بیت 25:
ای نغمه‌ی خاموشِ دلی ناهموار
آمیخته با دلِ زمانی، دریا

تفسیر:دریا همچون نغمه‌ای است که در دل‌ها طنین‌انداز می‌شود، یک نغمه خاموش و در عین حال پر از شور و نشاط.

بیت 26:
ای گم شده‌ی ترانه‌ها در خلوت
آوازه‌گری به بادبانی، دریا

تفسیر:دریا ترانه‌ها و نغمه‌های گم‌شده‌ی دل‌ها را می‌خواند و آوای خود را به بادبان‌ها می‌فرستد. در اینجا دریا نمادی از آزادی و خلاصی از بندهای زندگی است.

بیت 27:
در وسعت تو، هزار راز افتاده
غم‌خانه‌ی روحِ ناتوانی، دریا

تفسیر:دریا سرشار از رازهایی است که در وسعت خود جا داده است. این رازها همچون خانه‌های غم هستند که در دل هر انسانی جای دارند.

بیت 28:
چون آینه‌ی خلایقی در دلها
آیینه‌ی دل به عاشقانی، دریا

تفسیر:دریا همچون آینه‌ای است که دل‌های انسان‌ها را منعکس می‌کند. او در اینجا نماد فانی است که در دل عاشقان حقیقت را می‌بیند.

بیت 29:
ای جلوه‌ی جاودانه‌ی بی‌پایان
خاموش ولی گهر بیانی، دریا

تفسیر:دریا جلوه‌ای از جاودانگی است که در سکوت خود، بیانگر حقیقتی عمیق است. او همچنان که سکوت دارد، اما سخنانی بی‌پایان را در دل خود می‌سازد.

بیت 30:
هر موجِ تو یک حکایتی از تقدیر
همراهِ نوای بی‌کرانی، دریا

تفسیر:هر موج دریا یک حکایت از تقدیر است که به حرکت در می‌آید. این موج‌ها همچون نوای بی‌پایانی هستند که همواره در جریان‌اند.

بیت 31:
گوینده‌ی اسرار نهان در عالم
سرچشمه‌ی اشکِ آسمانی، دریا

تفسیر:دریا گوینده‌ی اسرار نهانی است که در دل عالم نهفته‌اند. او همچنان که اشک‌های آسمانی را به گوش می‌رساند، بیانگر رازهای کائنات است.

بیت 32:
آغوشِ گشوده‌ات "رجالی" را
مأوای دلِ بی‌کسانی، دریا

تفسیر:در این بیت، "رجالی" به عنوان یک فرد خاص به دریا می‌پیوندد. آغوش دریا برای او مأوای دل‌های تنها و جستجوگر حقیقت است. دریا سرپناهی است برای روح‌های گم‌شده که در جستجوی معنای زندگی هستند.

این قصیده به زیبایی ترکیب عرفان و طبیعت را به تصویر کشیده است و هر بیت آن حامل پیامی‌عمیق و فلسفی است.

سراینده

دکتر علی رجالی

بازدید : 8
سه شنبه 27 اسفند 1403 زمان : 6:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی لبیک ایمان

لبیک ایمان
ایمان چو کلیدِ ملک جانان باشد
گنجینه‌ی دل، ز مهر سبحان باشد
هر کس که ز راهِ دوست گمراه نشد
در جان و دلش صفا و ایمان باشد


شرح و تفسیر شعر:

لبیک ایمان:
این مصرع به معنای پاسخ‌گویی و اجابت دعوت ایمان است. لبیک، واژه‌ای عربی و به معنای «پاسخ مثبت دادن» و «آماده بودن برای فرمان‌برداری» است. در اینجا، شاعر ایمان را ندایی می‌داند که انسان را به سوی حقیقت و معرفت می‌خواند و با گفتن «لبیک»، پذیرش قلبی و عملی آن را اعلام می‌کند.

