loading...

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

بازدید : 30
جمعه 9 اسفند 1403 زمان : 19:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

شرح ابیات «نصیحت (۴)»

– سراینده: دکتر علی رجالی

این سروده مجموعه‌ای از پندهای اخلاقی، عرفانی و اجتماعی است که خواننده را به تقوا، صبر، پرهیز از دنیاپرستی، محبت و دوری از صفات ناپسند دعوت می‌کند. در ادامه، هر بیت همراه با شرح ارائه می‌شود.


۱. گر نداری معرفت در راه حق / پای خود بر غیر آن هرجا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت شناخت و معرفت در مسیر حق تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کسی هنوز آگاهی کافی از راه درست ندارد، نباید بی‌پروا به مسیرهای دیگر قدم بگذارد، زیرا بدون آگاهی، احتمال انحراف از مسیر حقیقت زیاد است.


۲. دور این دنیای فانی گشته‌ای / خواب آن را خانه‌ی رویا مکن

شرح:
در این بیت، فانی بودن دنیا و زودگذری آن مورد توجه قرار گرفته است. شاعر هشدار می‌دهد که نباید دنیا را جایگاه رؤیاها و آرزوهای پایدار تصور کرد، زیرا این دنیا در حقیقت، خانه‌ای ناپایدار و گذرا است.


۳. گر گرفتی گنج دنیا را ز چرخ / دل به آن هرگز مبند و جا مکن

شرح:
این بیت به ناپایداری ثروت دنیا اشاره دارد. "چرخ" نمادی از روزگار است که ممکن است ثروت را به کسی بدهد و از دیگری بازپس گیرد. شاعر توصیه می‌کند که حتی در صورت دستیابی به ثروت، نباید به آن دل بست، زیرا دنیا ناپایدار است.


۴. ثروت دنیا اگر در دست توست / دل بدان مشغول و بی‌پروا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر بر این نکته تأکید می‌کند که داشتن ثروت نباید موجب وابستگی و غفلت از معنویت شود. انسان باید از ثروت بهره ببرد، اما دل‌بستگی به آن نداشته باشد.


۵. گر شود نامهربانی سوی دوست / رشته‌ی الفت ز هم، دعوا مکن

شرح:
این بیت به اهمیت حفظ روابط دوستانه اشاره دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر از سوی دوست، نامهربانی یا رنجشی رخ داد، نباید سریعاً پیوند دوستی را گسست، بلکه باید با مدارا و گذشت، روابط را حفظ کرد.


۶. هر که را دنیا کند غافل ز حق / مهر و تقوا بر دلش معنا مکن

شرح:
شاعر در این بیت هشدار می‌دهد که دنیاپرستی باعث غفلت از حق و حقیقت می‌شود. کسانی که غرق در مادیات شده‌اند، ارزش معنویت را درک نمی‌کنند، بنابراین نباید انتظار داشت که آنان به مفاهیمی‌چون مهر و تقوا اهمیت دهند.


۷. هر چه را بینی فنا گردد بشر / غصه‌های بی‌سبب، افشا مکن

شرح:
این بیت یادآور این حقیقت است که هر آنچه در این دنیا وجود دارد، روزی از بین خواهد رفت. شاعر توصیه می‌کند که نگرانی و غصه‌های بی‌مورد را مطرح نکنیم و خود را درگیر اموری نکنیم که پایدار نیستند.


۸. گر نمودی بر کسی کار نکو / اجر آن را با ریا افشا مکن

شرح:
این بیت بر اخلاص در کار نیک تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کار خیری انجام شد، نباید آن را با ریا و خودنمایی همراه کرد، زیرا این کار از ارزش معنوی آن می‌کاهد.


۹. گر ندانی قدر لبخندی ز عشق / دل ز مردم بی‌سبب شیدا مکن

شرح:
شاعر در این بیت، به ارزش عشق و محبت اشاره می‌کند. اگر کسی مفهوم حقیقی عشق را درک نکرده باشد، نباید بی‌جهت دلبسته و شیفته دیگران شود، زیرا عشق واقعی با معرفت همراه است.


۱۰. مهربانی گر به دل مأوا گرفت / این صفت را خرج هر بی‌جا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت استفاده درست از مهربانی تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که مهربانی باید در جای مناسب به کار رود و نباید آن را بی‌هدف و بدون تشخیص خرج کرد.


۱۱. گر بدی دیدی، به نیکی لب گشا / با بدان، خود را برابر جا مکن

شرح:
این بیت آموزه‌ای اخلاقی است که بر اهمیت مقابله با بدی از طریق نیکی تأکید دارد. شاعر توصیه می‌کند که نباید در برابر بدی، با بدی پاسخ داد، بلکه باید با نیکی رفتار کرد.


۱۲. هر که را آرامشی بخشیده حق / با دل آسوده‌اش، غوغا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر به اهمیت آرامش درونی اشاره می‌کند. اگر کسی به آرامش حقیقی رسیده است، نباید او را با مسائل دنیوی و نزاع‌های بیهوده آشفته کرد.


۱۳. گر کسی بر جان تو زخمی‌زند / کینه را در سینه، بر فردا مکن

شرح:
این بیت دعوت به گذشت و بخشش دارد. شاعر توصیه می‌کند که اگر کسی به ما آسیبی رساند، نباید کینه او را در دل نگه داشت و به فکر انتقام بود، بلکه باید با بزرگواری از آن گذشت.


۱۴. خوب دیدن خصلت پیغمبران / زشت را در دیگران پیدا مکن

شرح:
این بیت بر اهمیت خوش‌بینی و نیک‌اندیشی تأکید دارد. پیامبران الهی همیشه به دنبال دیدن خوبی‌ها بودند، بنابراین انسان نیز نباید به دنبال یافتن عیب‌های دیگران باشد.


۱۵. گر به راهی سخت و دشوار آمدی / پای خود را سست در صحرا مکن

شرح:
این بیت به استقامت در مسیر زندگی اشاره دارد. اگر در راهی دشوار قرار گرفتیم، نباید دلسرد شویم، بلکه باید با اراده و صبر ادامه دهیم.


۱۶. زندگی پر پیچ و خم باشد ز رنج / صبر را از سینه‌ی خود، وا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر به سختی‌های زندگی اشاره می‌کند و تأکید دارد که صبر بهترین راه‌حل برای گذر از این مشکلات است.


۱۷. گر که سختی بر دل و صورت زند / چهره را با اشک خود، شیدا مکن

شرح:
این بیت توصیه‌ای به خویشتن‌داری است. اگر سختی‌ها به انسان هجوم آوردند، نباید با گریه و زاری، خود را در برابر دیگران بی‌تاب نشان داد.


۱۸. هر که را صبر و تحمل پیشه کرد / حکمتی را بی‌سبب سودا مکن

شرح:
این بیت به ارتباط میان صبر و حکمت اشاره دارد. کسی که صبور باشد، به درک و معرفت می‌رسد، بنابراین نباید بدون دلیل و تأمل به دنبال حکمت‌های عمیق بود.


۱۹. گر خدا را در دلت مأوا دهی / دل به غیر از رحمتش شیدا مکن

شرح:
این بیت توصیه می‌کند که اگر کسی حقیقتاً خدا را در قلب خود جای دهد، نباید دل‌بسته چیزهای دیگر شود، زیرا تنها رحمت الهی پایدار است.


۲۰. دوستی گر بی‌ریا و صادق است / راه آن را بسته بر دنیا مکن

شرح:
در این بیت، شاعر بر ارزش دوستی‌های خالصانه تأکید دارد و توصیه می‌کند که نباید این روابط را تحت تأثیر مسائل مادی قرار داد.


۲۱. رنج دنیا را "رجالی" ره مبر / دیده را در حسرت فردا مکن

شرح:
این بیت، نتیجه‌گیری از ابیات قبل است. شاعر تأکید دارد که نباید زندگی را با حسرت‌های بی‌پایان سپری کرد، بلکه باید در لحظه زندگی کرد و از آن بهره برد.


این مجموعه، سرشار از پندهای اخلاقی و عرفانی است که با بیانی ساده و روان ارائه شده‌اند و مضامین ارزشمندی را در خود جای داده‌اند.

بازدید : 30
پنجشنبه 8 اسفند 1403 زمان : 18:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

متن و شرحقصیده نصیحت(۳)

شرح :

۱. زندگی را بر ستم، برپا مکن / گر نباشد حق تو، دعوا مکن

این بیت آغازگر شعر و حامل پیامی‌اخلاقی و عدالت‌خواهانه است. شاعر توصیه می‌کند که زندگی را بر پایه‌ی ظلم و ستم بنا نکنیم و اگر حقی برایمان نیست، نباید در پی نزاع و جدل باشیم. این توصیه، برگرفته از آموزه‌های اخلاقی اسلام و نهج‌البلاغه است.

