loading...

رسالت

باسمه تعالیشرحی بر واژه عرفانی سر مستور سرّ مستورگفتم که حقیقت ز کجا پیدا شد؟گفتا ز دلِ صادق بی همتا شددر خواب چو دیدم، به دلم گفت کسیدر خویش بجوی، عالمی‌بر پا ...

بازدید : 6
دوشنبه 21 بهمن 1403 زمان : 11:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالیشرحی بر واژه عرفانی سر مستور

سرّ مستور
گفتم که حقیقت ز کجا پیدا شد؟
گفتا ز دلِ صادق بی همتا شد
در خواب چو دیدم، به دلم گفت کسی
در خویش بجوی، عالمی‌بر پا شد

شرح و تفسیر رباعی "سرّ مستور"

این رباعی با زبانی ساده اما عمیق، به کشف حقیقت و شهود درونیمی‌پردازد. در ادامه، هر مصرع را جداگانه تفسیر می‌کنم:


مصرع اول:

گفتم که حقیقت ز کجا پیدا شد؟
در این مصرع، سوال بنیادی انساندرباره‌ی حقیقت مطرح می‌شود. سالک حقیقت‌جو از خود می‌پرسد که حقیقت از کجا نشأت گرفته و چگونه بر او مکشوف شده است؟

  • این پرسش می‌تواند به حقیقت هستی، راز خلقت، یا شناخت حقیقت خداونداشاره داشته باشد.
  • واژه‌ی "پیدا شد"نشان می‌دهد که حقیقت ابتدا پنهان بوده و سپس مکشوف شده است، که مطابق با آموزه‌های عرفانی، حقیقت برای همه‌ی انسان‌ها در ابتدا مستور است.

مصرع دوم:

گفتا ز دلِ صادقِ بی‌همتا شد
پاسخی که دریافت می‌شود، اشاره به دلِ صادق و خالصدارد.

  • حقیقت نه در جهان بیرون، بلکه در دل صادق و بی‌آلایشآشکار می‌شود.
  • "دلِ صادق"یعنی دلی که از ریا، شک و تردید پاک شده است. در عرفان، حقیقت در آینه‌ی دلمنعکس می‌شود، اما تنها دلِ صاف و صادقمی‌تواند آن را دریابد.
  • "بی‌همتا شد"یعنی این حقیقت چنان یگانه و والاست که در جای دیگر نمی‌توان مشابه آن را یافت.
  • این مصرع تداعی‌کننده‌ی حدیث معروف است: "من عرف نفسه فقد عرف ربه"(هر کس خود را بشناسد، خدا را شناخته است).

مصرع سوم:

در خواب چو دیدم، به دلم گفت کسی
اینجا شاعر به کشف حقیقت از طریق مکاشفه یا شهود درونیاشاره می‌کند.

  • "در خواب دیدن"می‌تواند به رؤیاهای صادقه، اشارات باطنی، یا شهود عرفانیاشاره داشته باشد.
  • "به دلم گفت کسی": در عرفان، گاهی حقیقت از طریق الهام قلبییا سروش غیبیبر انسان مکشوف می‌شود. این "کسی"ممکن است نفس ناطقه‌ی انسان، فرشته‌ی الهام، یا حقیقت الهیباشد که درون انسان سخن می‌گوید.

مصرع چهارم:

در خویش بجوی، عالمی‌بر پا شد
این مصرع، نتیجه‌ی اصلی مکاشفهاست.

  • "در خویش بجوی": سالک حقیقت نباید در بیرون به دنبال آن باشد؛ بلکه حقیقت در درون او نهفته است. این توصیه، هسته‌ی اصلی بسیاری از مکاتب عرفانی و معنوی است.
  • "عالمی‌بر پا شد": وقتی سالک حقیقت را در درون خود می‌یابد، جهان درونی او دگرگون می‌شودو یک عالم جدید از معرفت و شهود برای او گشوده می‌شود.
  • این اشاره دارد به اینکه وقتی انسان حقیقت را درک کند، تمام نگاه او به جهان هستی تغییر می‌کند و حقیقت را در همه‌جا خواهد دید.