ایمان چو کلیدِ ملک جانان باشد:
ایمان به‌سان کلیدی معرفی شده که درهای ملکوت و سرزمین محبوب حقیقی (خداوند) را می‌گشاید. ایمان نه‌تنها ابزار دست‌یابی به حقایق معنوی است، بلکه وسیله‌ای برای ورود به حریم قرب الهی تلقی می‌شود. این مصرع اشاره دارد به اینکه بدون ایمان، دست‌یابی به معرفت حقیقی و عشق الهی ممکن نیست.

گنجینه‌ی دل، ز مهر سبحان باشد:
این مصرع نشان می‌دهد که دل انسان، گنجینه‌ای از اسرار و معارف است و محتوای ارزشمند این گنجینه، مهر و محبت خداوند سبحان است. «سبحان» اشاره به ذات منزه خداوند دارد که از هر عیب و نقصی مبراست. محبت الهی، دل را از آلودگی‌های دنیوی پاک می‌کند و آن را به مخزنی از نور و صفا تبدیل می‌سازد.

هر کس که ز راهِ دوست گمراه نشد:
در این مصرع، شاعر به پایداری و ثبات در مسیر حق اشاره دارد. راه دوست، همان مسیر الهی و طریقت عشق به خداوند است. گمراه نشدن از این راه، نشان‌دهنده اخلاص و پایبندی به ارزش‌های معنوی است.

در جان و دلش صفا و ایمان باشد:
نتیجه‌ی پایداری در راه دوست، داشتن قلبی مملو از صفا و ایمانی راسخ است. صفا، به معنای پاکی و خلوص است و همراه شدن آن با ایمان، کمال معنوی انسان را نشان می‌دهد. این بیت بیان می‌کند که اگر کسی از مسیر حق منحرف نشود، قلبش آیینه‌ای صاف برای انعکاس نور الهی خواهد بود و جانش با ایمان مستحکم می‌شود.


پیام کلی شعر:

شاعر در این قطعه، ایمان را به‌عنوان کلید ورود به ملکوت الهی معرفی می‌کند. ایمان راستین، نه‌تنها وسیله‌ی تقرب به خداوند است، بلکه دل را به گنجینه‌ای از محبت و معرفت الهی تبدیل می‌کند. کسی که در مسیر حق ثابت‌قدم بماند، از صفای باطن و ایمانی استوار بهره‌مند خواهد شد. این شعر دعوتی به لبیک گفتن به ندای ایمان و گام برداشتن در مسیر دوست است.

سراینده

دکتر علی رجالی

بازدید : 15
دوشنبه 12 اسفند 1403 زمان : 4:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، یا ، ، ،

، ،
،
																				
،
،

، ، ،

بازدید : 11
دوشنبه 12 اسفند 1403 زمان : 4:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی
فنای افعال
هر فعل که از خویش ببینی، خطاست
در حضرت حق، خودگزینی، خطاست
هر دم که زنم دم، ز فرمان خداست
در وادی عشق، دل نشینی، خطاست

مصرع اول: هر فعل که از خویش ببینی، خطاست

در عرفان اسلامی، «فعل» به معنای هر عمل یا حرکتی است که از انسان سر می‌زند. «خویش» اشاره به نفس و خودیت فرد دارد. این مصرع به «فنای افعال» اشاره دارد، یعنی سالک باید تمام افعال خود را از خدا ببیند و نه از خود. هرگاه فردی فکر کند که افعال و اعمالش ناشی از توانایی‌های شخصی‌اش است، به نوعی در «حجاب نفس» گرفتار شده و به خطا رفته است.

مصرع دوم: در حضرت حق، خودگزینی، خطاست

«حضرت حق» کنایه از حضور در محضر الهی و قرب به خداوند است. «خودگزینی» به معنای ترجیح خواست‌ها و اراده‌های شخصی بر اراده الهی است. در این مقام عرفانی، سالک باید خود را فانی در اراده و مشیت خداوند ببیند و هر نوع خودمحوری و استقلال رأی را خطا بداند.