۲. بر مدار عدل، ره پیدا نما / هرچه ناحق باشدش، امضا مکن

اینجا شاعر رعایت عدالترا معیار یافتن راه صحیح در زندگی معرفی می‌کند. مصرع دوم به وضوح توصیه می‌کند که نباید ناحق را تأیید یا امضا کرد، که باز هم برگرفته از اصول دینی و اخلاقی است.

۳. در قفس گر مانده‌ای، تدبیر کن / قفل را با آه خود، رسوا مکن

این بیت به مفهوم تسلیم نشدن در برابر سختی‌ها و چاره‌اندیشی در مشکلاتاشاره دارد. "قفس"استعاره‌ای از گرفتاری‌های زندگی است و شاعر توصیه می‌کند که به‌جای ناله و شکایت، باید تدبیر و چاره‌اندیشیکرد.

۴. هر که را در بند دیدی، یاری‌اش / غفلت از حال دل شیدا مکن

در این بیت شاعر بر مسئولیت اجتماعی و کمک به دیگرانتأکید دارد. "دل شیدا"می‌تواند اشاره‌ای به دلی باشد که درگیر محبت و انسان‌دوستی است و نباید از احوال دیگران غافل شود.

۵. هر کجا ظلمی‌ببینی، لب گشا / راه عدل آموز و بی‌پروا مکن

این بیت به لزوم امر به معروف و نهی از منکراشاره دارد. "بی‌پروا مکن"می‌تواند به این معنی باشد که در مقابله با ظلم، شتاب‌زده و نسنجیده عمل نکنیم، بلکه با حکمت و تدبیر اقدام کنیم.

۶. بند و زنجیر از دلت بیرون نما / بندگی را در جهان معنا مکن

این بیت دعوت به آزادگی معنوی و فکریاست. "بند و زنجیر"استعاره از وابستگی‌های دنیا و تعصبات نادرست است. مصرع دوم بر پرهیز از بردگی دنیوی تأکید دارد.

۷. بندگی تنها سزای کبریاست / بنده را تسلیم هر بلوا مکن

این بیت تأکید می‌کند که تنها خدا شایسته‌ی بندگی است و انسان نباید در برابر آشوب‌های دنیوی و خواسته‌های نفسانی تسلیم شود.

۸. راز خلقت را ندانستی هنوز / پس سخن بی‌حجت و بیجا مکن

شاعر هشدار می‌دهد که بدون آگاهی و شناخت، نباید سخن گفت. این توصیه به تفکر و تدبراشاره دارد و یادآور آیات قرآن درباره‌ی پرهیز از سخن گفتن بدون علم است.

۹. گر نباشد نور حق در جان تو / راه را بی‌راهنما، پیدا مکن

این بیت اشاره به لزوم هدایت الهی و داشتن مرشد در مسیر زندگیدارد. "نور حق"استعاره از معرفت الهی است و "راهنما"می‌تواند اشاره به پیامبران، امامان یا عرفای الهی داشته باشد.

۱۰. هر که را نیکی رساندی، بی‌طمع / بر عمل، منت ز خود افشا مکن

اینجا شاعر بر اخلاص در نیکی کردنتأکید دارد. اشاره به این دارد که نیکی باید برای خدا و بدون انتظار پاداشباشد.

۱۱. سایه‌ی لطف خدا بر عالم است / خویش را از مهر او، تنها مکن

این بیت یادآور رحمت گسترده‌ی الهیاست. شاعر توصیه می‌کند که خود را از لطف الهی محروم نکنیم، بلکه با تقرب به خداوند، از رحمت او بهره‌مند شویم.

۱۲. عمر کوتاه است و فرصت بی‌ثبات / وقت خود را صرف هر رویا مکن

در این بیت به کوتاهی عمر و ناپایداری دنیااشاره شده است. شاعر هشدار می‌دهد که نباید عمر را با خیالات و آرزوهای بی‌سرانجام تلف کرد.

۱۳. هر که را دیدی گرفتار بلا / در ره خدمت دمی‌حاشا مکن

اینجا شاعر به کمک کردن به گرفتاران و نیازمندانتوصیه می‌کند و می‌گوید که نباید از یاری رساندن شانه خالی کرد.

۱۴. زندگی را با صداقت نقش زن / حیله را با مهر، هم‌آوا مکن

در این بیت شاعر صداقت را اساس زندگی معرفی می‌کند و هشدار می‌دهد که نباید حیله‌گری را با محبت ظاهری بپوشانیم.

۱۵. گر صبوری هست راه زندگی / ناله را در سینه‌ات مأوا مکن

این بیت به صبر و بردباریاشاره دارد و توصیه می‌کند که نباید در برابر سختی‌ها مدام شکایت کرد، بلکه باید استقامت داشت.

۱۶. آن که را صبر و رضا سرمایه شد / راه را بی‌حکمت و بینا مکن

شاعر صبر و رضارا سرمایه‌ی اصلی زندگی می‌داند و می‌گوید که نباید بدون حکمت و بینش راهی را در پیش گرفت.

۱۷. بر کلام ناروا مهر سکوت / حرف ناحق را به دل، معنا مکن

در این بیت بر پرهیز از سخنان نادرست و دروغتأکید شده است.

۱۸. گر که دنیا بر تو تنگ آید چنان / سینه را از درد، بی‌پروا مکن

این بیت به تحمل سختی‌های دنیااشاره دارد و می‌گوید که نباید در برابر مشکلات، بی‌تابی کرد.

۱۹. در بلا، صبر است درمانِ امید / زخم را بی‌مرهمی، افشا مکن

شاعر صبر را درمان سختی‌هامعرفی می‌کند و توصیه می‌کند که نباید دردهای درونی را بی‌محابا فاش کرد.

۲۰. گر خدا را بنده‌ای، تسلیم باش / زندگی را جز در او، معنا مکن

اینجا بر توحید و بندگی خداتأکید شده و توصیه می‌شود که زندگی را تنها با یاد خدا معنا کنیم.

۲۱. عشق را گر بی‌ریا جویی، بدان / دل به هر بیگانه‌ای شیدا مکن

این بیت هشدار می‌دهد که عشق حقیقی باید خالص و الهی باشد و نباید دل را به افراد نالایق سپرد.

۲۲. عشق را گر بی‌ریا جویی، عزیز / دل به هر نااهل و ناپیدا مکن

همان پیام بیت قبلی با تأکید بر اهل بودن معشوق حقیقیتکرار شده است.

۲۳. گر بیاموزی حقیقت را ز دل / عشق را آلوده‌ی دنیا مکن

اینجا شاعر عشق پاک و حقیقی را از دلبستگی‌های دنیوی جدا می‌کندو توصیه می‌کند که نباید عشق را به دنیا آلوده ساخت.

۲۴. هر که را دیدی ز غم آشفته دل / راز دل را از نگاهش اخفا مکن

در این بیت شاعر توصیه می‌کند که نباید از احوال دل‌شکستگان و اندوهگینان غافل شد.

۲۵. گر نگاهت رنگ شوقی می‌دهد / جام دل را بر غریبان وا مکن

این بیت به حفظ وقار و پرهیز از آشکار کردن احساسات در برابر افراد نامحرم و ناآشنااشاره دارد.

۲۶. عشق یزدان از هوس‌ها برتر است / راه را با خواهشت، شیدا مکن

شاعر عشق الهی را از هوس متمایز می‌کندو هشدار می‌دهد که نباید مسیر زندگی را با خواهش‌های نفسانی گره زد.

۲۷. گر دلت در آتش عشقش خموش / اشک را نذر غم دنیا مکن

اینجا شاعر توصیه می‌کند که اگر عشق الهی در دل شعله‌ور شد، نباید اشک را برای غم‌های دنیوی هدر داد.

(ادامه دارد...)

۲۸. عشق اگر راه تو را روشن کند / راه دل را بسته بر فردا مکن

در این بیت شاعر عشق حقیقی را به نوری تشبیه کرده که راه زندگی را روشن می‌کند. اما هشدار می‌دهد که نباید این عشق را به آینده‌ای نامعلوم و خیالی محدود کرد، بلکه باید آن را در لحظه درک و تجربه کرد. این توصیه یادآور آموزه‌های عرفانی است که بر لحظه‌ی حال و حضور در اکنونتأکید دارند.

۲۹. عاشقان را امتحان ره می‌برند / پس گلایه‌ای "رجالی"، وا مکن

اینجا شاعر به خود خطاب کرده و متذکر می‌شود که راه عشق، راهی پر از آزمون و امتحان استو نباید از دشواری‌های آن شکایت کرد. در عرفان، این باور وجود دارد که سختی‌های راه عشق، نشانه‌ی ارزشمند بودن آن استو تنها عاشقان حقیقی این مسیر را طی خواهند کرد.

جمع‌بندی و تحلیل کلی شعر

شعر "نصیحت (۳)" مجموعه‌ای از حکمت‌ها و پندهای اخلاقی و عرفانیاست که در قالب امر و نهیبیان شده است. شاعر در این سروده، مجموعه‌ای از اصول اساسی را برای یک زندگی اخلاقی، عارفانه و متعهدانهمطرح می‌کند.

