loading...

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

بازدید : 52
پنجشنبه 1 اسفند 1403 زمان : 10:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت
اشعار <a href="/tag/%D8%AF%D8%B1+%D8%AF%D8%B3%D8%AA" title="اطلاعات بیشتر درباره در دست" rel="noopener noreferrer">در دست</a>اقدام و ویرایش(۸) :: رسالت

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی‌و فرهنگی اینجانب آمده است .
رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

پیوندها

۱ اسفند۰۳

۱. بقا بالله

  1. به غیر از تو نمانده در دل اثرم
    ز هستی خویش، دست شستم دگرم
    چو موج فنا در تو غرقم مدام
    که جز در بقایت نباشد گذرم

  2. ز هر ذره‌ات پرتوی در من است
    که هستی ز فیض تو روشن من است
    چو آیینه‌ای بی‌غبار آمدم
    که پیدا شود در تو بودن من است

  3. دلم در تماشای رویت مقیم
    ندارم دگر آرزویی عظیم
    فنا گشتم اندر وصالت به حق
    بقا یافتم در تو،‌‌‌ای بی‌ندیم

  4. تویی نور جانم، تویی هست من
    بجز عشق تو نیست در دستمن
    جهان گر شود خاک و خاکسترش
    تویی در دلم جان سرمست من

  5. ز هستی گذشتم، به تو زنده‌ام
    چو شمع از فروغت در آکنده‌ام
    به جز نقش تو نیست در چشم من
    که در نور تو محو و بازنده‌ام


۲. بقا در حق

  1. حقیقت همان نور بی‌انتهاست
    که در جان عاشق چو دریا رواست
    اگر دیده بگشایی از خواب خود
    ببینی که جز حق، جهان نقش‌هاست

  2. جهان از تو لبریز،‌‌‌ای ذوالجلال
    نباشد بجز حق در این اتّصال
    حقیقت همان است کز او پدید
    شود هر که از خویش گردد زلال

  3. چه گویم ز حق، جز که نورش بقاست
    بجز او نباشد کسی در قفاست
    به جز در حقیقت، نیابی امان
    که جز او فنا، هر چه بینی هباست

  4. نگردد حقیقت ز عالم کمین
    که در سایه‌ی اوست هر نقش و دین
    به حق زنده شو، تا ببینی عیان
    که جز او نباشد به ملک زمین

  5. دلم را به حق داده‌ام جاودان
    که باشد حقیقت چراغ جهان
    در این بزم هستی حقیقت یکی‌ست
    که جز او بود هر چه بینی فسان


۳. بقا در عشق

  1. چو آتش مرا عشق سوزد مدام
    بریزد ز جانم همه رنگ و نام
    بمانم به شوق وصالت اسیر
    که غیر از تو را نیست در من مقام

  2. در این سینه جز عشق جایی نبود
    به غیر از وصالت بقایی نبود
    اگر جان سپارم به راهت رواست
    که بی عشق تو آشنایی نبود

  3. مرا عشق تو داده صد جان نو
    رها کرده‌ام هر چه غیر از تو گو
    چو پروانه گرد تو می‌گردم آه
    که جز در وصالت ندارم آرزو

  4. نسوزد دلم جز به شوق لقا
    که بی عشق تو نیست در دل بقا
    چو شمعی ز شوقت فروزان شدم
    به جان آمدم، شد فنا ماجرا

  5. اگر عشق را نشناسی، چه سود؟
    که بی او ندارد کسی پای بود
    بقا را بجوی از ره عشق حق
    که جز او نماند به هستی نمود


۴. بقا در معرفت

  1. به جز معرفت، راه دیگر مباد
    که از نور آن جان بگیرد نهاد
    حقیقت همان است کاندر وصال
    گشاید به دل، دیده‌ای چون سواد

  2. به دانش، به بینش، به عین‌الیقین
    تواند دلت را حقیقت ببین
    اگر پرده افتد ز چشمت، بدان
    که جز معرفت نیست نور زمین

  3. مرا علم و دانش رهی تازه داد
    گشاید ز دل پرده‌ی تیر و باد
    چو دریای بی‌پایان معرفت
    که هر موج او عالمی‌را نهاد