مصرع سوم: هر دم که زنم دم، ز فرمان خداست

در اینجا «دم» به معنای نفس کشیدن و همچنین به معنای هر سخن و حرکتی است که از انسان صادر می‌شود. این مصرع به مقام «رضا» و «تسلیم» اشاره دارد؛ جایی که سالک هر لحظه خود را تحت فرمان الهی می‌بیند و حتی نفس کشیدنش را نیز به اراده و مشیت خداوند نسبت می‌دهد.

مصرع چهارم: در وادی عشق، دل نشینی، خطاست

«وادی عشق» نماد سفری عرفانی است که سالک در آن به دنبال وصال با محبوب حقیقی (خداوند) است. «دل نشینی» به معنای آسودگی، راحتی و سکونت در جایی است. در این مقام، سالک نباید به راحتی و آسودگی دل ببندد، بلکه باید همواره در حرکت و سلوک به سمت حق باشد. هر نوع توقف یا رضایت به وضع موجود در مسیر عشق الهی، خطا محسوب می‌شود.

سراینده

دکتر علی رجالی

بازدید : 18
دوشنبه 12 اسفند 1403 زمان : 4:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

فنای صفات
هر صفت از نور حق آید ، سزاست
در عین فنا، جلوه‌ی حسن و بقاست
گر خوی خدا نیافتی در دل و جان
تو آینه‌ای، هر چه ببینی، خداست

مصرع اول: هر صفت از نور حق آید، سزاست

در عرفان اسلامی، تمام صفات کمالیه و زیبایی‌ها منبعث از نور الهی‌اند. صفاتی مانند علم، قدرت، جمال، و رحمت در حقیقت جلوه‌هایی از صفات خداوند هستند. اگر سالک به مقام «فنای صفات» برسد، می‌فهمد که هر صفت نیکویی که در وجود او و دیگران می‌بیند، در اصل از نور حق نشأت گرفته و شایسته و سزاوار همین منبع الهی است.

مصرع دوم: در عین فنا، جلوه‌ی حسن و بقاست

«فنا» در اصطلاح عرفانی به معنای از بین رفتن خودیت و انانیت فرد است. در حالی که «بقا» به باقی ماندن در حق و جاودانگی در وجود الهی اشاره دارد. در مقام «فنای صفات»، سالک وقتی صفات خود را فانی در صفات خدا می‌بیند، در حقیقت به «جلوه‌ی حسن و بقا» یعنی زیبایی و جاودانگی الهی دست می‌یابد. این مصرع به نوعی پیوند میان فنا و بقا را نشان می‌دهد؛ که فنا در نفس به معنای بقا در حق است.

مصرع سوم: گر خوی خدا نیافتی در دل و جان

«خوی خدا» به معنای کسب صفات الهی مانند رحمت، بخشندگی، علم و عشق است. اگر سالک نتواند این صفات را در دل و جان خود پرورش دهد، هنوز به مقام فنای صفات نرسیده است. در واقع، این مصرع نوعی شرط برای درک حقیقت فنا را بیان می‌کند؛ که سالک باید دل و جان خود را با صفات خداوند تطهیر و تزکیه کند.

مصرع چهارم: تو آینه‌ای، هر چه ببینی، خداست

آینه در عرفان نمادی از صفای قلب و روح انسان است. همان‌طور که آینه تنها بازتاب‌دهنده است و خود هویتی ندارد، سالک نیز در مقام فنای صفات، مانند آینه‌ای می‌شود که فقط صفات الهی را بازتاب می‌دهد. هر چه در آینه‌ی دل او جلوه کند، در حقیقت بازتابی از نور خداوند است. این مصرع به مقام «شهود» اشاره دارد؛ جایی که سالک در هر پدیده‌ای فقط جلوه‌های الهی را می‌بیند و به «وحدت شهود» می‌رسد.

سراینده

دکتر علی رجالی

بازدید : 51
جمعه 9 اسفند 1403 زمان : 19:38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

شرح ابیات «نصیحت (۴)»

– سراینده: دکتر علی رجالی

این سروده مجموعه‌ای از پندهای اخلاقی، عرفانی و اجتماعی است که خواننده را به تقوا، صبر، پرهیز از دنیاپرستی، محبت و دوری از صفات ناپسند دعوت می‌کند. در ادامه، هر بیت همراه با شرح ارائه می‌شود.


۱. گر نداری معرفت در راه حق / پای خود بر غیر آن هرجا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت شناخت و معرفت در مسیر حق تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کسی هنوز آگاهی کافی از راه درست ندارد، نباید بی‌پروا به مسیرهای دیگر قدم بگذارد، زیرا بدون آگاهی، احتمال انحراف از مسیر حقیقت زیاد است.


۲. دور این دنیای فانی گشته‌ای / خواب آن را خانه‌ی رویا مکن

شرح:
در این بیت، فانی بودن دنیا و زودگذری آن مورد توجه قرار گرفته است. شاعر هشدار می‌دهد که نباید دنیا را جایگاه رؤیاها و آرزوهای پایدار تصور کرد، زیرا این دنیا در حقیقت، خانه‌ای ناپایدار و گذرا است.


۳. گر گرفتی گنج دنیا را ز چرخ / دل به آن هرگز مبند و جا مکن

شرح:
این بیت به ناپایداری ثروت دنیا اشاره دارد. "چرخ" نمادی از روزگار است که ممکن است ثروت را به کسی بدهد و از دیگری بازپس گیرد. شاعر توصیه می‌کند که حتی در صورت دستیابی به ثروت، نباید به آن دل بست، زیرا دنیا ناپایدار است.


۴. ثروت دنیا اگر در دست توست / دل بدان مشغول و بی‌پروا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر بر این نکته تأکید می‌کند که داشتن ثروت نباید موجب وابستگی و غفلت از معنویت شود. انسان باید از ثروت بهره ببرد، اما دل‌بستگی به آن نداشته باشد.


۵. گر شود نامهربانی سوی دوست / رشته‌ی الفت ز هم، دعوا مکن

شرح:
این بیت به اهمیت حفظ روابط دوستانه اشاره دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر از سوی دوست، نامهربانی یا رنجشی رخ داد، نباید سریعاً پیوند دوستی را گسست، بلکه باید با مدارا و گذشت، روابط را حفظ کرد.


۶. هر که را دنیا کند غافل ز حق / مهر و تقوا بر دلش معنا مکن

شرح:
شاعر در این بیت هشدار می‌دهد که دنیاپرستی باعث غفلت از حق و حقیقت می‌شود. کسانی که غرق در مادیات شده‌اند، ارزش معنویت را درک نمی‌کنند، بنابراین نباید انتظار داشت که آنان به مفاهیمی‌چون مهر و تقوا اهمیت دهند.


۷. هر چه را بینی فنا گردد بشر / غصه‌های بی‌سبب، افشا مکن

شرح:
این بیت یادآور این حقیقت است که هر آنچه در این دنیا وجود دارد، روزی از بین خواهد رفت. شاعر توصیه می‌کند که نگرانی و غصه‌های بی‌مورد را مطرح نکنیم و خود را درگیر اموری نکنیم که پایدار نیستند.


۸. گر نمودی بر کسی کار نکو / اجر آن را با ریا افشا مکن

شرح:
این بیت بر اخلاص در کار نیک تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کار خیری انجام شد، نباید آن را با ریا و خودنمایی همراه کرد، زیرا این کار از ارزش معنوی آن می‌کاهد.


۹. گر ندانی قدر لبخندی ز عشق / دل ز مردم بی‌سبب شیدا مکن

شرح:
شاعر در این بیت، به ارزش عشق و محبت اشاره می‌کند. اگر کسی مفهوم حقیقی عشق را درک نکرده باشد، نباید بی‌جهت دلبسته و شیفته دیگران شود، زیرا عشق واقعی با معرفت همراه است.


۱۰. مهربانی گر به دل مأوا گرفت / این صفت را خرج هر بی‌جا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت استفاده درست از مهربانی تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که مهربانی باید در جای مناسب به کار رود و نباید آن را بی‌هدف و بدون تشخیص خرج کرد.