محورهای اصلی شعر:

۱. عدالت و حق‌طلبی

  • زندگی را نباید بر اساس ستم بنا کرد.
  • باید در مسیر عدالت گام برداشت و از تأیید ناحق پرهیز نمود.

۲. مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی

  • در برابر ظلم نباید سکوت کرد.
  • باید در کمک به ستمدیدگان کوشا بود.
  1. آزادگی و استقلال فکری

    • نباید اسیر قفس (وابستگی‌های دنیوی) شد.
    • تنها خداوند شایسته‌ی بندگی است و نباید در برابر فتنه‌ها تسلیم شد.
  2. اخلاص و پرهیز از ریا

    • نباید نیکی را با منت همراه کرد.
    • صداقت باید اساس رفتار باشد.
  3. صبر و استقامت در برابر مشکلات

    • دنیا پر از بلا و آزمون است و صبر، کلید عبور از مشکلات است.
    • نباید در برابر سختی‌ها بی‌تابی کرد.
  4. معنویت و عشق الهی

    • عشق حقیقی، عشق الهی است و نباید آن را با هوس‌ها آلوده کرد.
    • عاشقان در مسیر عشق الهی امتحان می‌شوند و باید این سختی‌ها را پذیرفت.

سبک و زبان شعر

  • زبان ساده و صمیمی، اما در عین حال حکمت‌آمیز است.
  • ساختار نصیحت‌گونه و امر و نهی مستقیمدارد که یادآور اشعار اخلاقی بزرگان مانند سعدی و مولانااست.
  • از تشبیه، استعاره و نمادهای عرفانی(مانند قفس، زنجیر، نور حق و...) برای انتقال مفاهیم استفاده شده است.

نتیجه‌گیری

این شعر، مجموعه‌ای از نکات کلیدی برای یک زندگی متعالی و معنویرا ارائه می‌دهد. شاعر در خلال این ابیات، خواننده را به عدالت، صداقت، صبر، آزادگی و عشق الهیدعوت می‌کند و در نهایت، تأکید دارد که راه عشق پر از آزمون است، اما نباید از این مسیر گلایه کرد.

این سروده‌ علاوه بر اینکه حامل مفاهیم عمیق عرفانی است، از زبان روان و بیانی مؤثرنیز بهره می‌برد که آن را برای طیف گسترده‌ای از خوانندگان جذاب و تأثیرگذار می‌سازد.

سراینده

دکتر علی رجالی

بازدید : 13
پنجشنبه 8 اسفند 1403 زمان : 18:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

رمز‌های موفقبت

موفقیت یک مفهوم چندبعدی و نسبی است که برای هر فرد معنای متفاوتی دارد. برخی موفقیت را در پیشرفت شغلی می‌بینند، برخی در رشد علمی‌و فکری، برخی در آرامش و رضایت درونی، و برخی در خدمت به دیگران. بااین‌حال، اصولی کلی وجود دارند که در موفقیت افراد، فارغ از نوع هدف، نقش کلیدی ایفا می‌کنند.

۱. داشتن هدف مشخص

بدون هدف، مسیر روشنی برای حرکت وجود ندارد. تعیین اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت به شما کمک می‌کند تا جهت‌گیری دقیقی داشته باشید. اهداف باید مشخص (Specific)، قابل‌اندازه‌گیری (Measurable)، دست‌یافتنی (Achievable)، مرتبط (Relevant) و زمان‌بندی‌شده (Time-bound) باشند (مدل SMART).

۲. برنامه‌ریزی و مدیریت زمان

موفقیت بدون برنامه‌ریزی امکان‌پذیر نیست. بسیاری از افراد مستعد به‌دلیل عدم مدیریت زمان و نداشتن برنامه مشخص، فرصت‌های رشد را از دست می‌دهند. برای برنامه‌ریزی مؤثر باید کارها را اولویت‌بندی کرد، زمان را بهینه مدیریت کرد و از ابزارهایی مانند تقویم، لیست کارها و تکنیک‌هایی مثل پومودوروو ماتریس آیزنهاوربهره برد.

۳. تلاش مستمر و پشتکار

بزرگ‌ترین تفاوت افراد موفق و ناموفق، میزان پشتکار آن‌هاست. موفقیت یک فرآیند تدریجی است و هر شکست، فرصتی برای یادگیری است. ادیسون هزار بار در ساخت لامپ شکست خورد اما گفت: «من هزار راه یاد گرفتم که کار نمی‌کنند!»

۴. یادگیری و بهبود مستمر

افراد موفق هرگز متوقف نمی‌شوند. مطالعه، تجربه، آموزش مهارت‌های جدید، و تحلیل عملکرد گذشته، آن‌ها را در مسیر رشد قرار می‌دهد. خواندن کتاب، شرکت در دوره‌های آموزشی، یادگیری از منتورهای موفق، و تحلیل تجارب گذشته، مسیر موفقیت را هموارتر می‌کند.

۵. باور به خود و تفکر مثبت

موفقیت ابتدا در ذهن شکل می‌گیرد. باور به خود و داشتن نگرش مثبت، شما را برای رسیدن به اهداف توانمند می‌کند. افراد موفق به‌جای تمرکز بر مشکلات، بر راه‌حل‌ها تمرکز دارند. آن‌ها به این جمله اعتقاد دارند: «اگر فکر کنید که می‌توانید، حق با شماست؛ اگر فکر کنید که نمی‌توانید، باز هم حق با شماست!»

۶. سازگاری با تغییرات و انعطاف‌پذیری

زندگی غیرقابل‌پیش‌بینی است و همیشه مطابق انتظار پیش نمی‌رود. افراد موفق انعطاف‌پذیرند و با تغییرات سازگار می‌شوند. توانایی انطباق با شرایط جدید، بهره‌گیری از فرصت‌های غیرمنتظره، و تغییر رویکرد در مواقع لازم، مهارت‌هایی ضروری در مسیر موفقیت‌اند.

۷. ارتباطات مؤثر و شبکه‌سازی

هیچ فردی به‌تنهایی موفق نمی‌شود. موفقیت، نتیجه تعاملات مؤثر با دیگران است. داشتن مهارت‌های ارتباطی قوی، ایجاد روابط کاری و شخصی مفید، همکاری با افراد باتجربه، و دریافت بازخوردهای سازنده، مسیر پیشرفت را هموار می‌کند.

۸. حفظ سلامت جسم و ذهن

یک ذهن سالم در یک بدن سالم قرار دارد. تغذیه مناسب، ورزش، استراحت کافی، و مدیریت استرس، بر کارایی و تمرکز تأثیر مستقیمی‌دارند. مدیتیشن، تمرینات تنفسی و خواب کافی، به افزایش بهره‌وری و عملکرد ذهنی کمک می‌کنند.

۹. استفاده از شکست‌ها به‌عنوان پله‌های رشد

شکست پایان راه نیست، بلکه فرصتی برای یادگیری و بهبود است. افراد موفق شکست‌های خود را تحلیل می‌کنند، از آن‌ها درس می‌گیرند و روش‌های جدیدی برای پیشرفت پیدا می‌کنند. مهم‌ترین اصل در مواجهه با شکست این است که آن را شخصی تلقی نکنید و از آن به‌عنوان سکوی پرتاب استفاده کنید.

۱۰. اقدام سریع و عمل‌گرایی

دانستن و برنامه‌ریزی کافی نیست؛ باید اقدام کرد. افراد موفق فرصت‌ها را می‌بینند و سریع‌تر از دیگران وارد عمل می‌شوند. تعلل و کمال‌گرایی افراطی، بزرگ‌ترین موانع موفقیت هستند. اصل «بهتر انجام‌شده تا کامل‌نشده» را باید سرلوحه‌ی کار قرار داد.

نتیجه‌گیری

موفقیت تنها رسیدن به هدف نیست، بلکه فرآیند رشد، یادگیری، و رضایت از زندگی است. مهم‌ترین نکته این است که موفقیت برای هر فرد معنای متفاوتی دارد و باید تعریف شخصی خود را از موفقیت پیدا کرد.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

بازدید : 13
چهارشنبه 7 اسفند 1403 زمان : 14:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

مطالب عرفانی از جنبه‌های مختلف دارای ارزش‌های والایی هستند که می‌توان آن‌ها را در حوزه‌های معرفتی، اخلاقی، اجتماعی، و حتی هنری بررسی کرد. در ادامه، این ارزش‌ها را به‌صورت جامع‌تر توضیح می‌دهم:

۱. ارزش معرفتی (شناخت حقیقت هستی و خودشناسی)

یکی از مهم‌ترین اهداف عرفان، کمک به انسان برای شناخت خویشتن و حقیقت هستی است. عارفان معتقدند که "من عرف نفسه فقد عرف ربه"(هر که خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است). عرفان مسیر شناخت را از درون آغاز کرده و با سلوک معنوی، انسان را به درک عمیق‌تری از جهان، خدا و فلسفه‌ی هستی می‌رساند. این شناخت فراتر از عقل نظری است و به نوعی بینش شهودیمنجر می‌شود.