  4. اگر نور علمت به دل شد پدید
    ز تاریکی جهل خواهی رمید
    بقا در حقیقت ز علم است و عشق
    که هر کس بدان ره نپوید، خمید

  5. نماند کسی جز به دانش عزیز
    که بیناست آن کس که باشد ستیز
    به معرفت آرا دل و جان خویش
    که باشد همین راه، اوج و تمیز


۵. بقا در تسلیم

  1. به تسلیم یابم ره روشنم
    که تقدیر حق داده بر جان من
    به هر رنج و راحت، رضا کرده‌ام
    که در آن بود حکمت و راه من

  2. چو تسلیم حق شد دل آشفته‌ام
    ز درد و ز غم‌ها رها گشته‌ام
    به هر آنچه آمد، نگویم چرا
    که حکمت در آن هست، دانسته‌ام

  3. به تسلیم گر دل سپاری، خوشی
    در این راه دیگر نباشد کشی
    که هر کس به تقدیر راضی شود
    نبیند غمی‌را، نماند خسی

  4. رضا داده‌ام، رنج دنیا چه باک؟
    که در آن بود حکمت و مهر پاک
    به تسلیم، یابم ره جاودان
    که در دستحق است، این روز و خاک

  5. نماند کسی جز که تسلیم شد
    که در این جهان هر که بدبخت شد
    ز نادانی خویش، فریاد زد
    ندانست تقدیر حق، سرمد شد


۶. بقا در خدمت

  1. به خدمت، بقا یافتم در جهان
    نباشد مرا جز ره عاشقان
    که هر کس برای دگر کس بسوخت
    رهایی بجست از غم و امتحان

  2. به خدمت اگر دل دهی، سروری
    ز خود بگذری، عین عشق آوری
    به تسلیم خدمت، بقا یافتی
    ز دنیا و عقبی خبر داری

  3. چو مهری به دل باشدم جاودان
    کنم خدمت خلق، در هر مکان
    که باشد رضای خدا در همین
    ره خدمت است، راه حق در جهان

  4. به یاری دگر کس بقا شد پدید
    کسی کو نبخشد، نماند سعید
    که خدمت در این ره کلید بقاست
    جز این، هر چه باشد فنا شد، پدید

  5. به راه خدا در ره خدمت برو
    که جز این نباشد ره آرزو
    بقا در همین است، دیگر مجوی
    که خدمت، در این بزم شد رنگ و بو


۷. بقا در وصال

  1. به وصل تو جان را سپردم تمام
    نمانده‌ام از خویش جز یک سلام
    در آغوش عشقت بقا یافتم
    که بی تو نماند دمی‌در مرام

  2. چو نور تو بر جان من سایه کرد
    به جز تو مرا هیچ ره، مایه کرد
    در این بزم هستی، وصالت بقاست
    که از تو جهانم تماشا کند

  3. ز وصل تو آموختم راز عشق
    به جز تو نمانده دگر ساز عشق
    که جز در وصالت نباشد بقا
    فنا گشته‌ام در تو، آواز عشق

  4. در این بزم هستی، وصال است، بس
    به غیر از تو هر چیز، خیال است و خس
    بقا جز در آغوش عشقت نبود
    که بی‌تو جهان، سر به زوال است و کس

  5. تویی نور جانم، تویی اصل من
    بقا در وصالت بود فصل من
    ز دنیا و عقبی نجویم دگر
    که بی وصل تو، نیست حاصل من

  • ۰۳/۱۲/۰۱
  • علی رجالی

نظرات

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
بازدید : 11
پنجشنبه 1 اسفند 1403 زمان : 10:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

برای هر یک از این هفت مقام بقا، پنج مورد کلیدی که می‌توانند درک و تبیین آن‌ها را روشن‌تر کنند، ارائه می‌کنم:

۱. بقا بالله(پایداری در وجود الهی)

  1. فنای کامل در ذات حق و رسیدن به مقام باقی بالله
  2. مشاهده وحدت مطلق و رفع هرگونه دوگانگی بین خود و خدا
  3. درک صفات الهی در وجود خویش و تجلی آن در رفتار
  4. غلبه بر نفس اماره و رهایی از خواسته‌های شخصی
  5. تجربه حضور دائمی‌خداوند در تمام لحظات زندگی

