loading...

رسالت

باسمه تعالیوادی فنای فی‌اللهرفتم ز خود و به دلستان پیوستمدر بحر وجود، جاودان پیوستمچون قطره ز خود گسستم و محو شدمبا نور ازل، بی نشان پیوستم باسمه تعالی وادی فنا...

بازدید : 5
سه شنبه 22 بهمن 1403 زمان : 14:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رسالت

باسمه تعالی
وادی فنای فی‌الله
رفتم ز خود و به دلستان پیوستم
در بحر وجود، جاودان پیوستم
چون قطره ز خود گسستم و محو شدم
با نور ازل، بی نشان پیوستم

باسمه تعالی

وادی فنای فی‌الله

(شرح و تفسیر هر مصرع به‌صورت جداگانه)


مصرع اول:

رفتم ز خود و به دلستان پیوستم

شرح:
در این مصرع، شاعر از مرحله‌ی رهایی از خودو اتصال به معشوق حقیقیسخن می‌گوید. "رفتن از خود" به معنای رهایی از منیت، نفس و خودبینیاست. "دلستان" در اینجا اشاره به ذات الهیدارد که دل‌های عاشقان را تسخیر می‌کند.

تفسیر عرفانی:
این مصرع اشاره به مرحله‌ی "فنا فی‌الله"دارد که در آن، عارف دیگر خود را نمی‌بیند، بلکه وجود خود را در وجود حق مستغرق می‌یابد. این همان مرحله‌ای است که مولانا می‌گوید:
"من گنگ خواب‌دیده و عالم تمام کر / من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش"


مصرع دوم:

در بحر وجود، جاودان پیوستم

شرح:
"بحر وجود" اشاره به وجود مطلق الهیدارد. پیوستن "جاودانه" نشان می‌دهد که این فنا، یک فنای گذرا و موقتی نیست، بلکه به مرحله‌ی بقا باللهختم می‌شود. در عرفان، فنا دو مرحله دارد:

  1. فنا از خود(نفی خویشتن)
  2. فنا در حق(بقا بالله)

تفسیر عرفانی:
این مصرع اشاره دارد به اینکه وقتی عارف از خود فانیشد، در حقیقت باقیمی‌شود؛ یعنی در دریای وجود حقیقیحل می‌شود و از محدودیت‌های فردی خارج می‌گردد.


مصرع سوم:

چون قطره ز خود گسستم و محو شدم

شرح:
در اینجا شاعر، خود را به "قطره" تشبیه می‌کند که وقتی از خویش گسسته، در دریا محوشده است. قطره‌ای که در دریا می‌ریزد، دیگر هویت فردی خود را از دست می‌دهد و جزئی از بی‌کرانگی دریامی‌شود.

تفسیر عرفانی:
"محو شدن" اشاره به یکی از مراحل سلوک عرفانیدارد که در آن، عارف از تمامی‌تعینات و هویت‌های فردی عبور می‌کند. این همان معنایی است که ابن‌عربی بیان می‌کند:
"وجود حقیقی، یکی است و آنچه جز اوست، اعتباری و فانی است."


مصرع چهارم:

با نور ازل، بی‌نشان پیوستم

شرح:
"نور ازل" اشاره به حقیقت مطلق الهیدارد که نه آغازی دارد و نه پایانی. "بی‌نشان پیوستن" یعنی دیگر هیچ اثری از خود باقی نماند، همان‌گونه که خورشید، نور شمع را محو می‌کند.

تفسیر عرفانی:
در این مرحله، سالک به حقیقت "بی‌نشانی" می‌رسد، یعنی هویت فردی او دیگر مطرح نیستو فقط حقیقت نور الهی باقی می‌ماند. این همان چیزی است که حلاج در لحظه‌ی فنا گفت:
"انا الحق" (من حق هستم)، یعنی دیگر "من"ی وجود ندارد، بلکه فقط وجود حق است.


جمع‌بندی کلی:

✅ این رباعی بیانگر سیر عارف از خودی به حقاست.
✅ شاعر در ابتدا از نفس خویش عبور می‌کند، سپس در بحر هستی مطلق محو می‌شود.
✅ در نهایت، او به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر اثری از خود باقی نمی‌ماندو در نور ازلی حق مستحیل می‌شود.