جمع‌بندی و پیام نهایی

این رباعی، سیر کشف حقیقت را از سوال و جستجو تا شهود و دریافت پاسخبه تصویر می‌کشد.

  • ابتدا سوال از حقیقت آغاز می‌شود.
  • سپس پاسخ از درون دلِ صادق برمی‌خیزد.
  • در مرحله‌ی بعد، مکاشفه و شهود عرفانیرخ می‌دهد.
  • در نهایت، نتیجه این است که حقیقت در درون خود ما نهفته است و با کشف آن، جهانی نو در پیش چشم ما گشوده می‌شود.

این همان حقیقتی است که عارفان و سالکان سلوک الی‌اللهبه دنبال آن هستند.

سرّ مستور در عرفان اسلامی

سرّ مستوردر عرفان اسلامی‌به حقیقتی پنهان و پوشیده اشاره دارد که تنها برای اهل دل، یعنی کسانی که از حجاب‌های نفسانی عبور کرده‌اند، مکشوف می‌شود. این حقیقت را نمی‌توان به‌سادگی درک یا بیان کرد، زیرا از جنس معرفتی است که تنها از طریق کشف، شهود و تجربه‌ی درونیقابل فهم است.


۱. تعریف و جایگاه سرّ مستور

سرّ مستور به معنای حقیقتی نهفتهاست که فقط برای عارفان و سالکان راه حق آشکار می‌شود. در متون عرفانی، این اصطلاح به اسراری اشاره دارد که در ورای عالم محسوسات نهفته‌اند و تنها با طی مراحل سلوک عرفانیو تزکیه‌ی نفسمی‌توان به آن‌ها دست یافت. این مفهوم در حوزه‌های مختلف عرفانی، معرفتی، فلسفی و حتی قرآنی مورد بحث قرار گرفته است.


۲. ابعاد و معانی سرّ مستور در عرفان اسلامی

الف) سرّ مستور به‌عنوان حقیقت باطنی

در عرفان، جهان به دو بعد ظاهر و باطنتقسیم می‌شود. ظاهر همان چیزی است که همگان می‌بینند و درک می‌کنند، اما باطن حقیقتی است که تنها برای اهل سِرّ و سالکان طریقآشکار می‌شود. سرّ مستور همان حقیقت باطنی است که درک آن نیازمند سلوک و شهود عرفانیاست.

شیخ محمود شبستریدر "گلشن راز" می‌گوید:
جهان آیینه‌ی حق شد یقین دان
ولی چشم تو را بر وی غبار است

یعنی حقیقت الهی همواره حاضر است، اما چشم غبارآلود انسان نمی‌تواند آن را ببیند. این همان سرّ مستوری است که تنها با رفع حجاب‌هاکشف می‌شود.

ب) سرّ مستور و مقام سالکان در سلوک عرفانی

عارفان معتقدند که سیر و سلوک معنویشامل مراحل و مقامات متعددی است که طی آن، حجاب‌های ظاهری و نفسانی کنار می‌روندو سالک به حقایق والاتری دست پیدا می‌کند. سرّ مستور در حقیقت مرحله‌ای از این سیر و سلوک است که در آن، حقایق فراتر از الفاظ و مفاهیم ذهنیبر قلب سالک مکشوف می‌شود.

ابوسعید ابوالخیرمی‌گوید:
آن را که خبر شد، خبری باز نیامد

این بیت اشاره به سرّ مستور دارد؛ یعنی کسی که حقیقت را درک کرده، دیگر نیازی به بازگشت به مفاهیم و الفاظ ندارد، زیرا حقیقت را با قلب و شهود باطنیلمس کرده است.

ج) سرّ مستور و رمز وحدت و عشق الهی

در مکتب عرفان، حقیقت اصلی هستی عشق الهیاست که در دل‌های پاک تجلی می‌یابد. سرّ مستور در این دیدگاه، همان راز وحدت و حقیقت نهایی عشق الهیاست که بر همگان آشکار نیست و تنها برای واصلان به حقیقتنمایان می‌شود.