۲. بقا در حق(پایداری در حقیقت مطلق)

  1. شناخت حقیقت الهی از طریق شهود و عقل
  2. تمسک به عدل و راستی در تمام اعمال و افکار
  3. تسلیم در برابر اراده خداوند بدون مداخله هوای نفس
  4. پیروی از حق حتی در شرایط دشوار
  5. مشاهده حق در تمام موجودات و پدیده‌ها

۳. بقا در عشق(پایداری در محبت الهی)

  1. درک عشق به عنوان جوهره خلقت
  2. رسیدن به محبت بی‌قید و شرط نسبت به همه موجودات
  3. تجربه ذوب شدن در عشق الهی و فراموشی خود
  4. پیروی از مسیر عاشقانه در سلوک و عبادت
  5. تبدیل درد و رنج به لذت وصال از طریق عشق

۴. بقا در معرفت(پایداری در شناخت الهی)

  1. آگاهی مستمر از حقیقت و سیر از علم به عین‌الیقین
  2. کشف اسرار الهی از طریق ریاضت و مراقبه
  3. استفاده از عقل و قلب در کنار هم برای درک حقیقت
  4. عدم توقف در دانسته‌ها و حرکت به‌سوی عمق بیشتر معرفت
  5. درک حضور خدا در تمام لحظات از طریق دانش و بینش

۵. بقا در تسلیم(پایداری در پذیرش اراده الهی)

  1. رضایت کامل از تمام مقدرات الهی
  2. ترک اعتراض و قضاوت نسبت به خواست خداوند
  3. عمل به وظیفه بدون انتظار نتیجه
  4. حفظ آرامش و یقین در برابر آزمون‌ها
  5. فنا در اراده الهی و زندگی بر مدار خواست او

۶. بقا در خدمت(پایداری در بندگی و کمک به خلق)

  1. درک خدمت به خلق به‌عنوان تجلی عشق الهی
  2. فراموشی خود و تلاش برای رفع نیازهای دیگران
  3. استمرار در خدمت بدون طلب پاداش و تمجید
  4. پذیرش مسئولیت اجتماعی و عمل به وظیفه
  5. درک خدمت به خلق به‌عنوان خدمت به خدا

۷. بقا در وصال(پایداری در رسیدن به قرب الهی)

  1. تجربه حضور همیشگی در محضر خداوند
  2. رهایی از هرگونه دلبستگی دنیوی
  3. فنا در عشق الهی و بقا در وصال او
  4. رسیدن به آرامش مطلق در قرب به حق
  5. درک وحدت وجود و تجربه عین‌الیقین در شهود الهی

این مقامات را می‌توان در یک منظومه‌ی عرفانی یا در مجموعه‌ای از رباعیات بازآفرینی کرد. اگر بخواهید هر یک از این مراحل را به زبان شعر بیان کنید، می‌توان بر اساس همین محورها الهام گرفت.

بازدید : 16
پنجشنبه 1 اسفند 1403 زمان : 10:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی
هفت لبیک

۱. لبیک ایمان
ایمان چو کلیدِ ملک جانان باشد
گنجینه‌ی دل، ز مهر سبحان باشد
هر کس که ز راهِ دوست گمراه نشد
در جان و دلش صفا و ایمان باشد


۲. لبیک اسلام
اسلام چراغ صبح عالمتاب است
بر اهل یقین، حیات بی‌ پایاب است
قرآن ز خدای عشق نازل گردید
هر آیه‌ی آن مشعل و یک مهتاب است

۳. لبیک احسان
احسان رهِ وصل با خدا می‌سازد
دل را ز غبارِ خود رها می‌سازد
هر کس که به خلق پیشه بنماید عشق
از لطفِ خدا، جهانِ ما می‌سازد

۴. لبیک شهود
گر دیدهٔ دل ز غیر حق پاک کنی
جان و دل خود، سوی افلاک کنی
اسرار شهود در دلت پیدا کن
در وادی عشق، فهم و ادراک کنی


۵. لبیک محبت
محبت شعله‌ای از نور جانان
بود سرچشمه‌ی اسرار پنهان
هر آن کس پا نهد در وادی عشق
شود روشن دلش از نور یزدان

