loading...

رسالت

شرحی بر واژه عرغانی کاسه شبنم کاسه شبنم مصرع اول: "شبنم شدم و نگاه یزدان دیدم" شاعر خود را به "شبنم" تشبیه کرده است، که نمادی از لطافت، خلوص و فروتنی است. "شبنم...

بازدید : 6
دوشنبه 21 بهمن 1403 زمان : 10:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

شرحی بر واژه عرغانی کاسه شبنم

کاسه شبنم

مصرع اول: "شبنم شدم و نگاه یزدان دیدم"

  • شاعر خود را به "شبنم" تشبیه کرده است، که نمادی از لطافت، خلوص و فروتنی است.
  • "شبنم شدن" به معنای فروتنی و نزدیک شدن به خاک (تسلیم و فنا در برابر حقیقت) است.
  • "نگاه یزدان دیدم" نشان می‌دهد که این تواضع باعث شده است که او جلوه‌ای از نگاه الهی را درک کند.
  • در عرفان، نگاه خدا نشانه‌ی توجه ویژه‌ی او به بنده است، که نتیجه‌ی آن بصیرت و شهود حقیقت است.

مصرع دوم: "من نور خدا، در گلستان دیدم"

  • "نور خدا" اشاره به حقیقت مطلق و روشنایی معنوی دارد.
  • "گلستان" نمادی از جهان هستی، مخلوقات، یا فضای روحانی است که در آن جلوه‌های الهی قابل مشاهده‌اند.
  • شاعر با زبان شهود عرفانی، بیان می‌کند که نور الهی را در جلوه‌های گوناگون طبیعت و هستی دیده است.
  • این مصرع تأکیدی بر وحدت وجود دارد، یعنی اینکه جلوه‌های الهی در تمام هستی متجلی هستند.

مصرع سوم: "بی‌خود ز جمال و محو نورش گشتم"

  • "بی‌خود" شدن به معنای از دست دادن خودآگاهی و غرق شدن در جذبه‌ی حقیقت الهی است.
  • "جمال" اشاره به زیبایی الهی دارد که دل را شیفته و محو خود می‌کند.
  • "محو نورش گشتم" یعنی شاعر چنان غرق نور الهی شده است که خود را فراموش کرده و به مرحله‌ی فناء فی الله رسیده است.

مصرع چهارم: "در محفل عشق، نور جانان دیدم"

  • "محفل عشق" نماد فضایی است که در آن عاشقان حقیقت به وصال محبوب حقیقی می‌رسند.
  • "نور جانان" یعنی نوری که از محبوب حقیقی (خداوند) ساطع می‌شود.
  • شاعر تأکید می‌کند که در فضای عشق الهی، حقیقت را به‌گونه‌ای ناب و کامل مشاهده کرده است.
  • این مصرع به نقطه‌ی اوج شعر می‌رسد که در آن شاعر در حضور نور الهی قرار گرفته و وصال را تجربه کرده است.

جمع‌بندی کلی:

این رباعی سیر عرفانی شاعر را توصیف می‌کند:

  1. او با فروتنی (مانند شبنم) به حقیقت نزدیک شده است.
  2. جلوه‌ی الهی را در جهان دیده و آن را شهود کرده است.
  3. در اثر این شهود، از خود بی‌خود شده و در نور الهی محو شده است.
  4. در نهایت، در فضای عشق الهی، به حقیقت نهایی (نور جانان) دست یافته است.

شعر به زیبایی مفهوم فنا فی اللهو مشاهده‌ی حق در مظاهر هستی را به تصویر می‌کشد.

"کاسه‌ی شبنم" در عرفان اسلامی

"کاسه‌ی شبنم"یکی از تعابیر لطیف و پررمز عرفانی در ادبیات اسلامی‌است که اشاره به لطافت روح، ظرفیت دریافت فیض الهی، و ناپایداری حالات عرفانیدارد. این تعبیر را می‌توان از چندین منظر عرفانی و فلسفیبررسی کرد:


۱. نماد دل سالک و ظرفیت دریافت حقیقت

در عرفان، دلِ آماده و تهذیب‌شدهمانند برگی است که شبنم بر آن می‌نشیند. کاسه‌ی شبنم، ظرفی است کوچک ولی پذیرای آب زلال و ناب. همان‌گونه که شبنم در هوای صاف و پاک پدید می‌آید، معرفت و حقیقت نیز بر دلی که از آلودگی‌های نفسانی پاک شده باشد، می‌نشیند. اگر دل آلوده و زمخت باشد، این شبنم معرفت نمی‌تواند بر آن پایدار بماند.