۱۱. گر بدی دیدی، به نیکی لب گشا / با بدان، خود را برابر جا مکن

شرح:
این بیت آموزه‌ای اخلاقی است که بر اهمیت مقابله با بدی از طریق نیکی تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که نباید در برابر بدی، با بدی پاسخ داد، بلکه باید با نیکی رفتار کرد.


۱۲. هر که را آرامشی بخشیده حق / با دل آسوده‌اش، غوغا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر به اهمیت آرامش درونی اشاره می‌کند. اگر کسی به آرامش حقیقی رسیده است، نباید او را با مسائل دنیوی و نزاع‌های بیهوده آشفته کرد.


۱۳. گر کسی بر جان تو زخمی‌زند / کینه را در سینه، بر فردا مکن

شرح:
این بیت دعوت به گذشت و بخشش دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کسی به ما آسیبی رساند، نباید کینه او را در دل نگه داشت و به فکر انتقام بود، بلکه باید با بزرگواری از آن گذشت.


۱۴. خوب دیدن خصلت پیغمبران / زشت را در دیگران پیدا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت خوش‌بینی و نیک‌اندیشی تأکید دارد. پیامبران الهی همیشه به دنبال دیدن خوبی‌ها بودند، بنابراین انسان نیز نباید به دنبال یافتن عیب‌های دیگران باشد.


۱۵. گر به راهی سخت و دشوار آمدی / پای خود را سست در صحرا مکن

شرح:
این بیت به استقامت در مسیر زندگی اشاره دارد. اگر در راهی دشوار قرار گرفتیم، نباید دلسرد شویم، بلکه باید با اراده و صبر ادامه دهیم.


۱۶. زندگی پر پیچ و خم باشد ز رنج / صبر را از سینه‌ی خود، وا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر به سختی‌های زندگی اشاره می‌کند و تأکید دارد که صبر بهترین راه‌حل برای گذر از این مشکلات است.


۱۷. گر که سختی بر دل و صورت زند / چهره را با اشک خود، شیدا مکن

شرح:
این بیت توصیه‌ای به خویشتن‌داری است. اگر سختی‌ها به انسان هجوم آوردند، نباید با گریه و زاری، خود را در برابر دیگران بی‌تاب نشان داد.


۱۸. هر که را صبر و تحمل پیشه کرد / حکمتی را بی‌سبب سودا مکن

شرح:
این بیت به ارتباط میان صبر و حکمت اشاره دارد. کسی که صبور باشد، به درک و معرفت می‌رسد، بنابراین نباید بدون دلیل و تأمل به دنبال حکمت‌های عمیق بود.


۱۹. گر خدا را در دلت مأوا دهی / دل به غیر از رحمتش شیدا مکن

شرح:
این بیت توصیه می‌کند که اگر کسی حقیقتاً خدا را در قلب خود جای دهد، نباید دل‌بسته چیزهای دیگر شود، زیرا تنها رحمت الهی پایدار است.


۲۰. دوستی گر بی‌ریا و صادق است / راه آن را بسته بر دنیا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر بر ارزش دوستی‌های خالصانه تأکید دارد و توصیه می‌کند که نباید این روابط را تحت تأثیر مسائل مادی قرار داد.


۲۱. رنج دنیا را "رجالی" ره مبر / دیده را در حسرت فردا مکن

شرح:
این بیت، نتیجه‌گیری از ابیات قبل است. شاعر تأکید دارد که نباید زندگی را با حسرت‌های بی‌پایان سپری کرد، بلکه باید در لحظه زندگی کرد و از آن بهره برد.


این مجموعه، سرشار از پندهای اخلاقی و عرفانی است که با بیانی ساده و روان ارائه شده‌اند و مضامین ارزشمندی را در خود جای داده‌اند.

بازدید : 30
جمعه 9 اسفند 1403 زمان : 19:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

شرح ابیات «نصیحت (۴)»

– سراینده: دکتر علی رجالی

این سروده مجموعه‌ای از پندهای اخلاقی، عرفانی و اجتماعی است که خواننده را به تقوا، صبر، پرهیز از دنیاپرستی، محبت و دوری از صفات ناپسند دعوت می‌کند. در ادامه، هر بیت همراه با شرح ارائه می‌شود.