۶. لبیک فنا
رفتم ز جهان و بی‌نشانم کردند
از نیست به نور، جاودانم کردند
چون غیر ز حق من گذشتم، دیدم
در وادی عشق، لا مکانم کردند

۷. لبیک لقا
در وادی عشق، راه پنهان دیدم
در صورت خاک، نور یزدان دیدم
تا چشم گشودم به حقیقت یک دم
در آینه، نقش جان جانان دیدم

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۳۰

برچسب ها
بازدید : 12
پنجشنبه 1 اسفند 1403 زمان : 10:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، یا ، ، ،

، ،
،
																				
،
،

، ، ،

بازدید : 16
پنجشنبه 1 اسفند 1403 زمان : 10:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی
شهادت زبان
شهادت چو گردد به لب، جاگزین
درختِ وجودت شود یاسمین
زبانی که گوید ز حق، روشنی
بپاشد به دل، نورِ مهرآفرین

شهادت قلب
دلی کز تو لبریز شد از وقار
گواهی دهد چون درخت بهار
اگر عشق حق در دلت ریشه کرد
گواهی دهد بر جمال قرار

شهادت چشم
نگاهت چو خورشیدِ هستی، ظهور
به چشمم نشسته ز لطف و سرور
که هستی تویی، جز تو هر چیز، وهم
شهادت دهد دیده‌ام در حضور

شهادت گوش
ز وحی تو جانم به آرام شد
دلم با نوای تو همگام شد
شهادت دهد گوش من بی‌ریا
که جز یاد تو، نغمه‌ها رام شد

شهادت اعمال
اگر فعلِ ما شد گواهِ خدا
نهالِ حیات از عطایش به‌پا
اگر جز به فرمان او کس نرفت
جهان پر شود زین فروغِ بقا

شهادت روح
ز اشراق جانم، یقینم بجاست
که روح از تو دارد حیات و بقاست
شهادت دهد روح من بر تو عشق
که جز تو همه سایه‌ای بر فناست

شهادت وصال
وصالت به جانم بقا می‌دهد
وجودم ز عشقت جلا می‌دهد
شهادت دهد لحظه‌ی دیدنت
که این دل به جز تو ندا می‌دهد

سرایندن
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۳۰

بازدید : 13
پنجشنبه 1 اسفند 1403 زمان : 10:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی
هفت لبیک

۱. لبیک ایمان
ایمان چو کلیدِ ملک جانان باشد
گنجینه‌ی دل، ز مهر سبحان باشد
هر کس که ز راهِ دوست گمراه نشد
در جان و دلش صفا و ایمان باشد


۲. لبیک اسلام
اسلام چراغ صبح عالمتاب است
بر اهل یقین، حیات بی‌ پایاب است
قرآن ز خدای عشق نازل گردید
هر آیه‌ی آن مشعل و یک مهتاب است

۳. لبیک احسان
احسان رهِ وصل با خدا می‌سازد
دل را ز غبارِ خود رها می‌سازد
هر کس که به خلق پیشه بنماید عشق
از لطفِ خدا، جهانِ ما می‌سازد

۴. لبیک شهود
گر دیدهٔ دل ز غیر حق پاک کنی
جان و دل خود، سوی افلاک کنی
اسرار شهود در دلت پیدا کن
در وادی عشق، فهم و ادراک کنی


۵. لبیک محبت
محبت شعله‌ای از نور جانان
بود سرچشمه‌ی اسرار پنهان
هر آن کس پا نهد در وادی عشق
شود روشن دلش از نور یزدان

۶. لبیک فنا
رفتم ز جهان و بی‌نشانم کردند
از نیست به نور، جاودانم کردند
چون غیر ز حق من گذشتم، دیدم
در وادی عشق، لا مکانم کردند

۷. لبیک لقا
در وادی عشق، راه پنهان دیدم
در صورت خاک، نور یزدان دیدم
تا چشم گشودم به حقیقت یک دم
در آینه، نقش جان جانان دیدم

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۳۰

برچسب ها
بازدید : 79
چهارشنبه 30 بهمن 1403 زمان : 10:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

شرحی بر منظومه هفت گانه(دکتر علی رجالی)

