باسمه تعالی
شعله حضور
یک شعله ز نور بینشان میآید
از سینهی جان، به کهکشان میآید
هر کس که نظر کند به آن آتش عشق
چون شمع ز شوق، جان فشان میآید
شرح رباعی "شعله حضور"
مصرع اول: "یک شعله ز نور بینشان میآید"
• "شعله"نماد نور، گرما، آگاهی و حقیقت است.
• "نور بینشان"اشاره به حقیقتی مطلق دارد که نشانهای ظاهری ندارد، اما وجودش آشکار است. در عرفان، این مفهوم را میتوان به نور الهی، تجلی حقیقت، یا حضور معنوی تعبیر کرد.
• "میآید"نشاندهندهی پویایی و حضور دائمیاین نور است که از مبدأیی متعالی سرچشمه میگیرد.
مصرع دوم: "از سینهی جان، به کهکشان میآید"
• "سینهی جان"استعاره از درون و عمق وجود انسانی است؛ یعنی این شعله از درون دل و روح انسان برمیخیزد.
• "به کهکشان میآید"نشاندهندهی گستردگی و وسعت این نور است که نهتنها در درون فرد، بلکه در سراسر عالم گسترش مییابد. این تعبیر میتواند اشارهای به حرکت معنوی و گسترش حقیقت در هستی باشد.
مصرع سوم: "هر کس که نظر کند به آن آتش عشق"
• "نظر کردن"در اینجا تنها دیدن با چشم نیست، بلکه نوعی شهود قلبی و درک عمیق از حقیقت است.
• "آن آتش عشق"همان شعلهی حضور است که در مصرع اول بیان شد. عشق در اینجا مفهومیعرفانی دارد، یعنی عشق الهی که همهچیز را در خود میسوزاند و متحول میکند.
مصرع چهارم: "چون شمع ز شوق، جان فشان میآید"
• "چون شمع"استعاره از انسانی است که در مسیر عشق و حقیقت، وجود خویش را همچون شمع میسوزاند.
• "ز شوق"اشاره به این دارد که این سوختن از روی اجبار نیست، بلکه عاشقانه و با اشتیاق رخ میدهد.
• "جانفشان میآید"یعنی فرد جان خود را در مسیر عشق و حقیقت فدا میکند، همانگونه که شمع برای روشنایی، خود را میسوزاند.
جمعبندی کلی
این رباعی تصویری زیبا از شعلهی حضور الهی را ترسیم میکند که از درون انسان میجوشد و تا کهکشان گسترده میشود. کسی که این نور را ببیند، در آتش عشق الهی میسوزد و همچون شمع، جان خود را عاشقانه فدا میکند.
شعله حضور در عرفان اسلامیمفهومیبنیادین است که به تجلی عشق و نور الهی در قلب سالکاشاره دارد. این اصطلاح ترکیبی از دو عنصر کلیدی در سلوک عرفانی است: شعلهکه نماد حرارت عشق و اشتیاق به خداونداست، و حضورکه نشاندهندهی آگاهی و شهود مستمر حقیقت الهیدر جان عارف است.
۱. شعله: تجلی آتش عشق الهی
در بسیاری از متون عرفانی، عشق به خداوند به آتش تشبیه شده است. این آتش، برخلاف آتشهای دنیوی که میسوزانند و خاکستر میکنند، وجود عاشق را پالایش و تطهیر کرده و او را از هر چه غیر حق است، آزاد میکند.
• در اشعار مولوی، آتش عشق همان شعلهای است که سالک را از خودی و خودبینی میرهاند:
آتشی از عشق در جان برفروز
سر به سر فکر و عبارت را بسوز
(مثنوی معنوی، دفتر اول)
• حلاج نیز این آتش را رمز فنای عاشق در معشوق میداند، جایی که شعلهی عشق به نهایت رسیده و عاشق جز معشوق نمیبیند.
۲. حضور: آگاهی و مشاهدهی حق
در عرفان، «حضور» به حالتی گفته میشود که سالک از حجابهای نفسانی، غفلت و اشتغالات دنیوی رها شده و در تمام لحظات، آگاهانه در محضر خداوند قرار دارد. این حضور نهتنها به زبان و ذکر، بلکه در ژرفای قلب و جانمحقق میشود.
• ابن عربیدر «فتوحات مکیه» حضور را مرتبهای از معرفت میداند که در آن سالک دیگر خود را از حق جدا نمیبیندو در پرتو تجلیات او، عالم را به نور خداوند مشاهده میکند.
• در مکتب عرفانی مولانا، حضور با فنا و بقا همراه است:
حاضران را حضوری باید که آنچنان شود
کز دو عالم برون شود در محضر خدا
۳. اتصال شعله و حضور: وحدت عشق و آگاهی
هنگامیکه شعلهی عشق الهی در قلب سالک زبانه میکشد، او به حضور دائم در محضر حق دست مییابد. در این حالت، نهتنها ذکر خدا بر زبان او جاری است، بلکه وجود او نیز سراسر غرق در یاد خداوند است.
مراحل تکامل شعله حضور در سلوک عرفانی
• مرحله اول: شعلهی ضعیف و ناپایدار
• در آغاز سلوک، سالک گاه به یاد حق است و گاه دچار غفلت میشود.
• شعلهی حضور در این مرحله مانند جرقهای است که با نسیمیخاموش میشود.
• مرحله دوم: شعلهی پایدار و نورانی
• با مجاهدتهای نفسانی، این شعله قویتر شده و حضور درونی سالک بیشتر میشود.
• ذکر و یاد خدا تنها در عبادات نیست، بلکه در همهی افعال و لحظات زندگی او جاری میشود.
• مرحله سوم: شعلهی حضور به نور یقین تبدیل میشود
• در این مرحله، سالک به جایی میرسد که دیگر هیچچیز جز حق نمیبیند.
• این همان حالتی است که در تصوف به آن فنا فی الله و بقا باللهمیگویند.
۴. نمونههایی از شعله حضور در ادبیات عرفانی
مولانا:
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به فلک میرویم، عزم تماشا که راست؟
حافظ:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
۵. نتیجهگیری: شعله حضور، نیل به مقام قرب الهی
«شعله حضور» همان نوری است که با عشق آغاز میشود، با مجاهدت قوت میگیرد، و در نهایت سالک را به قرب و وصال الهی میرساند. هرچه شعلهی عشق در دل عاشق برافروختهتر شود، حضور او در محضر حق کاملتر و پایدارتر خواهد شد.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی