loading...

رسالت

باسمه تعالی شرحی بر واژه عرفانی سوز عاشقانه سوز عاشقانه دل در عطش عشق، پریشان شده استهر ذره ز شوقت، همه سوزان شده استای نور جمالت، بنما راه وصالجان از غمت،‌‌‌ای...

بازدید : 7
چهارشنبه 23 بهمن 1403 زمان : 10:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی سوز عاشقانه

سوز عاشقانه

دل در عطش عشق، پریشان شده است
هر ذره ز شوقت، همه سوزان شده است
ای نور جمالت، بنما راه وصال
جان از غمت،‌‌‌ای دوست! هراسان شده است

شرح و تفسیر رباعی "سوز عاشقانه"

مصرع اول: "دل در عطش عشق، پریشان شده است"

در این مصرع، عطش عشقبه عنوان نیرویی سوزان معرفی شده که دل را پریشان و بی‌قرار کرده است. "عطش" در ادبیات عرفانی نماد طلب و اشتیاق شدیدبرای رسیدن به معشوق (حقیقی یا مجازی) است. این دل، تشنه‌ی وصال بوده و چون هنوز به آن نرسیده، دچار آشفتگی و اضطراب شده است.

🔹 ارتباط عرفانی:در سلوک عرفانی، عاشق همیشه در طلب حقیقت است و این طلب باعث آشفتگی و سوز درونی او می‌شود. این مصرع بیانگر همان حالت اضطراب روحانیاست که انسان در مسیر وصال الهی تجربه می‌کند.

مصرع دوم: "هر ذره ز شوقت، همه سوزان شده است"

در این مصرع، شدت عشق و اشتیاق چنان توصیف شده که هر ذره از وجود عاشقدر آتش شوق می‌سوزد.

  • "هر ذره"اشاره به تمام وجود عاشق دارد؛ یعنی عشق فقط دل را درگیر نکرده، بلکه تمام هستی او را فرا گرفته است.
  • "سوزان شده است"نشان‌دهنده‌ی شدت عشق و حرارت اشتیاقاست که عاشق را از درون می‌گدازد.

🔹 ارتباط عرفانی:این مصرع یادآور مفاهیم فنای عاشقانهاست. در نگاه عرفانی، عاشق باید به حدی در آتش عشق بسوزد که وجودش به کلی در معشوق فانی شود.

مصرع سوم: "ای نور جمالت، بنما راه وصال"

اینجا عاشق به معشوق (که می‌تواند خداوند یا حقیقت مطلقباشد) روی آورده و از او طلب هدایت می‌کند.

  • "نور جمالت"اشاره به جمال الهیدارد که سرچشمه‌ی نور و حقیقت است.
  • "بنما راه وصال"نشان‌دهنده‌ی نیاز به راهنماییدر مسیر عشق است؛ یعنی عاشق در تاریکی حیرت و سوز فراق، به دنبال نور هدایت است.

🔹 ارتباط عرفانی:این مصرع بیانگر توسل عاشق به معشوق برای رسیدن به وصالاست. در تصوف، عارف همواره از خداوند طلب راهنمایی می‌کند تا مسیر حقیقت را به او نشان دهد.

مصرع چهارم: "جان از غمت،‌‌‌ای دوست! هراسان شده است"

در پایان، شدت غم هجران به اوج خود می‌رسد.

  • "جان از غمت هراسان شده است"نشان می‌دهد که فراق چنان شدید است که جان عاشق دچار اضطراب و وحشتشده است.
  • "هراسان"بودن جان، به نوعی اشاره به اضطراب روحی و بی‌قراری عاشقانهدارد که به‌دلیل عدم وصال، عاشق دچار ترس از جدایی ابدیشده است.

🔹 ارتباط عرفانی:این حالت در سلوک عرفانی مقام خوف و رجانامیده می‌شود؛ یعنی عارف میان امید به وصالو ترس از فراقدر نوسان است.


جمع‌بندی

این رباعی بیانگر سوز و عطش عاشق برای رسیدن به معشوقاست و از چهار مرحله‌ی اساسی عشق سخن می‌گوید:

  1. اضطراب و پریشانیدر مسیر عشق (مصرع اول)
  2. شدت شوق و سوز درونیکه عاشق را در بر گرفته (مصرع دوم)
  3. توسل به معشوق برای راهنمایی و رسیدن به وصال(مصرع سوم)
  4. ترس و اضطراب از فراق و نرسیدن به محبوب(مصرع چهارم)

نتیجه:این رباعی یک سیر عاشقانه و عرفانیرا ترسیم می‌کند که عاشق در آن از پریشانی و سوز، به طلب راهنمایی، و در نهایت به خوف و رجا می‌رسد.