مجموعه مباحث هفت‌گانه در عرفان اسلامی

پیش گفتار

مقدمه

فصل اول: تجلیات و مقامات عرفانی

۱. هفت تجلی الهی

۱. تجلی ذات
۲. تجلی صفات
۳. تجلی افعال
۴. تجلی انوار
۵. تجلی در عالم مثال
۶. تجلی در قلوب عارفان
۷. تجلی در قیامت

۲. هفت نام حق

۱. الله
۲. رحمان
۳. رحیم
۴. قدوس
۵. حکیم
۶. ودود
۷. صمد

۳. هفت پرده‌ی غیب

۱. حجاب نور
۲. حجاب ظلمت
۳. حجاب علم
۴. حجاب قدرت
۵. حجاب مشیت
۶. حجاب ازلی
۷. حجاب ابدی

۴. هفت سرّ مستور

۱. سرّ وجود
۲. سرّ محبت
۳. سرّ قرب
۴. سرّ فنا
۵. سرّ بقا
۶. سرّ وصال
۷. سرّ معرفت

۵. هفت نور الهی

۱. نور ایمان
۲. نور معرفت
۳. نور عشق
۴. نور حقیقت
۵. نور هدایت
۶. نور توحید
۷. نور لقاء

۶. هفت صراط

۱. صراط اسلام
۲. صراط ایمان
۳. صراط احسان
۴. صراط ولایت
۵. صراط شهود
۶. صراط فنا
۷. صراط حق

۷. هفت در بهشت

۱. در رحمت
۲. در مغفرت
۳. در حکمت
۴. در شهود
۵. در قرب
۶. در انس
۷. در وصال

فصل دوم: مراتب عقل و نفس در سیر سلوک

۸. هفت عقل

۱. عقل جزئی
۲. عقل تجربی
۳. عقل نظری
۴. عقل عملی
۵. عقل قدسی
۶. عقل اشراقی
۷. عقل کلی

۹. هفت نفس

۱. نفس اماره
۲. نفس لوامه
۳. نفس ملهمه
۴. نفس مطمئنه
۵. نفس راضیه
۶. نفس مرضیه
۷. نفس کامله

۱۰. هفت مراتب قلب

۱. قلب قسی
۲. قلب مریض
۳. قلب غافل
۴. قلب سلیم
۵. قلب منیب
۶. قلب عاشق
۷. قلب مطمئن

۱۱. هفت دل

۱. دل بسته
۲. دل شکسته
۳. دل توبه‌کار
۴. دل مشتاق
۵. دل واله
۶. دل روشن
۷. دل عارف

۱۲. هفت زنگار نفس

۱. تکبر
۲. حسد
۳. حرص
۴. غفلت
۵. شهوت
۶. دنیاپرستی
۷. خودخواهی

۱۳. هفت مرهم

۱. ذکر
۲. دعا
۳. صبر
۴. توبه
۵. محبت
۶. تفکر
۷. توکل


فصل سوم: عشق، انس و معرفت در عرفان

۱۴. هفت عشق عطار

۱. طلب
۲. عشق
۳. معرفت
۴. استغنا
۵. توحید
۶. حیرت
۷. فنا

۱۵. هفت عشق رجالی

۱. عشق ابتدایی
۲. عشق مجازی
۳. عشق حقیقی
۴. عشق صعودی
۵. عشق وصالی
۶. عشق فنا
۷. عشق بقا

۱۶. هفت انس الهی

۱. انس با دعا
۲. انس با ذکر
۳. انس با قرآن
۴. انس با عارفان
۵. انس با طبیعت
۶. انس با عبادت
۷. انس با حق

۱۷. هفت نغمه‌ی جان

۱. نغمه‌ی فطرت
۲. نغمه‌ی ذکر
۳. نغمه‌ی دعا
۴. نغمه‌ی قرآن
۵. نغمه‌ی عشق
۶. نغمه‌ی معرفت
۷. نغمه‌ی فنا

۱۸. هفت سکوت

۱. سکوت زبان
۲. سکوت چشم
۳. سکوت گوش
۴. سکوت ذهن
۵. سکوت قلب
۶. سکوت روح
۷. سکوت فنا