۲. ارزش روانی و آرامش درونی

عرفان به انسان کمک می‌کند که از هیاهوی دنیا، اضطراب‌ها و نگرانی‌ها رهایی یابد. تعالیم عرفانی تأکید زیادی بر رهایی از دلبستگی‌های دنیوی، پذیرش تقدیر الهی، و زندگی در لحظه‌ی حال دارند که همه‌ی این‌ها منجر به آرامش روانی و تعادل روحی می‌شود. برای مثال، مولانا می‌گوید:
هر که را جامه ز عشقی چاک شد / او ز حرص و عیب کلی پاک شد
یعنی کسی که عشق حقیقی را تجربه کند، از دغدغه‌های مادی و تعلقات نفسانی رهایی می‌یابد.

۳. ارزش اخلاقی و تزکیه‌ی نفس

در عرفان، تأکید زیادی بر تهذیب اخلاقو مبارزه با صفات رذیله مانند خودخواهی، کبر، حسادت، و دنیاپرستی وجود دارد. عارفان باور دارند که رسیدن به حقیقت الهی بدون پاکی دل ممکن نیست. مفاهیمی‌مانند زهد، قناعت، ایثار، گذشت، و صبراز اصول اساسی عرفان هستند که باعث ارتقای شخصیت اخلاقی فرد می‌شوند.

۴. ارزش اجتماعی و تقویت همبستگی انسانی

عرفان علاوه بر اینکه فرد را به تزکیه‌ی درونی دعوت می‌کند، به همدلی، محبت و عشق به دیگران نیز سفارش می‌کند. دیدگاه عرفانی به نوعی نگاه وحدت‌گرایانه به جهان است که در آن، همه‌ی موجودات جلوه‌ای از حقیقت واحد الهی هستند. به همین دلیل، عارفان معمولاً نگاه محبت‌آمیز و مهربانانه‌ای به انسان‌ها دارند. سعدی این حقیقت را چنین بیان می‌کند:
بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند
این نگاه، باعث کاهش تعصبات و افزایش نوع‌دوستی در جامعه می‌شود.

۵. ارزش ادبی و هنری

بسیاری از شاهکارهای ادبی جهان، از دل مفاهیم عرفانی برخاسته‌اند. در ادبیات فارسی، آثار بزرگانی چون مولانا، حافظ، عطار، سنایی، و شبستری سرشار از اشارات عرفانی است که نه‌تنها به زیبایی‌شناسی شعر کمک کرده، بلکه مفاهیم معنوی را به بهترین شکل به مخاطب انتقال داده است. عرفان، تخیل شاعرانه را تعالی می‌بخشد و باعث خلق تصاویری بدیع از عشق، وصال، فراق، فنا و بقا می‌شود.

۶. ارزش عملی و هدایت به عمل صالح

عرفان واقعی، تنها یک بحث نظری نیست، بلکه باید به زندگی عملی منجر شود. اگر کسی تنها به خواندن و گفتن از عرفان بسنده کند، اما در عمل تغییری در خود ایجاد نکند، این عرفان سطحی و بی‌اثر خواهد بود. عرفان حقیقی، فرد را به عمل صالح، خدمت به خلق، رعایت حقوق دیگران و دوری از خودبینیدعوت می‌کند. یکی از مهم‌ترین شاخص‌های عرفان عملی، اخلاص در عملاست، یعنی انجام کارها تنها برای رضای الهی و نه برای منافع شخصی.

۷. ارزش فلسفی و تعمیق اندیشه

مفاهیم عرفانی باعث طرح پرسش‌های عمیق فلسفی درباره‌ی حقیقت، هستی، مرگ، فنا، جاودانگی و نسبت انسان با خدامی‌شود. بسیاری از فیلسوفان مسلمان، مانند ابن‌عربی، ملاصدرا، و سهروردی، عرفان را در فلسفه‌ی خود وارد کرده‌اند و به مباحثی مانند وحدت وجود، عوالم هستی، و حقیقت عشقپرداخته‌اند. بنابراین، عرفان می‌تواند تفکر فلسفی را نیز غنا ببخشد.

۸. ارزش تربیتی و معنوی

آموزه‌های عرفانی نقش مهمی‌در تربیت انسان دارند. در تعالیم عرفانی، فرد تشویق می‌شود که به جای تمرکز بر ضعف‌های دیگران، به اصلاح خویش بپردازد و مسیر رشد معنوی خود را طی کند. این نگاه، انسان را از قضاوت‌های سطحی و تعصب‌های بی‌جا دور کرده و به رشد معنوی و اخلاقی سوق می‌دهد.

۹. ارزش درک و تجربه‌ی عشق حقیقی

عرفان، عشق را به عنوان محور اصلی حرکت انسان به سوی خدا معرفی می‌کند. عارفان عشق را نه صرفاً یک احساس، بلکه نیرویی الهی می‌دانند که انسان را از خودپرستی به خداپرستی می‌رساند. مولانا می‌گوید:
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست / تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
این نگاه عرفانی به عشق، می‌تواند نگرش انسان را به زندگی، روابط و حتی معنای وجود تغییر دهد.

نتیجه‌گیری

مطالب عرفانی نه‌تنها از جنبه‌ی فردی (خودشناسی، آرامش، تزکیه‌ی نفس) بلکه از جنبه‌ی اجتماعی (افزایش محبت، کاهش تعصبات، تقویت همبستگی) و هنری (ایجاد شاهکارهای ادبی و هنری) ارزشمند هستند. البته این ارزش زمانی محقق می‌شود که عرفان، صرفاً به صورت دانشی نظری باقی نماند، بلکه در عمل نیز تأثیرگذار باشد.

با توجه به اشعاری که سروده‌اید، کدام‌یک از این جنبه‌ها را بیشتر مورد توجه قرار داده‌اید؟

بازدید : 10
سه شنبه 6 اسفند 1403 زمان : 16:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

بله، حتماً! در اینجا هفت درسبرای موضوعات مختلفی که ذکر کرده‌اید، به نظم آورده‌ام:

هفت درساز خدای مهربان

  1. خدایی که دل‌ها را در دست دارد
    از دل خود مهر و محبت بیفشاند
  2. در هر لحظه از زندگی، یاد او کن
    که به یاد تو همیشه مهربان است
  3. هر که دلش از نور عشق خدا پر شد
    هر کجا برود، روشنی می‌کارد
  4. هر که در او صدق و صفا یافت، خداست
    در دلش جز رحمت و لطف نباشد
  5. خداوندی که از هر ظلم دور است
    رحمت او از هر رنجی باز می‌دارد
  6. در دل خود محبت او را گرامی‌دار
    تا در قلب تو همواره حضور یابد
  7. خدایی که در دل‌های بی‌پناه است
    در سخت‌ترین لحظات دست تو را می‌گیرد

هفت درساز حقیقت

  1. حقیقتی که در دل شب روشن است
    در هر لحظه، بر قلب‌ها روشنایی می‌سازد
  2. جستجو کن حقیقت را در دل خود
    که در بیرون، تنها تصویر است
  3. آنکه به حقیقت رسید، خود را یافته
    در دنیای فریب، گم نمی‌شود
  4. حقیقت، صادق‌ترین راه به سوی نور است
    به هر کس که می‌جویی، از او دور نباش
  5. در برابر حقیقت، هیچ دروغی پناه نمی‌یابد
    و در دل حقیقت، دروغ نمی‌ماند
  6. حقیقت در دل صداقت جا دارد
    و صداقت در راه حقیقت قدم می‌زند
  7. کسانی که به حقیقت عشق ورزند
    بر مسیر روشنی گام برمی‌دارند

هفت درساز زیارت‌نامه خدا

  1. زیارت خدا در دل‌های پاک است
    در دل‌های پاک، محلی برای او نیست
  2. هر کسی که به سوی خدا روی آورد
    دلش در این راه، پر از رحمت است
  3. زیارت خدا، حضور در دلی است که پر از ایمان باشد
    دل تو باید خانه‌ی او باشد
  4. آن که خدا را زیارت کند، هیچ چیزی را از دست نمی‌دهد
    در حقیقت، او همه‌چیز را به دست می‌آورد
  5. زیارت خدا نه تنها به مکان‌هاست، بلکه به دل‌ها
    و قلب‌هایی که در جستجوی حقیقت‌اند
  6. در هر لحظه از زندگی، زیارت خدا را جستجو کن
    در هر نفس، او را در دل خود حاضر کن
  7. اگر در دل خود خدا را بیابی
    زیارت در روح تو است، نه در مکان‌ها