سوز عاشقانه در عرفان اسلامی

سوز عاشقانه، یکی از عمیق‌ترین و پرمعناترینحالات در عرفان اسلامی‌است که عاشق در مسیر عشق الهی و سلوک عرفانیتجربه می‌کند. این سوز، نه‌تنها درد و گداز درونی، بلکه نیروی محرک حرکت به سوی حقاست. در متون عرفانی، سوز عاشقانه مظهر بی‌قراری، شوق، طلب، و فراق‌سوزیاست که عاشق را از عالم کثرتبه وحدت الهیمی‌رساند.


۱. سوز عاشقانه، آتش تطهیر روح

در عرفان اسلامی، عشق به خداوند مانند آتشی است که همه‌ی آلودگی‌های دل را می‌سوزاند و آن را برای تجلی حقیقت آماده می‌کند. این آتش همان سوز درونیاست که سالک را از خود و نفسانیاتش تهی می‌کند.

مولانا می‌گوید:
"آتشی از عشق در جان برفروز"
"سر به سر فکر و عبارت را بسوز"

این سوز، آلودگی‌های نفسانی، تعلقات مادی، و حجاب‌های بین انسان و حقیقت را از میان می‌برد. در نتیجه، عاشق در مسیری قرار می‌گیرد که به لقای محبوبختم می‌شود.


۲. سوز، درد فراق و آتش وصال

سوز عاشقانه، ریشه در درد فراق دارد. از دیدگاه عرفا، انسان در اصل با خداوند بوده و از عالم وحدت جدا شده است. همین جدایی، رنج و سوزی عمیق در دل عاشق ایجاد می‌کندکه او را بی‌قرار می‌سازد.

حافظ می‌گوید:
"در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد"
"عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد"

یعنی از ازل، عشق الهی در دل انسان نهاده شده است و این عشق، آتشی است که قلب را بی‌قرار می‌کند. این بی‌قراری همان سوز عاشقانه‌ای است که سالک را به‌سوی وصال سوق می‌دهد.


۳. سوز، عامل حرکت در سلوک عرفانی

در مسیر عرفان، سوز فقط یک احساس زودگذر نیست، بلکه نیروی اصلی حرکت سالک است. کسی که این سوز را درک نکند، در مسیر سلوک دچار رکود و توقفمی‌شود.

ابوسعید ابوالخیر می‌گوید:
"هر که او بی‌سوز، او بی‌نور شد"
"هر که بی‌نور است، او مقبور شد"

یعنی بدون سوز عشق، هیچ نوری در دل روشن نمی‌شود و انسان در تاریکی نفس باقی می‌ماند.


۴. سوز، نشانه‌ی عشق حقیقی

یکی از نشانه‌های عشق حقیقی، سوز و گداز درونیاست. عارفان معتقدند که عشق بی‌سوز، عشق نیست. هر چه عشق شدیدتر باشد، سوز عاشقانه نیز بیشتر خواهد بود.

عطار در "منطق‌الطیر" می‌گوید:
"عشق آتش بود، اندر جان شود"
"هر که را او بیشتر، سوزان شود"

بنابراین، سوز نشان‌دهنده‌ی میزان عشق سالک به حق است. هر که عاشق‌تر باشد، بیشتر می‌سوزد و هر که بیشتر بسوزد، به محبوب نزدیک‌تر می‌شود.


۵. سوز، پلی میان فنا و بقا

در نهایت، سوز عاشقانه راه را برای فنا فی‌الله هموار می‌کند. سالکی که در عشق الهی می‌سوزد، به مرحله‌ای می‌رسد که خودی او از میان می‌رود و تنها محبوب باقی می‌ماند.

مولانا در این‌باره می‌گوید:
"در عشق، تو را حساب و میزان نبود"
"آن جا که رسیدی، سخن از جان نبود"

یعنی عاشق آن‌قدر در سوز عشق گداخته می‌شود که دیگر وجودی مستقل از معشوق ندارد.


جمع‌بندی:

سوز عاشقانه در عرفان اسلامی سه ویژگی اصلی دارد:

  1. تطهیر روح→ سوز، دل را از آلودگی‌های نفسانی پاک می‌کند.
  2. رنج فراق و شوق وصال→ این سوز ناشی از جدایی انسان از خداوند و میل بازگشت به اوست.
  3. نیروی محرک در سلوک→ بدون سوز، حرکت در مسیر عرفان ممکن نیست.

در نهایت، سوز عاشقانه انسان را از خود تهی کرده و در نور حق مستغرق می‌کند.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 43
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 321
  • بازدید کننده امروز : 238
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 322
  • بازدید ماه : 348
  • بازدید سال : 2812
  • بازدید کلی : 2837
  • کدهای اختصاصی