loading...

رسالت

وادی حیرانیسر گشته ام و شوق جانان، تا کی؟این حیرت بی کران و طغیان، تا کی؟چون شمع شدم، ولی نمی‌سوزم مناین گریه‌ی خامش از نهان، تا کی؟ وادی حیرانی – شرح و تفسیر ر...

بازدید : 5
سه شنبه 22 بهمن 1403 زمان : 15:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

وادی حیرانی
سر گشته ام و شوق جانان، تا کی؟
این حیرت بی کران و طغیان، تا کی؟
چون شمع شدم، ولی نمی‌سوزم من
این گریه‌ی خامش از نهان، تا کی؟

وادی حیرانی – شرح و تفسیر رباعی

۱. سرگشته‌ام و شوق جانان، تا کی؟

  • شرح:"سرگشته" در ادبیات عرفانی نشان‌دهنده‌ی فردی است که در جستجوی حقیقت، سرگردان و حیران است. این سرگشتگی نه از ناآگاهی، بلکه از شدت اشتیاق به لقای حقناشی می‌شود.
  • تفسیر:
    • "جانان" اشاره به محبوب حقیقی (خداوند) دارد.
    • این مصرع یک پرسش عمیق عرفانی را مطرح می‌کند: طلب و اشتیاق تا کی ادامه دارد؟آیا لحظه‌ای می‌رسد که این سرگشتگی پایان یابد و وصال ممکن شود؟
    • این وضعیت مشابه وضعیت مجذوبان الهیاست که در مسیر سلوک، دائماً بین اشتیاق و حیرت در نوسان‌اند.

۲. این حیرت بی‌کران و طغیان، تا کی؟

  • شرح:حیرت در عرفان یکی از مراحل متعالی سلوکاست. فردی که به وادی حیرانی می‌رسد، متوجه می‌شود که تمام آنچه تاکنون از هستی، معرفت و خدا می‌دانسته، تنها سایه‌ای از حقیقت است.
  • تفسیر:
    • "بی‌کران" نشان می‌دهد که حیرت پایانی ندارد، زیرا حقیقت خداوند فراتر از درک عقل است.
    • "طغیان" به این اشاره دارد که این حیرت، یک حیرت منفعلانه نیست، بلکه شدید، انقلابی و ویرانگراست.
    • این پرسش، تکرار پرسش عارفانی همچون حلاج، مولانا و بایزید بسطامیاست که در مرحله‌ی حیرت، همواره از سرنوشت خود می‌پرسند.

۳. چون شمع شدم، ولی نمی‌سوزم من

  • شرح:شمع در عرفان نماد فنا، عشق و از خودگذشتگیاست. یک عاشق الهی مانند شمع باید در آتش عشق بسوزد تا نور معرفت را بتاباند. اما اینجا شاعر از ناتوانی در سوختن و فانی شدنشکایت دارد.
  • تفسیر:
    • "ولی نمی‌سوزم" نشان‌دهنده‌ی توقّف در سلوکاست؛ یعنی شاعر هنوز به مرحله‌ی فنا نرسیده و میان عقل و عشق مردّد مانده است.
    • این مصرع می‌تواند اشاره‌ای به مرحله‌ای باشد که سالک، آماده‌ی فنا است، اما هنوز به اذن الهی نرسیده است.
    • نوعی انتظار و ناتوانیرا نشان می‌دهد: سالک می‌خواهد بسوزد و فانی شود، اما هنوز اجازه‌ی آن را نیافته است.

۴. این گریه‌ی خامش از نهان، تا کی؟

  • شرح:گریه در عرفان نشانه‌ی سوز درون، شوق به وصال و تطهیر قلباست. "خامش" بودن آن یعنی این اشک‌ها نه آشکارا، بلکه در سکوت و پنهانی جاری است.
  • تفسیر:
    • "از نهان" نشان می‌دهد که این گریه از عمق جان و باطن روحسرچشمه می‌گیرد، نه از اندوهی سطحی.
    • این مصرع می‌تواند اشاره به این داشته باشد که سالک در مقام رضا قرار دارد و شکایت نمی‌کند، اما در سکوت، اشک او بیانگر سوز درونش است.
    • پرسش "تا کی؟" نشان می‌دهد که سالک همچنان در جستجوی وصال است و از طولانی شدن این مرحله گله‌مند است.

نتیجه‌گیری کلی:

این رباعی، تصویری دقیق از وادی حیرانیرا نشان می‌دهد:

  • آغاز با سرگشتگی و اشتیاق
  • ادامه با حیرتی که حد و مرزی ندارد
  • سپس ناتوانی در فنا و سوختن
  • و در نهایت، درد خاموش و گریه‌ی پنهانی

این مرحله، نقطه‌ی اوج سلوک است، جایی که عقل خاموش می‌شود و عشق، انسان را به مرز فنا می‌کشاند، اما هنوز اجازه‌ی عبور داده نشده است.

alirejali.blog.ir

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 173
  • بازدید کننده امروز : 167
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 174
  • بازدید ماه : 200
  • بازدید سال : 2664
  • بازدید کلی : 2689
  • کدهای اختصاصی