قرآن کریم نیز اشاره دارد:
"فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا"(بقره، ۱۰)
یعنی، دل‌های آلوده و بیمار نمی‌توانند پذیرای نور حقیقت شوند.

در این دیدگاه، کاسه‌ی شبنم، نماد قلبی است که صفای خود را حفظ کرده و آماده‌ی دریافت فیض الهی است.


۲. اشاره به ظرافت و ناپایداری حالات عرفانی

شبنم لطیف و ناپایدار است؛ به محض طلوع خورشید، بخار می‌شود. این نشانه‌ی ناپایداری احوال عرفانیاست. بسیاری از عارفان تجربه کرده‌اند که گاهی حالاتی از جذبه، معرفت و تجلی الهی بر آن‌ها آشکار می‌شود، اما زودگذر است.

مثال:
مولانا در این باره می‌گوید:
"حال ما بی‌تو چو کاسه‌ی شبنم باشد،
در تجلی تو، محو و در آن گم باشد."

در اینجا، مولانا اشاره دارد که وقتی خورشید حقیقت طلوع کند، سالک در نور حق فنا می‌شود، همان‌گونه که شبنم در برابر نور خورشید از میان می‌رود.


۳. رمزی از تواضع، فنا و تسلیم در برابر حقیقت

شبنم، قطره‌ای کوچک و فروتن استکه بر برگ گل آرام گرفته، اما نور خورشید را بازمی‌تاباند. این همان ویژگی عارف حقیقی است که هرچند کوچک و بی‌ادعا، اما همچون آینه‌ای نور الهی را منعکس می‌کند.

حافظ می‌گوید:
"قطره‌ی شبنم است و تاب آفتاب ندارد،
دل که ز نور تو پر شد، غمِ خراب ندارد."

در اینجا، قطره‌ی شبنم نماد دل عارف استکه در برابر عظمت الهی متواضع و فناشدهاست.


۴. کاسه‌ی شبنم به‌عنوان نمادی از دریافت فیض الهی

همان‌گونه که شبنم در هوای پاک شکل می‌گیرد، دلِ تهذیب‌شده نیز پذیرای انوار معرفت می‌شود. اگر هوا آلوده باشد، شبنم تشکیل نمی‌شود، همچنان‌که اگر دل آلوده به خواهش‌های نفسانی باشد، فیض الهی بر آن نمی‌نشیند.

مثال قرآنی:
"اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ"(نور، ۳۵)
که نشان می‌دهد چگونه دل انسان می‌تواند جایگاه انعکاس نور الهی شود، همان‌گونه که شبنم نور خورشید را در خود منعکس می‌کند.


۵. رابطه‌ی شبنم و عرفان عملی (سلوک الی الله)

کاسه‌ی شبنم در مسیر سلوک عرفانی سه مرحله دارد:

  1. پیدایش شبنم→ اشاره به مرحله‌ی تزکیه‌ی نفسکه سالک در مسیر پاک‌سازی دل از آلودگی‌ها قرار دارد.
  2. نشستن شبنم بر برگ→ اشاره به مرحله‌ی جذب فیض الهی و تجلیات نوریکه در دل پاک رخ می‌دهد.
  3. بخار شدن شبنم→ اشاره به فنا فی اللهکه سالک در نور حقیقت محو می‌شود.

همچنین، شبنم تنها در سپیده‌دم و سحرگاه پدیدار می‌شودکه نمادی از اهمیت سحرخیزی و ذکر در شب برای دریافت انوار الهیاست.


جمع‌بندی

کاسه‌ی شبنمدر عرفان اسلامی نمادی چندلایه از لطافت روح، ظرفیت درک حقیقت، ناپایداری احوال عرفانی، تواضع، و دریافت فیض الهی است. این مفهوم به‌ویژه در اشعار عرفانی مولانا، حافظ و عطاربه‌کار رفته و دل سالک را به شبنمی‌تشبیه می‌کند که تنها بر برگ‌های پاک و لطیف (دل‌های آماده) می‌نشیند.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 184
  • بازدید کننده امروز : 170
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 185
  • بازدید ماه : 211
  • بازدید سال : 2675
  • بازدید کلی : 2700
  • کدهای اختصاصی