۱. گر نداری معرفت در راه حق / پای خود بر غیر آن هرجا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت شناخت و معرفت در مسیر حق تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کسی هنوز آگاهی کافی از راه درست ندارد، نباید بی‌پروا به مسیرهای دیگر قدم بگذارد، زیرا بدون آگاهی، احتمال انحراف از مسیر حقیقت زیاد است.


۲. دور این دنیای فانی گشته‌ای / خواب آن را خانه‌ی رویا مکن

شرح:
در این بیت، فانی بودن دنیا و زودگذری آن مورد توجه قرار گرفته است. شاعر هشدار می‌دهد که نباید دنیا را جایگاه رؤیاها و آرزوهای پایدار تصور کرد، زیرا این دنیا در حقیقت، خانه‌ای ناپایدار و گذرا است.


۳. گر گرفتی گنج دنیا را ز چرخ / دل به آن هرگز مبند و جا مکن

شرح:
این بیت به ناپایداری ثروت دنیا اشاره دارد. "چرخ" نمادی از روزگار است که ممکن است ثروت را به کسی بدهد و از دیگری بازپس گیرد. شاعر توصیه می‌کند که حتی در صورت دستیابی به ثروت، نباید به آن دل بست، زیرا دنیا ناپایدار است.


۴. ثروت دنیا اگر در دست توست / دل بدان مشغول و بی‌پروا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر بر این نکته تأکید می‌کند که داشتن ثروت نباید موجب وابستگی و غفلت از معنویت شود. انسان باید از ثروت بهره ببرد، اما دل‌بستگی به آن نداشته باشد.


۵. گر شود نامهربانی سوی دوست / رشته‌ی الفت ز هم، دعوا مکن

شرح:
این بیت به اهمیت حفظ روابط دوستانه اشاره دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر از سوی دوست، نامهربانی یا رنجشی رخ داد، نباید سریعاً پیوند دوستی را گسست، بلکه باید با مدارا و گذشت، روابط را حفظ کرد.


۶. هر که را دنیا کند غافل ز حق / مهر و تقوا بر دلش معنا مکن

شرح:
شاعر در این بیت هشدار می‌دهد که دنیاپرستی باعث غفلت از حق و حقیقت می‌شود. کسانی که غرق در مادیات شده‌اند، ارزش معنویت را درک نمی‌کنند، بنابراین نباید انتظار داشت که آنان به مفاهیمی‌چون مهر و تقوا اهمیت دهند.


۷. هر چه را بینی فنا گردد بشر / غصه‌های بی‌سبب، افشا مکن

شرح:
این بیت یادآور این حقیقت است که هر آنچه در این دنیا وجود دارد، روزی از بین خواهد رفت. شاعر توصیه می‌کند که نگرانی و غصه‌های بی‌مورد را مطرح نکنیم و خود را درگیر اموری نکنیم که پایدار نیستند.


۸. گر نمودی بر کسی کار نکو / اجر آن را با ریا افشا مکن

شرح:
این بیت بر اخلاص در کار نیک تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کار خیری انجام شد، نباید آن را با ریا و خودنمایی همراه کرد، زیرا این کار از ارزش معنوی آن می‌کاهد.


۹. گر ندانی قدر لبخندی ز عشق / دل ز مردم بی‌سبب شیدا مکن

شرح:
شاعر در این بیت، به ارزش عشق و محبت اشاره می‌کند. اگر کسی مفهوم حقیقی عشق را درک نکرده باشد، نباید بی‌جهت دلبسته و شیفته دیگران شود، زیرا عشق واقعی با معرفت همراه است.


۱۰. مهربانی گر به دل مأوا گرفت / این صفت را خرج هر بی‌جا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت استفاده درست از مهربانی تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که مهربانی باید در جای مناسب به کار رود و نباید آن را بی‌هدف و بدون تشخیص خرج کرد.