فصل چهارم: مقامات و منازل سالک

۱۹. هفت نردبان سلوک

۱. یقظه (بیداری)
۲. توبه
۳. مجاهده
۴. ریاضت
۵. شهود
۶. فنا
۷. بقا

۲۰. هفت منزل فناء

۱. فنای افعال
۲. فنای صفات
۳. فنای ذات
۴. فنای کثرت
۵. فنای هستی
۶. فنای انانیت
۷. فنای در حق

۲۱. هفت مقام بقا

۱. بقا بالله
۲. بقا در حق
۳. بقا در عشق
۴. بقا در معرفت
۵. بقا در تسلیم
۶. بقا در خدمت
۷. بقا در وصال

۲۲. هفت لبیک

۱. لبیک ایمان
۲. لبیک اسلام
۳. لبیک احسان
۴. لبیک شهود
۵. لبیک محبت
۶. لبیک فنا
۷. لبیک لقاء

۲۳. هفت شهادت

۱. شهادت زبان
۲. شهادت قلب
۳. شهادت چشم
۴. شهادت گوش
۵. شهادت اعمال
۶. شهادت روح
۷. شهادت در وصال

۲۴. هفت حقیقت وجود

۱. عالم ماده
۲. عالم مثال
۳. عالم عقل
۴. عالم روح
۵. عالم اسماء
۶. عالم ذات
۷. عالم حق

پیش گفتار

مقدمه

فصل اول

بخش اول

هفت تجلی الهی

در این منظومه، هفت نوع تجلی خداوند توصیف شده است که هر یک بیانگر بُعدی از حضور الهی در هستی است. این تجلیات، از ذات حق تا ظهور او در قیامت، سیر تکاملی معرفت و شناخت را نشان می‌دهد. در ادامه، هر بخش همراه با شرح عرفانی آن آورده شده است.

۱. تجلی ذات

حق را نتوان وصف به گفتار نمود
ذاتش نتوان در دلِ افکار نمود
از حدِّ گمان و عقل برتر باشد
باید که تماشای رخ یار نمود

شرح:
ذات الهی حقیقتی است که نه با زبان می‌توان توصیفش کرد و نه با فکر و خیال می‌توان آن را درک نمود. خداوند فراتر از گمان و عقل بشری است، زیرا عقل تنها می‌تواند به صفات و افعال او راه یابد، نه به ذات بی‌کرانش. برای شناخت حقیقی، باید با دل و شهود، "رخ یار" را دید، یعنی به درک حضوری و شهودی از خداوند رسید.

۲. تجلی صفات

اسرار خدا در دلِ هر قطره است
لطفش زِ ازل در دلِ هر ذره است
هر جا که ببینی اثری از کرمش
آیینه‌ی نور از صفات حقه است

شرح:
خداوند خود را از طریق صفاتش به عالم معرفی کرده است. در هر قطره‌ای از باران و در هر ذره‌ای از خاک، نشانه‌هایی از لطف و حکمت اوست. آفرینش، نمایشگر اسماء و صفات الهی است؛ هر زیبایی و کمالی که در جهان می‌بینیم، انعکاسی از جمال و جلال اوست. هر موجود، آیینه‌ای است که نور صفات خداوند را بازتاب می‌دهد.

۳. تجلی افعال

هر چه بینی از خدای کبریاست
جلوه‌ای از قدرت و صنع خداست
باد و باران، موج دریا، رعد و برق
هم صدا با حکم او در هر صداست

شرح:
هر آنچه در جهان رخ می‌دهد، اعم از حرکت ستارگان، تغییر فصل‌ها، وزش بادها، و حتی یک برگ که از درخت فرو می‌افتد، جلوه‌ای از فعل خداوند است. طبیعت، دست‌نوشته‌ی الهی است و هر رویداد در آن مطابق حکم اوست. باد و باران، موج دریا، و صدای رعد، همه مطیع اراده‌ی او هستند و هماهنگ با فرمانش عمل می‌کنند.