هفت درساز دنیا

  1. دنیا، تنها نمایشی از فانی‌ست
    دل خود را به آن نمی‌بند
  2. در دنیا جستجو کن، ولی بی‌دلبازی
    تا گرفتار زخمش نشوی
  3. دنیا در کنار گذر است، اما حقیقت در دل‌ها
    هر دو را در مسیر خود بگذار
  4. دنیا مال کسی است که دلش به آن وابسته نیست
    به دنیا چیزی جز تجربه نمی‌بخشد
  5. دنیا همچون آبی در کوزه است
    هرچقدر که از آن بنوشی، تشنه‌تر می‌شوی
  6. از دنیا نه به طمع چیزی بیا، نه به خوف چیزی
    فقط در آن، وظیفه‌ات را انجام بده
  7. دنیا بی‌هدف است، مگر آنکه به سوی خدا بروی

هفت درساز شهادت

  1. شهادت پایان نیست، بلکه آغاز است
    رسیدن به آغوش خدا، فدای عشق است
  2. در مسیر شهادت، ایمان بزرگ است
    فدای شجاعت، که در دل‌ها جایی ندارد
  3. شهادت، برگرفته از جگر خونین است
    ولی روح زنده در خدا همیشه پابرجاست
  4. شهادت در پی راهی است که پر از فداست
    گام‌هایش بر خاک، همچون نور می‌درخشد
  5. شهادت در برابر ستمگران سر به بلند است
    و هرگز در برابر ظلم نمی‌شکند
  6. آنکه شهید شد، در آغوش خدا آرام است
    جویای حقیقت و در پی عشق است
  7. شهادت، نوری است در دل‌های روشن
    که به همیشه در دل‌ها می‌ماند

هفت درساز دل

  1. دل را از غم‌ها پاک کن تا نور بگیرد
    که دل پاک، جایی برای آسمان است
  2. دل همچون آینه‌ای است که خدا در آن می‌تابد
    هرچه بیشتر به او بنگری، بیشتر روشن می‌شود
  3. دل پر از محبت، درختی است که در بهار شکوفا می‌شود
    در سایه‌اش، همه را آرامش می‌دهد
  4. دل باید خانه‌ای برای حقیقت باشد
    در آن، دروغ و فریب جایی ندارد
  5. دل، صندوقچه‌ای است برای رازهای نهان
    در آن، اسرار عالم همیشه محفوظ است
  6. دل در برابر مشکلات به خدا اعتماد می‌کند
    و در ایمان، قدرت پیدا می‌کند
  7. دل، جز با عشق و رحمت خدا آرام نمی‌گیرد
    در حضور او، همه اضطراب‌ها ناپدید می‌شود

بله، در اینجا هفت درسبرای موضوعات مختلف شما به تفصیل سروده شده‌اند:

هفت درساز خدای مهربان

  1. خدایی که دل‌ها را در دست دارد
    از دل خود مهر و محبت بیفشاند
  2. در هر لحظه از زندگی، یاد او کن
    که به یاد تو همیشه مهربان است
  3. هر که دلش از نور عشق خدا پر شد
    هر کجا برود، روشنی می‌کارد
  4. هر که در او صدق و صفا یافت، خداست
    در دلش جز رحمت و لطف نباشد
  5. خداوندی که از هر ظلم دور است
    رحمت او از هر رنجی باز می‌دارد
  6. در دل خود محبت او را گرامی‌دار
    تا در قلب تو همواره حضور یابد
  7. خدایی که در دل‌های بی‌پناه است
    در سخت‌ترین لحظات دست تو را می‌گیرد

هفت درساز حقیقت

  1. حقیقتی که در دل شب روشن است
    در هر لحظه، بر قلب‌ها روشنایی می‌سازد
  2. جستجو کن حقیقت را در دل خود
    که در بیرون، تنها تصویر است
  3. آنکه به حقیقت رسید، خود را یافته
    در دنیای فریب، گم نمی‌شود
  4. حقیقت، صادق‌ترین راه به سوی نور است
    به هر کس که می‌جویی، از او دور نباش
  5. در برابر حقیقت، هیچ دروغی پناه نمی‌یابد
    و در دل حقیقت، دروغ نمی‌ماند
  6. حقیقت در دل صداقت جا دارد
    و صداقت در راه حقیقت قدم می‌زند
  7. کسانی که به حقیقت عشق ورزند
    بر مسیر روشنی گام برمی‌دارند

هفت درساز زیارت‌نامه خدا

  1. زیارت خدا در دل‌های پاک است
    در دل‌های پاک، محلی برای او نیست
  2. هر کسی که به سوی خدا روی آورد
    دلش در این راه، پر از رحمت است
  3. زیارت خدا، حضور در دلی است که پر از ایمان باشد
    دل تو باید خانه‌ی او باشد
  4. آن که خدا را زیارت کند، هیچ چیزی را از دست نمی‌دهد
    در حقیقت، او همه‌چیز را به دست می‌آورد
  5. زیارت خدا نه تنها به مکان‌هاست، بلکه به دل‌ها
    و قلب‌هایی که در جستجوی حقیقت‌اند
  6. در هر لحظه از زندگی، زیارت خدا را جستجو کن
    در هر نفس، او را در دل خود حاضر کن
  7. اگر در دل خود خدا را بیابی
    زیارت در روح تو است، نه در مکان‌ها

هفت درساز دنیا

  1. دنیا، تنها نمایشی از فانی‌ست
    دل خود را به آن نمی‌بند
  2. در دنیا جستجو کن، ولی بی‌دلبازی
    تا گرفتار زخمش نشوی
  3. دنیا در کنار گذر است، اما حقیقت در دل‌ها
    هر دو را در مسیر خود بگذار
  4. دنیا مال کسی است که دلش به آن وابسته نیست
    به دنیا چیزی جز تجربه نمی‌بخشد
  5. دنیا همچون آبی در کوزه است
    هرچقدر که از آن بنوشی، تشنه‌تر می‌شوی
  6. از دنیا نه به طمع چیزی بیا، نه به خوف چیزی
    فقط در آن، وظیفه‌ات را انجام بده
  7. دنیا بی‌هدف است، مگر آنکه به سوی خدا بروی

هفت درساز شهادت

  1. شهادت پایان نیست، بلکه آغاز است
    رسیدن به آغوش خدا، فدای عشق است
  2. در مسیر شهادت، ایمان بزرگ است
    فدای شجاعت، که در دل‌ها جایی ندارد
  3. شهادت، برگرفته از جگر خونین است
    ولی روح زنده در خدا همیشه پابرجاست
  4. شهادت در پی راهی است که پر از فداست
    گام‌هایش بر خاک، همچون نور می‌درخشد
  5. شهادت در برابر ستمگران سر به بلند است
    و هرگز در برابر ظلم نمی‌شکند
  6. آنکه شهید شد، در آغوش خدا آرام است
    جویای حقیقت و در پی عشق است
  7. شهادت، نوری است در دل‌های روشن
    که به همیشه در دل‌ها می‌ماند

هفت درساز دل

  1. دل را از غم‌ها پاک کن تا نور بگیرد
    که دل پاک، جایی برای آسمان است
  2. دل همچون آینه‌ای است که خدا در آن می‌تابد
    هرچه بیشتر به او بنگری، بیشتر روشن می‌شود
  3. دل پر از محبت، درختی است که در بهار شکوفا می‌شود
    در سایه‌اش، همه را آرامش می‌دهد
  4. دل باید خانه‌ای برای حقیقت باشد
    در آن، دروغ و فریب جایی ندارد
  5. دل، صندوقچه‌ای است برای رازهای نهان
    در آن، اسرار عالم همیشه محفوظ است
  6. دل در برابر مشکلات به خدا اعتماد می‌کند
    و در ایمان، قدرت پیدا می‌کند
  7. دل، جز با عشق و رحمت خدا آرام نمی‌گیرد
    در حضور او، همه اضطراب‌ها ناپدید می‌شود

هفت درساز ایمان

  1. ایمان مانند چراغی در دل است
    که در تاریکی، راه را نشان می‌دهد
  2. ایمان، همچون کوهی است بلند و استوار
    در برابر طوفان‌ها، پابرجا می‌ماند
  3. ایمان در دل‌هایی است که خدا در آن می‌تابد
    در قلب اینان هیچ چیزی جز نور نیست
  4. ایمان، نیرویی است که در برابر سختی‌ها می‌ایستد
    و در برابر تردید‌ها مقاوم است
  5. ایمان در عین سادگی، پایه‌گذار حقیقت است
    و حقیقت در ایمان، همواره می‌درخشد
  6. کسانی که ایمان دارند، هیچ چیزی را از دست نمی‌دهند
    زیرا ایمان، دریچه‌ای به سوی خداست
  7. ایمان به خداوند، سرآمد همه چیز است
    هر که در دل خود ایمان دارد، در دنیا و آخرت موفق است