مولانادر این باره می‌گوید:
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
طاعت از دست نیاید، گنهی باید کرد

در اینجا "دل دوست" همان حقیقت مستوراست که برای رسیدن به آن باید از راه‌های غیرمعمول و فراتر از ظاهر شرعیاتعبور کرد.


۳. سرّ مستور در قرآن و احادیث

در قرآن کریم و احادیث نیز به مفهوم سرّ مستور اشاره شده است.

الف) اشارات قرآنی

در قرآن، برخی آیات به حقیقتی اشاره دارند که فقط اهل معرفت و راسخان در علماز آن آگاه می‌شوند:

  1. "وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ"
    (آل‌عمران: ۷)

یعنی تأویل (حقیقت باطنی) آیات قرآن تنها برای خداوند و عالمانِ ریشه‌دار در معرفت روشن است. این تأویل همان سرّ مستوراست که تنها با سیر و سلوک کشف می‌شود.

  1. "عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى"
    (النجم: ۵)

در این آیه اشاره شده که خداوند برخی از علوم را به افراد خاصیتعلیم می‌دهد. این دانش، دانشی نیست که از طریق مطالعه یا تفکر معمولی به‌دست آید، بلکه از جنس وحی، الهام و شهود عرفانیاست.

ب) احادیث و روایات

امام علی (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید:
"إنّ ههُنا لَعِلْماً جَمّاً، لو أصبتُ له حَمَلَةً"
(در اینجا دانشی فراوان است، اگر حاملانی برای آن می‌یافتم.)

این سخن نشان‌دهنده‌ی وجود علوم و حقایقی پنهاناست که تنها افراد خاصی قابلیت دریافت آن را دارند. این علوم همان سرّ مستورهستند که به هر کسی داده نمی‌شوند.


۴. حجاب‌ها و موانع درک سرّ مستور

سرّ مستور حقیقتی است که همواره وجود دارد، اما انسان‌ها به دلیل حجاب‌های مختلف از درک آن ناتوان‌اند. این حجاب‌ها شامل:

  1. حجاب‌های نفسانی(خودبینی، هوای نفس)
  2. حجاب‌های علمی(وابستگی به استدلال‌های عقل جزئی)
  3. حجاب‌های ظاهری(نگاه سطحی به دین و دنیا)
  4. حجاب‌های اجتماعی(وابستگی به نظر دیگران)

عارفان معتقدند که با تزکیه‌ی نفس و عبور از این حجاب‌ها، سرّ مستور برای انسان مکشوف می‌شود.


۵. سرّ مستور در ادبیات عرفانی

شاعران عارف مانند مولانا، حافظ، عطار و ابن‌عربیبارها به سرّ مستور اشاره کرده‌اند.

حافظ:

سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده‌فروش از کجا شنید؟

حافظ در این بیت اشاره می‌کند که سرّ الهی چیزی نیست که بتوان آن را به همگان گفت، اما کسانی که به حقیقت راه یافته‌اند، ممکن است به‌گونه‌ای دیگر آن را درک کنند.

مولانا:

چون سرّ حق نهفته ز هر خام‌دل شود
آن سرّ مستور را چه حاجت است آشکار؟

مولانا نیز بر این نکته تأکید می‌کند که حقیقت برای هر کسی آشکار نمی‌شود و تنها اهل دلتوان درک آن را دارند.


نتیجه‌گیری

سرّ مستور یکی از عمیق‌ترین مفاهیم عرفانی است که اشاره به حقیقتی پنهان و دست‌نیافتنیدارد که تنها برای سالکان طریق حق مکشوف می‌شود. این سرّ همان حقیقت وحدت، عشق الهی و معرفت حقیقیاست که در ورای ظاهر زندگی مادی نهفته است. برای رسیدن به آن، باید از حجاب‌های نفسانی عبور کرد و با تزکیه، معرفت و سلوکبه حقیقت نزدیک شد.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 219
  • بازدید کننده امروز : 187
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 220
  • بازدید ماه : 246
  • بازدید سال : 2710
  • بازدید کلی : 2735
  • کدهای اختصاصی