۱۱. گر بدی دیدی، به نیکی لب گشا / با بدان، خود را برابر جا مکن

شرح:
این بیت آموزه‌ای اخلاقی است که بر اهمیت مقابله با بدی از طریق نیکی تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که نباید در برابر بدی، با بدی پاسخ داد، بلکه باید با نیکی رفتار کرد.


۱۲. هر که را آرامشی بخشیده حق / با دل آسوده‌اش، غوغا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر به اهمیت آرامش درونی اشاره می‌کند. اگر کسی به آرامش حقیقی رسیده است، نباید او را با مسائل دنیوی و نزاع‌های بیهوده آشفته کرد.


۱۳. گر کسی بر جان تو زخمی‌زند / کینه را در سینه، بر فردا مکن

شرح:
این بیت دعوت به گذشت و بخشش دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کسی به ما آسیبی رساند، نباید کینه او را در دل نگه داشت و به فکر انتقام بود، بلکه باید با بزرگواری از آن گذشت.


۱۴. خوب دیدن خصلت پیغمبران / زشت را در دیگران پیدا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت خوش‌بینی و نیک‌اندیشی تأکید دارد. پیامبران الهی همیشه به دنبال دیدن خوبی‌ها بودند، بنابراین انسان نیز نباید به دنبال یافتن عیب‌های دیگران باشد.


۱۵. گر به راهی سخت و دشوار آمدی / پای خود را سست در صحرا مکن

شرح:
این بیت به استقامت در مسیر زندگی اشاره دارد. اگر در راهی دشوار قرار گرفتیم، نباید دلسرد شویم، بلکه باید با اراده و صبر ادامه دهیم.


۱۶. زندگی پر پیچ و خم باشد ز رنج / صبر را از سینه‌ی خود، وا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر به سختی‌های زندگی اشاره می‌کند و تأکید دارد که صبر بهترین راه‌حل برای گذر از این مشکلات است.


۱۷. گر که سختی بر دل و صورت زند / چهره را با اشک خود، شیدا مکن

شرح:
این بیت توصیه‌ای به خویشتن‌داری است. اگر سختی‌ها به انسان هجوم آوردند، نباید با گریه و زاری، خود را در برابر دیگران بی‌تاب نشان داد.


۱۸. هر که را صبر و تحمل پیشه کرد / حکمتی را بی‌سبب سودا مکن

شرح:
این بیت به ارتباط میان صبر و حکمت اشاره دارد. کسی که صبور باشد، به درک و معرفت می‌رسد، بنابراین نباید بدون دلیل و تأمل به دنبال حکمت‌های عمیق بود.


۱۹. گر خدا را در دلت مأوا دهی / دل به غیر از رحمتش شیدا مکن

شرح:
این بیت توصیه می‌کند که اگر کسی حقیقتاً خدا را در قلب خود جای دهد، نباید دل‌بسته چیزهای دیگر شود، زیرا تنها رحمت الهی پایدار است.


۲۰. دوستی گر بی‌ریا و صادق است / راه آن را بسته بر دنیا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر بر ارزش دوستی‌های خالصانه تأکید دارد و توصیه می‌کند که نباید این روابط را تحت تأثیر مسائل مادی قرار داد.


۲۱. رنج دنیا را "رجالی" ره مبر / دیده را در حسرت فردا مکن

شرح:
این بیت، نتیجه‌گیری از ابیات قبل است. شاعر تأکید دارد که نباید زندگی را با حسرت‌های بی‌پایان سپری کرد، بلکه باید در لحظه زندگی کرد و از آن بهره برد.


این مجموعه، سرشار از پندهای اخلاقی و عرفانی است که با بیانی ساده و روان ارائه شده‌اند و مضامین ارزشمندی را در خود جای داده‌اند.

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 24
  • بازدید کننده امروز : 25
  • باردید دیروز : 8
  • بازدید کننده دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 113
  • بازدید ماه : 52
  • بازدید سال : 5292
  • بازدید کلی : 5317
  • کدهای اختصاصی