هفت درساز هوای نفس

  1. هوای نفس، چون دامی‌است که می‌افکند
    از آن به دوری، انسان آزاد می‌شود
  2. در کمین نفس، چیزی جز فریب نیست
    اما در آغوش حقیقت، آزادی یافت می‌شود
  3. نفس، گاهی در دل‌های انسان‌های ضعیف می‌نشیند
    اما در دل‌های خداجوی، هیچ‌گاه راه نمی‌یابد
  4. کسانی که در بند هوای نفس‌اند
    همیشه در دوگانگی و اضطراب به سر می‌برند
  5. نفس، با دروغ و تزویر در دل انسان جای می‌گیرد
    اما دل پاک، از آن دور است
  6. هیچ چیزی جز تسلیم در برابر خدا، نفس را آرام نمی‌کند
    در آرامش خدا، نفس به سرنوشت خود می‌رسد
  7. هوای نفس در برابر شجاعت ایمان نمی‌ایستد
    کسی که در دل خود ایمان دارد، همیشه پیروز است
بازدید : 11
سه شنبه 6 اسفند 1403 زمان : 16:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

🌞 هر پگاه نو
🤔 با یک نگاه نو

هفت درساز خرد

درس اول:
راه حق، بی عشق، رهزن می‌شود
نور دانش را ز دل، کَس کم مکن

درس دوم:
گر نداری طاقت اندیشه‌ای
سایه بر آیینه‌ی دل‌ها مکن

درس سوم:
در قضاوت، وقت را ضایع مساز
حرف را بی فهم و بی‌معنا مکن

درس چهارم:
هر که عیب خویش را بنمود، یافت
نقد را تنها به غیر، اجرا مکن

درس پنجم:
دوستی آیینه‌ی جان می‌شود
دل اگر بستی، دلت را پا مکن

درس ششم:
سود دنیا، بی زیان آخرت
همچو سرابی است، پس اغوا مکن

درس هفتم:
چشم بینا گر نداری، لب ببند
هر سخن را بی‌سبب افشا مکن

🌿 درود
☀️ روزتان سرشار از نور و آگاهی☀️

هفت درساز حکمت

درس اول:
بی دلیل و حجت، ایمان را مگیر
بی تأمل، فتنه را برپا مکن

درس دوم:
علم، بی تقوا تو را رهزن کند
راه را بی نور آن، پیدا مکن

درس سوم:
هر که در گفتار خود محکم‌تر است
حرف خود را با دروغ، احیا مکن

درس چهارم:
زندگی آیینه‌ی کردار ماست
چهره‌ی آن را به غم، شیدا مکن

درس پنجم:
رنج دنیا را چو دریا بشنوی
موج‌هایش را ز خود، عنقا مکن

درس ششم:
راز خود را با هر اهل کوی مگو
سینه‌ی اسرار را، صحرا مکن

درس هفتم:
قدر یاران را بدان در زندگیت
مهربانی را به فردا وا مکن

هفت درساز تجربه

درس اول:
سخن از مهر و وفا بسیار هست
لیک آن را بی عمل، زیبا مکن

درس دوم:
هر که خاموشی به حکمت برگزیست
راز خود را بر همه افشا مکن

درس سوم:
دوستی را چون گلی باید شناخت
با غرور و کبر، آن را پا مکن

درس چهارم:
هر که نان از رنج مردم خورده است
عمر خود را وقف این سودا مکن

درس پنجم:
دشمنی با اهل دل کاری خطاست
دوست را با خوی بد، رسوا مکن

درس ششم:
هر که را اندازه‌ای در کار نیست
در مسیری بی‌ثمر، همراه مکن

درس هفتم:
حرف حق را گر نپذرفت آن کسی
عمر خود را صرف این دعوا مکن

هفت درساز اخلاق

درس اول:
زندگی گر لحظه‌ای مهمان توست
فرصتش را صرف هر بی‌جا مکن

درس دوم:
هر که را اندیشه‌ای روشن‌تر است
تار و پود فکر او، درهم مکن

درس سوم:
کینه را چون باده‌ای زهرآلود دان
جرعه‌ای از آن بنوش، اما مکن

درس چهارم:
آبروی مردمان، گوهر بُوَد
گوهر خود را به خُرده، وا مکن

درس پنجم:
هر که دستی داد در راه کرم
نیت پاکش ز دل، حاشا مکن

درس ششم:
دوستی آیینه‌ی کردار ماست
آینه را با خطا، سیما مکن

درس هفتم:
چشم بدبین را مداوا کرده‌اند
تو دلت را خانه‌ی سودا مکن

هفت درساز حقیقت

درس اول:
راز دنیا را نمی‌دانی هنوز
پس قضاوت را ز پیش، امضا مکن

درس دوم:
هر که را آزاده بینی، محترم
بندگی را پیش غیر، اجرا مکن

درس سوم:
زندگی آیینه‌ی کردار ماست
نقش آن را زشت یا زیبا مکن

درس چهارم:
گر چراغی در دلت روشن شود
نور آن را صرف هر شب‌زا مکن

درس پنجم:
با دروغ و حیله گرمی‌نیست، نه!
عشق را بازیچه‌ی دنیا مکن

درس ششم:
در نگاهی می‌توان دل برد و باخت
پس نگاهت را سبک‌سنجی مکن

درس هفتم:
هر که را اسرار دل محفوظ نیست
راز خود را با دلش معنا مکن

هفت درساز بینش

درس اول:
چشم دنیا گر نداری، غم مخور
چشم دل را بر حقیقت وا مکن

درس دوم:
گر حقیقت را ندیدی، صبر کن
سایه را با اصل خود، همتا مکن

درس سوم:
دوستی آیینه‌ی جان است و روح
دل به آیینه ز زنگ، رسوا مکن

درس چهارم:
آن که را بینش بود، بیناست او
چشم دل را بر کجی، بینا مکن

درس پنجم:
عقل اگر راهت نماید سوی نور
راه را با تیره‌دستان پا مکن

درس ششم:
گر زبانت در امان باشد ز شر
خانه‌ی دل را پر از غوغا مکن

درس هفتم:
با درون خویش اول صلح کن
بعد از آن، در دیگری دعوا مکن

هفت درساز دانایی

درس اول:
علم را با جهل هم‌پیوند نیست
نور را با تیرگی، معنا مکن

درس دوم:
گر نداری صبر، عاقل کی شوی؟
خشم را بر عقل خود، مولا مکن

درس سوم:
هر که را نادان ببینی، نرم باش
جهل را با خشم خود، برپا مکن

درس چهارم:
زندگی را گر بخواهی جاودان
عمر را در غفلت و سودا مکن

درس پنجم:
هر که را رازی است در دل، محترم
راز خود را در میان، افشا مکن

درس ششم:
چون سخن در وقت خود شیرین‌تر است
حرف بی‌هنگام را بیجا مکن

درس هفتم:
دوستی را با صداقت پروران
رشته‌ی الفت ز هم، رسوا مکن

هفت درساز معرفت

درس اول:
راه حق را بی دلیل و حجتت
با گمان و با هوس، پیدا مکن

درس دوم:
گر نداری معرفت در گفت‌وگو
سخن خود را بر آن، معنا مکن

درس سوم:
آبروی مرد را چون جان شمر
آبروی دیگران، حاشا مکن

درس چهارم:
هر که را تو بینوا بینی، مگو
بی‌سبب این قصه را بر پا مکن

درس پنجم:
نور حق در سینه‌ی پاکان بتافت
سینه‌ی آلوده را مأوا مکن

درس ششم:
حرف ناحق را اگر بشنیده‌ای
پیش اهل دل، بیا و جا مکن

درس هفتم:
هر که را دیدی که از حق دور شد
بشنو و بگذر، ولی دعوا مکن

هفت درساز حکمت زندگی

درس اول:
عمر کوتاه است و دنیا بی‌وفا
دل به این دار فنا، شیدا مکن

درس دوم:
هر که را بخشندگی آیین اوست
از کرامت، دست او، کوتاه مکن

درس سوم:
بر دهان بدسگالان، مهر زن
حرف حق را با دروغ، همتا مکن

درس چهارم:
زخم‌دل را با محبت مرهم است
مهر را از سینه‌ی خود، وا مکن

درس پنجم:
هر که را دیدی گرفتار غم است
دست او گیر و برو، حاشا مکن

درس ششم:
سایه‌ی لطف خدا بر ما بُوَد
سایه را با تیرگی، همتا مکن

درس هفتم:
گر خطایی رفت، راهی باز هست
راه برگشت از خطا، فردا مکن

هفت درساز راز هستی

درس اول:
راز خلقت را نمی‌دانی هنوز
پس سخن بی‌حجت و بینا مکن

درس دوم:
گر نباشد نور حق در سینه‌ات
راه را بی‌راهنما، پیدا مکن

درس سوم:
هر که را نیکی رساندی، بی‌طمع
منت بر کار خود، اجرا مکن

درس چهارم:
سایه‌ی لطف خدا بر سر توست
سایه را از خویش، بی‌پروا مکن

درس پنجم:
عمر کوتاه است و فرصت کم بُوَد
وقت خود را صرف هر سودا مکن

درس ششم:
هر که را دستت توان یاری دهد
لحظه‌ای در دستگیری، وا مکن

درس هفتم:
زندگی را با صداقت طی نما
راه را با حیله، هموارا مکن

هفت درساز صبوری

درس اول:
زندگی گر صبر خواهد، صبر کن
