باسمه تعالی
بهار(۱۰)
بهاری که از مهر یزدان بود
چراغی به راه شبستان بود
ز نورش زمین غرق انوار شد
دل از عطر وصلش گرفتار شد
ز باران یزدان جهان زنده شد
نشاطی دگر در دل افکنده شد
هر آن کس که با عشق همراه شد
ز شوق وصالش، ز دل آه شد
ز نورش زمین پر ز پیغام شد
فضا غرق مستی و آرام شد
سراینده
دکتر علی رجالی