✔ این همان فنای فی‌الله و بقای باللهاست که عرفای بزرگ از آن سخن گفته‌اند.

وادی فنا فی الله در عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی، «وادی» به مرحله‌ای از سلوک روحانی گفته می‌شود که در آن، سالک برای رسیدن به حقیقت الهی از موانع و آزمایش‌های خاصی عبور می‌کند. این وادی‌ها، منازل و مراتبی از سیر و سلوک‌اند که فرد را به تدریج از دنیای مادی و تعلقات آن جدا کرده و به سوی معرفت و وصال الهی هدایت می‌کنند.

تعریف وادی فنا فی الله

وادی فنا فی الله یکی از عمیق‌ترین و والاترین مراحل سیر و سلوک عرفانی است. در این وادی، سالک به کلی از هستی و خودیِ خویش فانی شده و در حقیقت الهی محو می‌شود. به بیان دیگر، او به نقطه‌ای می‌رسد که دیگر هیچ اراده، خواست، یا هویتی مستقل از خداوند ندارد و همه چیز را در پرتو وجود الهی می‌بیند.

فنا در عرفان به معنای نابودی جسمانی نیست، بلکه محو شدن صفات نفسانی و انانیت است تا جایی که تنها مشیت و اراده الهی در وجود فرد باقی بماند. فنا مقدمه‌ای برای بقا باللهاست که در آن، فرد پس از نابودی خودِ مجازی، به بقای حقیقی در خداوند می‌رسد و به مرحله کمال می‌رسد.

مراحل فنا

فنا را می‌توان به چند مرحله تقسیم کرد:

  1. فنا از مخلوقات: در این مرحله، سالک از تعلق به دنیا، لذات نفسانی، و حتی وابستگی به مقام و شهرت رها می‌شود.
  2. فنا از خود: در این مقام، سالک از نفس و خواسته‌های شخصی خود عبور کرده و همه چیز را در مشیت الهی می‌بیند.
  3. فنا در حق: این مرتبه بالاترین مرحله است که در آن، سالک هیچ وجودی جز خداوند نمی‌شناسد و به وحدت مطلق می‌رسد.

فنا و بقا در عرفان اسلامی

فنا یک مقصد نهایی نیست، بلکه مقدمه‌ای است برای بقا بالله. سالکی که در خداوند فانی می‌شود، در واقع به بقای الهی دست می‌یابد. عارفان بزرگ مانند بایزید بسطامی، حلاج، محیی‌الدین ابن عربی و مولانااین مفهوم را در آثار خود تبیین کرده‌اند. حلاج که می‌گفت «انا الحق»، نماد این مرحله از فناست، جایی که سالک خود را کاملاً از میان برداشته و تنها حقیقت الهی را مشاهده می‌کند.

وادی فنا در آثار عرفانی

مولانادر مثنوی بارها به فنا اشاره کرده و آن را نهایت عشق الهی دانسته است:

چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت / چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

او معتقد است که وقتی عاشق الهی به حقیقت عشق می‌رسد، دیگر از خود چیزی ندارد و تنها حق را مشاهده می‌کند.

عطار نیشابوریدر «منطق‌الطیر» نیز فنا را آخرین وادی سلوک می‌داند، جایی که سیمرغ (رمز حقیقت الهی) برای مرغان حقیقت‌جو آشکار می‌شود.

نتیجه‌گیری

وادی فنا فی الله، مرحله‌ای است که در آن، سالک همه چیز را رها کرده و به حقیقت توحید می‌رسد. این فنا، نه یک نیستی مطلق، بلکه محو شدن در نور الهی است که در نهایت به بقا بالله می‌انجامد. فنا نقطه‌ی عطفی در سیر عرفانی است که نشان می‌دهد انسان چگونه می‌تواند از خودخواهی و انانیت عبور کند و در دریای بی‌کران حقیقت الهی محو گردد.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 43
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 428
  • بازدید کننده امروز : 288
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 429
  • بازدید ماه : 455
  • بازدید سال : 2919
  • بازدید کلی : 2944
  • کدهای اختصاصی