شکوه را در سینه، مأوا مکن

درس دوم:
هر که را صبر و رضایت بیشتر
راه را بی حکمتش، شیدا مکن

درس سوم:
بر دهان خامشان مهر ادب
حرف ناحق را به خود، معنا مکن

درس چهارم:
گر که دنیا بر تو تنگ آمد، بدان
سینه را از درد، بی‌پروا مکن

درس پنجم:
در بلا صبر است مردان خدا
زخم را بی مرهمی، رسوا مکن

درس ششم:
عاشقان را امتحان در سختی است
پس گلایه پیش هر کس، وا مکن

درس هفتم:
گر خدا را بنده‌ای، تسلیم باش
زندگی را جز به او، معنا مکن

هفت درساز آزادی

درس اول:
آزادی سرمایه‌ی هر بنده است
خود ره خود را ز غیر، پیدا مکن

درس دوم:
گر نباشد حق تو در دست غیر
زندگی را بر ستم، برپا مکن

درس سوم:
در قفس گر مانده‌ای، تدبیر کن
قفل را با خشم خود، رسوا مکن

درس چهارم:
هر که را در بند دیدی، یاری‌اش
غفلت از حال دلِ شیدا مکن

درس پنجم:
هر کجا ظلمی‌ببینی، خاموشی
برگ زن، اما ز حد، دعوا مکن

درس ششم:
حق‌طلب باش و زنجیرت بشکن
بندگی را در جهان، معنا مکن

درس هفتم:
بندگی تنها سزای حضرت است
بنده را تسلیم غیر، هرگز مکن

هفت درساز عشق

درس اول:
عشق را گر بی‌ریا خواهی، بدان
دل به هر بیگانه‌ای شیدا مکن

درس دوم:
گر حقیقت را ز عشق آموختی
عشق را بازیچه‌ی دنیا مکن

درس سوم:
هر که را دیدی ز عشق آشفته است
قصه‌ی دل را بر او حاشا مکن

درس چهارم:
گر نگاهت بوی مستی می‌دهد
جام را بر دیده‌ی هر کس مکن

درس پنجم:
عشق پاک از هر هوسی بالاتر است
راه را با خواهش دل، همتا مکن

درس ششم:
گر دلت در آتش عشقش بسوخت
اشک را نذر غم دنیا مکن

درس هفتم:
عشق اگر راه تو را روشن کند
راه دل را بسته بر فردا مکن

هفت درساز حقیقت دنیا

درس اول:
زندگی گر لحظه‌ای شیرین شود
دل به این تکرار بی‌معنا مکن

درس دوم:
گر نداری در حقیقت معرفت
پای خود را جز به حق، بر جا مکن

درس سوم:
دور این دنیای فانی گشته‌ای
گردشش را خانه‌ی رویا مکن

درس چهارم:
ثروت دنیا اگر در دست توست
دل بدان مشغول و بی‌پروا مکن

درس پنجم:
دوستی گر بی‌وفایی کرده است
رشته‌ی الفت ز هم، دعوا مکن

درس ششم:
هر که را دنیا کند غافل ز حق
او را همدست با تقوا مکن

درس هفتم:
هر چه را بینی فنا، پس بگذر از
غصه‌های بی‌سبب، معنا مکن

هفت درساز اخلاق نیکو

درس اول:
نیکی گر کردی، بر کس منت‌ منه
نیک را در سایه‌ی احسان مکن

درس دوم:
گر ندانی قدر یک لبخند را
دل ز هم نوع خودت، شیدا مکن

درس سوم:
مهربانی گر به دل جا باز کرد
این صفت را خرج هر کس‌ها مکن

درس چهارم:
گر بدی دیدی، ز نیکی کم مکن
فرق خود را با بدان، همتا مکن

درس پنجم:
هر که را آرامشی بخشیده‌ای
آرامش را پیش او، دعوا مکن

درس ششم:
گر که خلقی زخم بر جانت نهاد
دل پر از کینه به هر فردا مکن

درس هفتم:
خوب دیدن شرط انسان بودن است
زشت را در دیگری، پیدا مکن

هفت درساز صبر و استقامت

درس اول:
گر به راهی سخت و دشوار آمدی
پای خود را سست در صحرا مکن

درس دوم:
رنج دنیا را به دل آسان بگیر
دیده را در حسرت فردا مکن

درس سوم:
هر که را دیدی در اندوه و غم
طعنه بر حال دلش هرجا مکن

درس چهارم:
زندگی پیچ و خم بسیار دارد
صبر را از سینه‌ی خود، وا مکن

درس پنجم:
گر که سختی بر سرت سیلی زند
چهره را با اشک خود، رسوا مکن

درس ششم:
هر که را صبر و تحمل بیش‌تر
حکمتی را بی‌سبب معنا مکن

درس هفتم:
گر خدا را در دل خود دیده‌ای
بی‌نیازی را ز غیر، پیدا مکن

هفت درساز دوستی و محبت

درس اول:
دوستی گر بی‌ریا و صادق است
راه آن را بسته بر دنیا مکن

درس دوم:
گر نداری در وفا پیمان درست
دل به هر بیگانه‌ای، شیدا مکن

درس سوم:
هر که را دیدی ز دست دوست رنج
قصه‌ی دل را بر او حاشا مکن

درس چهارم:
محبت را به هر کس هدیه کن
لیک آن را خرج هر کس‌ها مکن

درس پنجم:
دوستی گر بی‌وفایی کرده است
زخم را بر جان خود، دعوا مکن

درس ششم:
مهربانی گر درختی کاشته
سایه‌اش را از کسی، پیدا مکن

درس هفتم:
دوست گر باشد چراغ راه تو
دوستی را با هوس، معنا مکن

هفت درساز شناخت خود

درس اول:
گر ندانی کیستی در این جهان
زندگی را جز سراب، معنا مکن

درس دوم:
خویش را گر طالب حق می‌شمری
راه را بی نور او، پیدا مکن

درس سوم:
قدر خود را گر که دانی، سرفراز
عمر را در غفلت و سودا مکن

درس چهارم:
گر که در آیینه‌ی دل بنگری
خویش را آیینه‌ی فردا مکن

درس پنجم:
گر که نوری در وجودت شعله زد
نور را در ظلمت شب‌ها مکن

درس ششم:
هر که را خود را شناخته، رهاست
راه را با بندگی، همتا مکن

درس هفتم:
گر تو را باشد درونت عالمی
راه را بی خویشتن، پیدا مکن

هفت درساز حقیقت عشق

درس اول:
عشق را گر بی‌ریا خواهی بدان
دل به هر جذبه‌ای شیدا مکن

درس دوم:
عشق را چون آتشی روشن ببین
شعله را بازیچه‌ی دریا مکن

درس سوم:
هر که را دیدی ز عشق آشفته است
قصه‌ی دل را بر او افشا مکن

درس چهارم:
عشق را گر با هوس آمیختی
نام آن را عشق پاکی جا مکن

درس پنجم:
گر به عشقی دل سپردی، با وفا
بی‌سبب او را دچار غم مکن

درس ششم:
عشق در دل آتش است و روشنی
نور را در ظلمت شب‌ها مکن

درس هفتم:
هر که را عشق حقیقی شد نصیب
عشق را با خواهش دل‌ها مکن

هفت درساز توکل و ایمان

درس اول:
گر که در سختی به بن‌بستی رسی
دست خود را جز به حق، بالا مکن

درس دوم:
دل مبند اینجا به دنیا و فریب
راه خود را بسته بر عقبی مکن

درس سوم:
هر که را دیدی ز غم نالان شده
دیده‌ی خود را بر او بینا مکن

درس چهارم:
گر خدا در قلب تو مأوا گرفت
سایه‌ی ترس از دل خود پیدا مکن

درس پنجم:
گر که تقدیر از تو چیزی پس گرفت
سجده را لبریز از دعوا مکن

درس ششم:
هر که را ایمان دهد آرامشی
شک به این آرامش زیبا مکن

درس هفتم:
گر توکل کرده‌ای بر ذات او
جز به مهرش، دل به کس شیدا مکن

هفت درساز گذر عمر

درس اول:
عمر چون موجی گذر دارد ز ما
لحظه‌ها را غرق در سودا مکن

درس دوم:
گر که دیروزی به غفلت رفته است
امروز را در حسرت فردا مکن

درس سوم:
روزگار از دست ما چیزی نخواست
عمر را بازیچه‌ی دنیا مکن

درس چهارم:
هر که را دیدی ز عمرش بهره برد
زندگی را غرق در رویا مکن

درس پنجم:
گر دمی‌باقی است، مغتنمش شمار
آنچه را از دست رفت، دعوا مکن

درس ششم:
روزگار، آیینه‌ی عبرت بُوَد
عمر را در غفلت و رؤیا مکن

درس هفتم:
زندگی گر لحظه‌ای شیرین شود
دل بدان مشغول و بی‌پروا مکن

بازدید : 16
دوشنبه 5 اسفند 1403 زمان : 12:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

خاک درگاه در عرفان اسلامی

۱. مقدمه

در عرفان اسلامی، خاک درگاهنمادی از نهایت فروتنی، تواضع، عبودیت و فنا در برابر معشوق حقیقی، یعنی خداوند است. این تعبیر در ادبیات صوفیانه و عرفانی به‌کرات دیده می‌شود و بیانگر آن است که سالک راه حق باید همانند خاک، خود را از هرگونه ادعا، تکبر و خودبینی خالی کند تا به وصال حقیقت برسد.

