باسمه تعالی
مثنوی زندگی (۱)
صفای دل بود در مهرِ خالق
نه در فخر و نه در جاه و علایق
کجا باشد صفا جز در رضایت؟
کجا باشد بقا جز در ولایت؟
مگو این عمر کوتاه است، کوتاه
که در یک دم، توان بردن ره ماه
بهار عمر چون بگذشت، دیر است
خزان، افسونگریاش دلپذیر است
در این دریای پر آشوب و تاریک
صفا و عشق شد فانوسِ نزدیک
بخوان آیات حق در خلوت دل
که بردارد حجاب از صورت دل