۴. تجلی انوار

نورِ خدا در دلِ عشاق شد
محوِ تجلّی، دلِ مشتاق شد
هر که ز انوارِ خدا بهره برد
غرقِ حقیقت، چو آفاق شد

شرح:
تجلی الهی در وجود سالکان و عاشقان حق، آنان را به وادی حیرت و فنا می‌کشاند. نوری که از خداوند به دل اهل عشق می‌رسد، آنان را غرق در حقیقت می‌کند، چنان‌که در آفاق هستی محو می‌شوند. این همان نوری است که در آیه‌ی اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ(نور: ۳۵) به آن اشاره شده است.

۵. تجلی در عالم مثال

هر دیده که حق را به دل و جان بیند
اسرار نهان را زِ دل آسان بیند
گر پرده زِ پیش نظر و دل افتد
در عالم معنی رخ جانان بیند

شرح:
عالم مثال، پلی میان عالم محسوسات و عالم مجردات است. آنان که چشم دلشان گشوده شود، می‌توانند اسرار نهانی را در این عالم مشاهده کنند. اگر پرده‌ی اوهام کنار رود، حقیقت جانان در عالمی‌فراتر از محسوسات دیده خواهد شد. این همان مقامی‌است که عارفان از آن با عنوان «شهود حقایق» یاد می‌کنند.

۶. تجلی در قلوب

هر که زِ توحید، شرابی چشید
در ره معشوق، سرابی ندید
دل چو زِ انوار حقیقت گرفت
محرمِ اسرار صوابی بدید

شرح:
دل انسان، جایگاه دریافت انوار الهی است. کسی که از جام توحید بنوشد، دیگر دچار سراب‌های دنیا نخواهد شد و حقیقت را از مجاز باز خواهد شناخت. چنین دلی که به نور الهی روشن شده، به اسرار معنوی راه می‌یابد و محرم رازهای حق می‌شود. در این مقام، عشق به حق جای همه‌ی تعلقات دیگر را می‌گیرد.

۷. تجلی عقبی

قیامت تجلّی زِ انوارِ اوست
ظهورِ عدالت به گفتارِ اوست
جهان هر چه بیند، زِ صنعش پدید
نگاه خلایق به رخسار اوست

شرح:
قیامت، روزی است که حقیقت الهی بی‌پرده ظهور می‌کند و هیچ حجابی باقی نمی‌ماند. عدالت خداوند در آن روز به کامل‌ترین شکل خود جلوه‌گر می‌شود. تمامی‌خلایق، در محضر خداوند حاضر شده و حقیقت را آشکارا خواهند دید. در آن روز، چشم‌ها نه به دنیا، بلکه به جمال الهی دوخته خواهد شد.

جمع‌بندی و پیام کلی منظومه

این اشعار سفری از معرفت به سوی حقیقت را ترسیم می‌کند:
۱. در ابتدا، ذات الهی را غیرقابل توصیف می‌دانیم.
۲. سپس، از طریق صفات و افعال او، نشانه‌هایی از حضورش را در عالم درک می‌کنیم.
۳.با ورود به عالم انوار، قلبمان از حقیقت بهره‌مند می‌شود.
۴. در عالم مثال، به شهود حقایق می‌رسیم.
۵. با طهارت قلب، پذیرای تجلیات الهی می‌شویم.
۶. در نهایت، در قیامت، حقیقت کامل را خواهیم دید.


بازدید : 59
چهارشنبه 30 بهمن 1403 زمان : 10:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

مجموعه مباحث هفت‌گانه در عرفان اسلامی

فصل اول: تجلیات و مقامات عرفانی

۱. هفت تجلی الهی

۱. تجلی ذات
۲. تجلی صفات
۳. تجلی افعال
۴. تجلی انوار
۵. تجلی در عالم مثال
۶. تجلی در قلوب عارفان
۷. تجلی در قیامت

۲. هفت نام حق

۱. الله
۲. رحمان
۳. رحیم
۴. قدوس
۵. حکیم
۶. ودود
۷. صمد

۳. هفت پرده‌ی غیب

۱. حجاب نور
۲. حجاب ظلمت
۳. حجاب علم
۴. حجاب قدرت
۵. حجاب مشیت
۶. حجاب ازلی
۷. حجاب ابدی

۴. هفت سرّ مستور

۱. سرّ وجود
۲. سرّ محبت
۳. سرّ قرب
۴. سرّ فنا
۵. سرّ بقا
۶. سرّ وصال
۷. سرّ معرفت