۲. جایگاه خاک در عرفان

در نگاه عرفانی، خاک یکی از خالص‌ترین نمادهای تواضع و تسلیم است. از آنجا که خاک پایین‌ترین و پست‌ترین عنصر به نظر می‌رسد، اما در عین حال منشأ رویش و حیات است، عارفان خود را به خاک درگاه الهی تشبیه می‌کنند، زیرا در عین حقارت ظاهری، محل تجلی انوار الهی و رویش کمالات معنوی می‌شود.

ویژگی‌های خاک درگاه در عرفان:

  • نهایت تواضع:عارف خود را در برابر خداوند هیچ می‌بیند و همانند خاک، خود را تسلیم دست‌های قدرت حق می‌داند.
  • فنا در حق:همان‌گونه که خاک از خود اختیاری ندارد، سالک نیز باید از منیتو خودخواهیعبور کند تا به مقام فنا فی‌الله برسد.
  • ادب حضور:درگاه حق، جایگاه ادب و خضوع است و خاک درگاه بودن به‌معنای رعایت کامل ادب بندگی است.
  • محل تجلی حقیقت:خاک با پذیرش باران و نور، گل می‌شود؛ همان‌گونه که عارف با پذیرش انوار الهی، به حقیقت و معرفت دست می‌یابد.

۳. کاربرد خاک درگاه در ادبیات عرفانی

این تعبیر در اشعار بسیاری از عارفان بزرگ مانند مولانا، عطار، حافظ و سعدی دیده می‌شود. برخی از نمونه‌های شعری مرتبط با این مفهوم عبارتند از:

مولانا:

هر که را خواهد که با شاهان بر او باشد گذر
بایدش خاک در میخانه و مست و خراب

حافظ:

خاک درگاه توام،‌‌‌ای شه خوبان که اگر
خاک شوم، گل شوم، ور گل شوم، نیکوترم

عطار:

از آن افتادم اندر خاک درگاه
که خاک کوی او خوش‌تر ز جان است

این ابیات نشان می‌دهد که خاک درگاه بودنبالاترین مقام برای سالک است، زیرا در این حالت، عارف از خود تهی شده و به حقیقت وصل می‌گردد.

۴. مفهوم خاک درگاه در سیر و سلوک

در مسیر سیر و سلوک عرفانی، سالک باید چند مرحله را طی کند که یکی از آن‌ها رسیدن به مقام خاکساری محضاست. این مقام زمانی حاصل می‌شود که شخص هیچ چیزی را به خود نسبت ندهد و همه چیز را از خدا بداند. در این مقام:

  • نفس اماره از میان می‌رود.
  • عارف خود را در برابر معشوق، بی‌اختیار می‌داند.
  • سالک به مرتبه‌ی فقر و مسکنت حقیقی دست می‌یابد که همان مقام فنا فی‌اللهاست.

۵. نتیجه‌گیری

خاک درگاهدر عرفان اسلامی‌نماد نهایت فروتنی، فنا، ادب و عبودیتاست. این تعبیر نشان می‌دهد که عارف برای رسیدن به وصال، باید همانند خاک، خود را هیچ بشمارد و در برابر حقیقت مطلق، تسلیم محض باشد. در نگاه عرفا، تنها کسانی به حقیقت راه می‌یابند که غرور و خودبینی را کنار گذاشته و خاک‌نشین درگاه معشوق شوند.

بازدید : 12
دوشنبه 5 اسفند 1403 زمان : 11:38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

سایه معشوق در عرفان اسلامی‌مفهومی‌بسیار عمیق و چندلایه است که به رابطه‌ی عاشق با معشوق الهی یا انسان کامل (ولی‌الله) اشاره دارد. در این مفهوم، معشوق اصلی همان خداوند است که به‌واسطه‌ی تجلیات و ظهورات مختلف در عالم، به طور غیرمستقیم در عالم طبیعت و در دل و جان انسان‌ها آشکار می‌شود. به عبارت دیگر، سایه معشوق به حضور ظاهری و غیرمستقیم حقیقت معشوق در عالم می‌گویند که عاشق آن را در زندگی خود تجربه می‌کند، اما خود معشوق هنوز از دسترس حواس و عقل انسانی دور است.

در عرفان اسلامی، به ویژه در آثار شاعران و متفکران بزرگی چون مولانا، ابن عربی و حافظ، این مفهوم به طور گسترده‌ای به کار رفته است. در این نگاه، معشوق واقعی خداوند است و تمامی‌زیبایی‌ها، معانی و ارزش‌هایی که انسان در دنیا مشاهده می‌کند، سایه‌هایی از تجلیات الهی هستند. عاشق به دنبال رسیدن به معشوق حقیقی است و تمام مسیر سلوک او بر اساس این جست‌وجو برای بازگشت به معشوق اصلی و رسیدن به وحدت با او است.

سایه معشوق در این معنا درواقع نشانه‌ای است از حضور معشوق در عالم، اما این حضور به طور کامل و واقعی تنها زمانی محسوس خواهد بود که عاشق از خود و از عالم مادی دست بکشد و به‌طور مستقیم با حقیقت مطلق، یعنی خداوند، اتصال پیدا کند. در این مرحله، سایه‌ها محو می‌شوند و عاشق به حقیقت معشوق پی می‌برد.

ابعاد مختلف سایه معشوق:

  1. سایه در انسان کامل:انسان کامل (ولی‌الله) در عرفان اسلامی، تجلی کامل صفات الهی در عالم انسانی است. این انسان‌ها به‌عنوان سایه‌ای از معشوق الهی به شمار می‌روند و عاشق به واسطه‌ی این انسان‌ها به معشوق حقیقی نزدیک می‌شود. آنان همانند آینه‌ای هستند که حقیقت الهی در آن‌ها منعکس می‌شود.

  2. سایه در طبیعت و عالم:در نگاه عرفانی، همه‌ی موجودات طبیعی و پدیده‌های دنیا در حقیقت سایه‌هایی از خداوند هستند. هر پدیده‌ای، از جمله زیبایی‌ها، هنر، علم و عشق، نمودهایی از صفات و تجلیات خداوند است. به عبارتی، عالم مادی یک نوع سایه از حقیقت الهی است که فقط از طریق شهود عرفانی می‌توان به عمق آن رسید.

  3. سایه در دل عاشق:در دل عاشق نیز معشوق به‌طور غیرمستقیم حضور دارد. هر چه عاشق بیشتر به خودشناسی و خداشناسی بپردازد، سایه معشوق در دل او عمیق‌تر و واضح‌تر می‌شود. این سایه نشان از آن دارد که معشوق در عالم دل عاشق به‌طور غیرمستقیم در حال تجلی است و عاشق باید از طریق تصفیه و تطهیر دل به حقیقت آن دست یابد.

  4. سایه در مسیر سلوک:در مسیر سلوک و جست‌وجوی عرفانی، سایه معشوق به‌عنوان نشان‌هایی از حضور او در عالم است. این سایه‌ها ممکن است در قالب رؤیاها، الهامات، نشانه‌ها و حالات روحانی ظاهر شوند. این‌ها به‌نوعی راهنمایی برای عارف به شمار می‌روند تا او را به معشوق اصلی و حقیقت الهی نزدیک‌تر کنند.

نتیجه‌گیری:

سایه معشوق در عرفان اسلامی‌مفهومی‌است که عاشق را به یاد معشوق حقیقی می‌اندازد و او را به‌سوی مسیر حقیقت رهنمون می‌سازد. در این مسیر، سایه معشوق به معنای حضور غیرمستقیم حقیقت الهی است که به‌طور ملموس در جهان طبیعت، در انسان کامل و در دل عاشق نمایان می‌شود. این سایه‌ها به نوعی از حضور معشوق حکایت می‌کنند و عاشق را در جست‌وجوی حقیقت و وصول به اتحاد با خداوند هدایت می‌کنند.

بازدید : 12
دوشنبه 5 اسفند 1403 زمان : 10:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، یا ، ، ،

، ،
،
																				
،
،

، ، ،

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 9
  • بازدید کننده امروز : 10
  • باردید دیروز : 114
  • بازدید کننده دیروز : 115
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 213
  • بازدید ماه : 152
  • بازدید سال : 5392
  • بازدید کلی : 5417
  • کدهای اختصاصی