باسمه تعالی
فنای صفات
هر صفت از نور حق آید ، سزاست
در عین فنا، جلوهی حسن و بقاست
گر خوی خدا نیافتی در دل و جان
تو آینهای، هر چه ببینی، خداست
مصرع اول: هر صفت از نور حق آید، سزاست
در عرفان اسلامی، تمام صفات کمالیه و زیباییها منبعث از نور الهیاند. صفاتی مانند علم، قدرت، جمال، و رحمت در حقیقت جلوههایی از صفات خداوند هستند. اگر سالک به مقام «فنای صفات» برسد، میفهمد که هر صفت نیکویی که در وجود او و دیگران میبیند، در اصل از نور حق نشأت گرفته و شایسته و سزاوار همین منبع الهی است.
مصرع دوم: در عین فنا، جلوهی حسن و بقاست
«فنا» در اصطلاح عرفانی به معنای از بین رفتن خودیت و انانیت فرد است. در حالی که «بقا» به باقی ماندن در حق و جاودانگی در وجود الهی اشاره دارد. در مقام «فنای صفات»، سالک وقتی صفات خود را فانی در صفات خدا میبیند، در حقیقت به «جلوهی حسن و بقا» یعنی زیبایی و جاودانگی الهی دست مییابد. این مصرع به نوعی پیوند میان فنا و بقا را نشان میدهد؛ که فنا در نفس به معنای بقا در حق است.
مصرع سوم: گر خوی خدا نیافتی در دل و جان
«خوی خدا» به معنای کسب صفات الهی مانند رحمت، بخشندگی، علم و عشق است. اگر سالک نتواند این صفات را در دل و جان خود پرورش دهد، هنوز به مقام فنای صفات نرسیده است. در واقع، این مصرع نوعی شرط برای درک حقیقت فنا را بیان میکند؛ که سالک باید دل و جان خود را با صفات خداوند تطهیر و تزکیه کند.
مصرع چهارم: تو آینهای، هر چه ببینی، خداست
آینه در عرفان نمادی از صفای قلب و روح انسان است. همانطور که آینه تنها بازتابدهنده است و خود هویتی ندارد، سالک نیز در مقام فنای صفات، مانند آینهای میشود که فقط صفات الهی را بازتاب میدهد. هر چه در آینهی دل او جلوه کند، در حقیقت بازتابی از نور خداوند است. این مصرع به مقام «شهود» اشاره دارد؛ جایی که سالک در هر پدیدهای فقط جلوههای الهی را میبیند و به «وحدت شهود» میرسد.
سراینده
دکتر علی رجالی