۵. هفت نور الهی

۱. نور ایمان
۲. نور معرفت
۳. نور عشق
۴. نور حقیقت
۵. نور هدایت
۶. نور توحید
۷. نور لقاء

۶. هفت صراط

۱. صراط اسلام
۲. صراط ایمان
۳. صراط احسان
۴. صراط ولایت
۵. صراط شهود
۶. صراط فنا
۷. صراط حق

۷. هفت در بهشت

۱. در رحمت
۲. در مغفرت
۳. در حکمت
۴. در شهود
۵. در قرب
۶. در انس
۷. در وصال

بازدید : 11
چهارشنبه 30 بهمن 1403 زمان : 10:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

هفت مرحله مرهم
۱.ذکر

ذکر ما چون زمزمه با دلرباست
ذکر قلبی، در خفا و بی صداست
ذکر دیگر، در عمل آید پدید
یاد حق، ذکری فراتر از نداست

۲.دعا

گفت سجاد این سخن، در موقع ذکر خدا
استجابت می‌کندحق، هر تمنا هر دعا
گاه می‌گردد قبول و گاه بعدا مستجاب
گاه می‌گردد ذخیره، تا شود روز‌ی ادا

۳.صبر

صبر است طریق اهل تقوا و یقین
هر رنج و غمی به لطف او شد تسکین
از صبر رسد هر آنچه خواهی، بی‌شک
صبری که کنی، برد تو را در تمکین

۴.توبه

آن خدایی که بود توبه پذیر و غفار
می‌نماید به ما، دوری از دوزخ و نار
آن لباسی که بود بر تنمان از غفلت
سبب رنج و بلا گردد و خسران هر بار
۵.محبت

محبت شعله‌ای از نور جانان
بود سرچشمه‌ی اسرار پنهان
هر آن کس پا نهد در وادی عشق
شود روشن دلش از نور یزدان
۶.تفکر

تفکر پیشه کن در خلوت خویش
بیابی رمز و اسراری ز حق بیش
تفکر در جهان و خلقت و نور
نباشد غفلتی برشاه و درویش

۷.توکل

به ساحل می‌برد کشتیِ یزدان
ندارد آن تلاطم، موج و طوفان
توکل کن به یزدان، مظهرِ عشق
رها گردی ز آسیبِ و ز خسران

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۲۸

بازدید : 10
چهارشنبه 30 بهمن 1403 زمان : 10:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

هفت زنگار
۱.تکبر

کبر و هوس است، آفتِ جانِ بشر
بگذر ز خودت، بنگری نور بصر
ایثار کن و جان به خداوند سپار
تا جلوه دهد نورِ خدا، بارِ دگر

۲.حسد

حسادت موجب رنج است و کینه
کند خاموش نور حق به سینه
زیان باشد نصیب حاسد از عشق
ندارد سود و نفعی،پر هزینه

۳.حرص

در حرص جهان، کسی رها ناگردد
از جام طمع، کسی جدا ناگردد
آن کس که رضای حق کند او راضی
در طول حیات، بی صفا ناگردد
۴.غفلت

در مسیر عشق، غفلت سایه‌ای‌ست
یاد حق روشن کند دل، هدیه‌ای‌ست
دل اگر غافل شود از نور حق
دور گردد از حقیقت، لطمه‌‌‌ای ست
۵.محبت

محبت شعله‌ای از نور جانان
بود سرچشمه‌ی اسرار پنهان
هر آن کس پا نهد در وادی عشق
شود روشن دلش از نور یزدان

۶.دنیا پرستی

دنیا چو طلسمی‌است که افسونگر ماست
هر لحظه فریب دگری در سر ماست
چون موج سرابی که نماند به قرار
نقش و اثری نیست، به جز جوهر ماست

۷.خود خواهی
هر کس که ز خودخواهی خود دور شود
دل غرقِ صفای عشق و مسرور شود
بگذر ز هوس، که نور حق گردد ره
هر لحظه به دل، رهی به او نور شود

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۲۷

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 351
  • بازدید کننده دیروز : 350
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 382
  • بازدید ماه : 1017
  • بازدید سال : 6257
  • بازدید کلی : 6282
  • کدهای اختصاصی